بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین تفکر انتقادي و خلاقیت در دانش آموزان اجرا شدچفنمونه مورد مطالعهفشاملفحههفدانش آموز بود که با روش تصادفی خوشه اي چند مرحله اي از میان دانش آموزان دوره متوسطه اول آموزش و پرورش سمیرم انتخاب شدچفبراي جمع آوري داده ها از ضریب همبستگی پیرسون وفازفآزمون Tبراي معناداري ضریب همبستگی استفادهفشدچqنتایج نشان داد که بین تفکر انتقادي و متغیرهاي خلاقیت، سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیريفرابطه مثبت ومعناداري وجود داردچبنابراین می توان نتیجه گرفت که هر چه افراد تفکر انتقادي بیشتري داشته باشند بیشتر به خلق کردن تمایل دارند.

واژگان کلیدي:فتفکر انتقادي، خلاقیت، بسط، انعطاف پذیري ، ابتکار، سیالی 

-1 مقدمه

یکی از مهارتهایی که باید در هر نظام آموزشی به دانش آموزان آموخته شودچفمهارت اندیشیدن استچفبراي عملی شدن این مهم ، معلم باید در افزایش مهارتهاي تفکر و استدلال شاگردان خود بکوشد و آنها را از مرحله یادگیري طوطی وار مطالب، به مرحله تفکر سوق دهد ؛به طوريفکه دانش آموزان بتوانند مهارتهاي کسب شده را در دروس گوناگون و موقعیت هاي مختلف زندگی استفاده کنند، زیرا زندگی دانشفآموزان محدود به مدرسه نبوده و باید یادگیري مهارتهاي تفکر به عنوان یکی از مهمترین عوامل آموزش و پرورش باشد؛ به عبارتی دیگر، محور فعالیتهاي مراکز آموزشی باید آموختن اندیشیدن باشد نه آموزش اندیشه هاچفانواع تفکر عبارتند از انتقادي، خلاق،منطقی،شهودي، پیش منطقی، نمادي، واگرا، عملی، حسی وتفکر لفظیپفمارزینو و دیگران،مححه؛فترجمهفسلیمان پور،فمهملژچفدر این بین»تفکر انتقادي«فدر مرکز امواج پر تلاطم خانواده تفکر قرار دارد.

در یک تعریف ساده،تفکرفانتقادي هنر به خدمت گرفتن ذهن است؛ اما در تعریف گسترده تر،تفکر انتقادي فرایند نظام مدار هوشمندانه اي از مفهوم سازي ، کاربرد،تجزیه وتحلیل ، ترکیب و ارزیابی ماهرانه اطلاعات جمع آوري شده یا تولید شده از طریق مشاهده ، تجزیه ، منطق واستدلال است که به عنوان راهنماي عقاید واعمال محسوب می شودپویکتورل،ملحهژفچففاز نظر نلسونهفتفکر انتقادي به مجموعه تلاشهاي سازمان یافته ، هدف مند و جدي براي فهم دنیاي پیرامون اطلاق می شود که با ارزیابی دقیق ما از تفکرات خود وتفکرات دیگران به منظور روشن سازي وبهبود فهم ما صورت می گیرد پنلسون،به نظر اوزبورن تفکر انتقادي ،کاربرد مهارتهاي تفکر ،تحلیل وترکیب اطلاعات ، شناسایی وحل مساله وارزیابی آن می باشد وانجام هر یک از اینف ها از طریق مهارت هاي فرا شناختی صورت می گیرد.

پاوزبورنم،براونتفتفکر انتقادي را آزمودن راه حل هاي پیشنهادي براي مسایل می داندپبراون،مححهژچفسانتروكزفمعتقد است که ما می توانیم آگاهانه به ایجاد تفکر انتقادي از طریق الگودهی وترغیب رفتارها و مهارتهاي آن بپردازیم پسانتروك،غححهژچ فتفکرانتقادي؛قضاوت هدفمند،آگاهانه ومتمرکزبرپیامدهاي زیراست:qاین تفکرازطریق استاندارهاي حرفه اي،کدهاي اخلاقی وقوانین هدایت می شودPqبه طوردقیق به بررسی وشناسایی مشکلات،مسائل وخطرات می پردازدPqبراساس اصول فرایندحل مشکل و روشهاي عملی استPqروشهاي منطقی،بابصیرت وخلاقانه رابه کارمی بردو براساس دانش،مهارتهاي خاص استPqتفکرانتقادي از نیازهاي افرادواجتماعفوهمچنین نیازهاي خودفردبراي دستیابی به توانمندي،مراقبتهاي کارآمشتق شده است.

درطی تفکرانتقادي فردبه ارزیابی،خوداصلاحی وتلاش براي ارتقا می پردازدپگوپتا و همکارانذ،برخورداري از تفکرانتقادي باعث میفشودکه فردفدرفارتباطات،مدرسه وکارفمسئولیتفهاي بیشتري رابرعهده گرفته،باافرادمختلفqهمکاري نموده وتصمیمات بهتري را اتخاذفنماییدچآموزش تفکرانتقادي منجربه انگیزه جهت یادگیري،کسب مهارتفهاي حل مسئله،تصمیم گیري وخلاقیت می گرددپبلاك وهمکارانغ،آیزنکپحححهژخلاقیت را فرایند روانی می داند که منجر به حل مساله ایده سازي ،مفهوم سازي ،ساختن اشکال هنري ، نظریه پردازي وتولیداتی شود که بدیع و تازه باشند چفساویلههفپذححهژخلاقیت را حالتی از ذهن می داند که طی آن هوش هاي چندگانه انسان به طور یکپارچه به کار گرفته می شود، از دیدگاه وي خلاقیت یک فراتوانایی است که جنبه شناختی دارد و می تواند به طور دقیق و مفید تمام قوا را به هدف نوآوري وابتکار گردد هم آوردچ فخلاقیت یک فعالیت انسانی است که به ایجاد را ه حل هاي مناسب ،ابتکاري وجدید براي مساله منجر می شود.

یکی از ویژگی هاي بارز افراد خلاق ،داشتن تفکر انتقادي است ،ژان پیاژه هدف اساسی آموزش وپرورش را تربیت انسان هایی می داند که قابلیت انجام کارهاي جدید را دارند وفقط آنچه که سایر نسل ها انجام داده اند،تکرار نکنند؛یعنی افرادي خلاق ،مبتکرو مکتشف باشندچفدومین هدف آموزش وپرورش از نظر وي پرورش ذهن هایی است که به جاي پذیرفتن هر چه به آن ها عرضه می شود ،بتوانند آن را نقد کنند و صحت ان را مورد سنجش قرار دهندچف"فیشرفجدا دانستن تفکر انتقادي و خلاقیت را اشتباه و این تفکیک را ساده انگاري افراطی می داند چفبا این وجود او ویژگی هایی مثل اکتشافی،قیاسی،فرضیه سازي ،جسورانه بودن ،چپ گرا بودن و فواگرایی را مختص تفکر خلاق و ویژگی هایی مثل تحلیلی،استقرایی،آزمایش فرضیه،راست گرایی و همگرا بودن را مختص تفکر انتقادي می داند"پفیشر،لححه؛ترجمه فصفایی مقدم ونجاریان،

پاول والدرحلفپذححهژدر خصوص رابطه بین تفکر انتقادي و تفکر خلاق معتقدندف"خلاقیت فرایند ساخت وتولید و انتقاد فرایند ارزیابی وقضاوت را رهبريفخواهد کرد چیک ذهن سالم ورشد یافته هم تولید وهم قضاوت خوبی خواهد داشت"چدر واقع یک ذهن رشد یافته آنچه می آفریند،ارزیابی میفکند،پس می توان گفت کهفمؤلفهqqانتقادي ناظر بر خلاقیت است زیرا در زمان در گیر بودن در تولید اندیشه با کیفیت ، ذهن باید به طور همزمان تولید، ارزیابی ، داوري و نتیجه گیري کند "پشریفی،بنابراین می توان این گونه نتیجه گیري کرد که عملکرد تفکر انتقادي و خلاق مثل عمل پاهاي چپ وراست است وبررسی هر کدام به طور جداگانه فقط باعث می شود که اسرارآمیز ،مبهم ونامناسب باقی بمانند به کلیشه تبدیل شوند چتفکر انتقادي وخلاق از طریق ایجاد روابط معقول

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید