بخشی از مقاله

چکیده:

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت بیرونی و عزت نفس در بیماران مبتلا به افسردگی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده است و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد 20 تا 45 مبتلا به اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز درمانی و مشاوره شهر زرند از اول خرداد تا آخر مهر ماه در سال 1395 به تعداد 146 نفر می باشد، که طبق جدول مورگان 108 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند.

برای جمعآوری دادهها از 2 پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس - 1997 - ، و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت - 1967 - استفاده گردیده است و برای تجزیه و تحلیل داده از آماره های توصیفی میانگین و انحراف معیار و آماره استنباطی ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد بین انگیزش پیشرفت بیرونی و عزت نفس در بیماران مبتلا به افسردگی رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد، به این صورت که با افزایش انگیزش پیشرفت در بیماران مبتلا به افسردگی، عزت نفش آنها هم افزایش می یابد.

مقدمه

بررسیهای وزارت بهداشت در مطالعه ملی بار بیماریها و آسیبها در ایران که در سال 87 منتشر شد، نشان میدهد که بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری که مهمترین آنها افسردگی است با حدود 570 هزار سال عمر از دست رفته و سالهای سپری شده همراه با ناتوانی در گروه سنی 30 تا 44 ساله هم در زنان و هم در مردان، دومین بار بیماریها در کشور پس از حوادث عمدی و غیر عمدی است که نزدیک به 800 هزار سال عمر از دست رفته و سالهای همراه با ناتوانی را در پی دارد. بر اساس این مطالعه حوادث عمدی و غیر عمدی با از دست دادن سالانه حدود 600 هزار سال عمر مفید در مردان گروه سنی 30 تا 44 سال بیشترین بار بیماریها را دارد و بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری با حدود 300 هزار سال هدر رفتن عمر مفید در رده دوم است.

اما در بین زنان این گروه سنی بیماریهای روانی و اختلالات رفتاری با حدود 270 هزار سال عمر مفید هدر رفته بار اول بیماریهاست و بیماریهای دستگاه استخوانی و عضلانی با 227 هزار سال عمر از دست رفته و زندگی توام با ناتوانی دومین بار بیماری است - مخبر، . - 1390 در هر حال تقریبا در تمام کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، افسردگی و ابتلای به آن یکی از مهمترین معضلات اجتماعی است و در دیگر کشورهای جهان تبعیض و نابرابری، فقر مادی و اقتصادی انسان را به ستوه آورده است. فقدان معنویت، دوری از طبیعت، غرق شدن در مظاهر مادی و تلاش برای رسیدن به ناکجاآباد، انسان را در مخمصهای هولناک انداخته است که نمیتواند به سادگی از آن بگریزد.

هرچه علم پیشرفتهتر میشود، تاثیر منفی افسردگی بر زوایای مختلف زندگی آدمی روشنتر میشود و از دیگر سو ارتباط آن با حلقههای دیگر زندگی تنگتر میشود. در مطالعات انجام گرفته در جهان مشخص شد که میزان شیوع افسردگی در میان مردان و زنان 20 درصد است. در مطالعات انجام شده %23 از زنان کارمند دچار افسردگی میشوند. این نسبت بالای ابتلای به افسردگی در جامعه با توجه به دامنه گسترده تاثیرات آن بر خلق شخص و نحوه تعامل فرد، اهمیت عوامل موثر بر آن و خصوصیات روان شناختی افراد افسرده را نشان می دهد - مهرطلب، - 1390 عزت نفس نوعی ارزشیابی است که فرد در خصوص خود انجام می دهد و معمولاً آن را حفظ می کند این امر بیانگر نوعی نگرش تایید یا عدم تایید است، پس عزت نفس قضاوت شخصی از ارزشمندی خود است و عزت نفس به چگونگی احساس فرد درباره ارزش در حوزه های گوناگون زندگی اشاره می کند.

عزت نفس درجه تصویب، تأیید، پذیرش وارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس می کند این احساس ممکن است با دیگران باشد یا مستقل از آن. عزت نفس به عنوان یک نیاز، شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است، بدین معنا که نیاز داریم تا مشترکات احساسی خود را با دیگران رد و بدل نماییم و در درون خود احساس می کنیم که با ارزشیم، همچنین احساس می کنیم که دیگران ما را باارزش می پندارند و معتقد باشیم که آنان هم با ارزشند - زارعی، . - 61 :1392 ضعف و قدرت عزت نفس در انسان آثار منفی و مثبت فراوانی دارد.

افرادی که عزت نفس بالایی دارند، همواره وظیفه شناس و مسئول هستند و این مسئولیت در اثر آگاهی از نتایج اعمال خود در آنها به وجود می آید. اینگونه افراد کمتر مرتکب اعمال غیر اخلاقی و خلاف می شوند. در واقع نوعی تعهد در آنجا ایجاد می شود.انجام عمل خلاف و غیر اخلاقی با خود پنداره آنها هماهنگی ندارد - بریکس، . - 149 : 1393 یکی از عواملی که می تواند عزت نفس را تحت تاثیر قرار دهد انگیزیش پیشرفت است بطوری که نتایج تحقیات ستندیج و گیلسون - 2007 - نشان داد که شایستگی ادراکشده و عزت نفس با انگیزش درونی و تنظیمات انگیزه پیشرفت بیرونی ارتباطی مثبت دارد. هالمبرگ - 2011 - بیان میدارد از پیامدهای انگیزه پیشرفت بیرونی و درونی افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس میداند.

یک نیاز تامین نشده موجب ایجاد تنش می شودکه آن نیز به سهم خود در فرد پویایی به وجود می آورد و او را به جهتی سوق می دهد. این پویش موجب جست وجو برای هدف خاصی می شود. که اگرآن هدف تامین گردد می تواند نیاز را تأمین کند و باعث کاهش تنش می شود. انگیزش تمایل، به انجام کار است و درگرو توانایی فرد، تا بدان وسیله نوعی نیاز تأمین گردد. در اصطلاح فنی ما، نیاز به معنی نوعی کسر و کمبود روانی و فیزیولوژیک است که می تواند دستاورد خاصی را جذب نماید - رابیز، ترجمه پارسائیان واعرابی، . - 1393 انگیزش یکی از عوامل اصلی بروز رفتار است و در تمام رفتارها از جمله: یادگیری، عملکرد، ادراک، دقت، یادآوری، فراموشی، تفکر، خلاقیت و هیجان اثر دارد.

انگیزش را می توان نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده او تعریف کرد. روان شناسان، انگیزش را فرایندی درونی تعریف کرده اند که رفتار را در طول زمان، فعال، هدایت و حفظ می کند - جوادی، - 1390 انگیزش به عنوان تمایل فرد به کسب هدف بر اساس مجموعه ای از استانداردها تعریف شده است - طالب پور، . - 1381 مطالعه انگیزش نه تنها در تبیین و پیش بینی رفتار مهم و موثر است، بلکه از این نظر نیز مهم است که در همه جهات زندگی روزمره نیز اثر دارد.

تحقیقات نشان می دهند که انگیزه در ارزش های حاکم بر جامعه بازتاب می یابد و این ارزش ها با عواملی همچون رشد اقتصادی، ساختار سیاسی و الگوهای فرهنگی ارتباط می یابند. مک کلند با بررسی علل صعود و سقوط تمدن های باستانی و الگوهای رشد اقتصادی آنها به این نتیجه رسید که تفاوت در سطح و میزان انگیزه از عوامل بسیار موثر در الگوهای رشد و افت بوده است - پینتریچ1، . - 2002 انگیزش ظرفیت ذاتی و طبیعی برای فراگیری مثبت است و نیاز به پرورش یافتن دارد تا بنیان نهادن .. به عبارتی دیگر، می توان گفت که انگیزش نیرویی است که به رفتار نیرو می دهد و آن را هدایت می کند - کریمی، . - 1394

انگیزش معمولاً به نیروهایی اطلاق می شود که انتخاب، ثبات، شدت و تداوم رفتار را تعیین می کند و در تعریف به فرایند برانگیختن و نگهداری رفتارهای دلالت دارد که به سوی هدفی متوجه است - شانک، . - 2005 انگیزش را از سطح عدم انگیزش یا عدم انگیختگی تا انگیزش بیرونی و سرانجام انگیزش درونی، در نظر گرفتهاند. انگیزش درونی در مورد فعالیتهایی معنا مییابد که خودخوانده هستند و به خاطر انجام خود آن فعالیتها و لذتشان است که افراد به آنها جذب میشوند - ویگفیلد و اکلز، . - 2002

انگیزش را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده اند. در انگیزش درونی، افراد به خاطر » چالش انگیزی« پیچیدگی و ناهم خوانی تکلیف و یا به دلیل این که تکلیف، احساس شایستگی، تسلط، کنترل و یا خودمختاری را تقویت کند، به کوشش واداشته می شوند. در انگیزش بیرونی، دانش آموزان تلاش و کوشش خود را برای به دست آوردن آنچه که مورد علاقه شان است افزایش می دهند. در چنین موردی، تکلیف وسیله ای است برای به دست آوردن شی ء مورد علاقه. بنابراین انگیزش و مشوق درونی، جنبه ای از یک فعالیت است که افراد از آن لذت می برند و برای آن برانگیخته می شوند.

انگیزش و مشوق بیرونی، پاداش بیرونی است که به یک فعالیت داده می شود؛ از جمله نمره خوب یا امتیازهای اجتماعی - باتلر، . - 2003 انگیزههای درونی به عنوان دسته مهمی از انواع انگیزش، به آن دسته از انگیزهها گفته میشود که منبع و کانون آنها در درون فرد و نه محیط خارج وجود دارند. پاداشهایی که فرد در قبال نیروزایی این انگیزهها دریافت میکند پاداشهایی درونی هستند، که لزوما پاداشهایی ملموس نخواهد بود. فرد براساس یک خواست درونی، یک میل باطنی دست به عمل میزند و فعالیت خود را جهت میدهد. آنچه باعث میشود فرد به تداوم عمل بپردازد موتورهایی درونی هستند که تا رسیدن فرد به مصرف او را یاری میدهند. انگیزه پیشرفت، پیوند جوئی و استقلال طلبی از انواع انگیزههای درونی هستند - خداپناه، . - 1394

انگیزههای بیرونی به آن دسته از انگیزههایی گفته میشود که منبع و کانون اثر بخش آنها در محیط فرد قرار دارد و به عنوان یک عامل بیرونی فرد را ترغیب به انجام فعالیتی خاص میکند. پاداشهایی که فرد در قبال انجام فعالیتهای مبتنی بر این انگیزهها دریافت میدارد، پاداشهای بیرونی هستند. این پاداشها اغلب پاداشهایی ملموس و همگانی هستند. فرد با پیش بینی و آگاهی از احتمال دریافت این پاداشها رفتارهای خود را سازمان میبخشد و بسته به شدت تمایلی که این پاداشها در وی ایجاد میکند فعالیت خود را تا رسیدن به آن تداوم میبخشد. این پاداشها هر چند ممکن است جنبههای فردی بر اساس نیازهای فردی داشته باشند، اما اغلب مبتنی بر نیازهای همگانی هستند.

مثل افزایش حقوق، جوایز کلاسی و غبره - حیدری، . - 1394 استفاده از انگیزههای بیرونی به عنوان مشوق رفتار فرد با سهولت بیشتری انجام میگیرد و شاید راحتر از روشها و شیوههای دیگر فرد را به این ترتیب وادار به انجام عمل کرد. باید توجه داشت که برخلاف انگیزههای درونی در اینجا تمایل و علاقه فردی برای انجام چندان تحریک نمیشود. هر چند ممکن است انگیزههای بیرونی به شیوهای غیر مستقیم شکل گیری انگیزههای درونی را سبب شوند، ولی آنچه در اکثر موراد اتفاق میافتد. شرایط موقت تحریک زدایی است که فرد را بطور موقت و نه به صورت یک تمایل درونی به انجام عمل وا میدارد.

بر این اساس هر چند این دسته از انگیزهها نیز در زندگی روزمره اهمیت بسزایی دارند و به خصوص در زمینه یادگیری بسیار حائز اهمیت هستند، اما بر تداوم رفتار یاد گرفته شده بر این اساس نباید چندان امیدوار بود. به عبارتی انگیزههای بیرونی تا زمانی که به صورت پاداشهایی غیبی و ملموس که با نیازها و خصوصیات فرد مطابقت دارد دارای اثر بخشی هستند. - جان مارشال، ترجمه سیدمحمدی، - 1394 با توجه به اهمیت انگیزه باید در جستجوی راه هایی برای افزایش آن در بین افراد جامعه بود. وجود نداشتن انگیزه پیشرفت می تواند در درازمدت زمینه را برای مشکلات رفتاری، روانی، اختلالات، ناسازگاری و ... فراهم نماید. نتایج تراکمی همین فرایند است که به شادکامی، موفقیت یا شکست در کار و زندگی و حیطه های دیگر می انجامد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید