بخشی از مقاله

چکیده

در این مطالعه رابطه بین سهامداران نهادی فعال و منفعل، محافظه کاری حسابداری درایران بررسی شده است. متغییرهای کنترلی شامل اندازه شرکت،نرخ بازده دارایی، اهرم مالی ورشد فروش شرکت میباشد.برای اندازهگیری محافظه کاری حسابداری از مدل احمد و دولمان استفاده شده است. در این پژوهش تعداد 152 شرکت در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1386-1392 بررسی شده است.

روش پژوهش ازنوع همبستگی وعلی پس رویدادی است وبرای آزمون فرضیه ها از رگرسیون وتحلیل داده ها از نرم افزارها Eviews7،Spss18 استفاده شده است نتایج نشان میدهد رابطه مثبت و معنی داری بین سهامداران نهادی فعال و محافظه کاری غیرشرطی وجوددارد. اهرم مالی،نرخ بازده رابطه مثبت و معنی دار با محافظه کاری غیرشرطی دارد. این یافتهها برای سرمایه گزاران برای اخذ تصمیمات درست مهم میباشد.

مقدمه

نظارت بر شرکت توسط سرمایهگذاران نهادی میتواند مدیران را وادار به حساسیت بیشتر نسبت به عملکرد شرکت و کاهش رفتار فرصتطلبانه نمایدمک کونل و سروائز، 1990 نسبیت، 1994؛ اسمیث، 1. - 1996 اگرچه، دو انگیزه اساسی سرمایهگذاران نهادی عبارتند از مسئولیتهای امانتی و دستیابی به شاخصهای عملکردی سرمایهگذاری بالاتر است، اما مطالعات پیشین مؤید این نکته نیز هستند که سرمایهگذاران نهادی هم، مشابه یکدیگر نیستند و انگیزههای یکسانی برای نظارت بر رویههای اتخاذشده از سوی شرکتها ندارند دلگورسیو و هاوکینز، 1999؛ مککونل و سروائز، 1990؛ ناویسی و نایکر، 2006؛ نسبیت، 1994؛ اسمیث، .2 - 1996 آنها را میتوان بر اساس مدت زمان سرمایهگذاری، بهعنوان سرمایه-گذاران موقت - کوتاه مدت - و بلندمدت طبقهبندی نمود، که بسته به چشمانداز زمانی سرمایهگذاریهای خود از رفتار مدیریتی کوتاهمدت حمایت کرده یا آن که در اداره شرکت فعالانه مشارکت میکنند - بهاید، 1993؛ فروت و همکاران، 1992؛ پورتر، 3 - 1992 و آزادی مدیریت را محدود کنند.

برخی از صاحبنظران باورمند هستند که سرمایهگذاراننهادی، عمدتاً چشمانداز بلندمدت داشته و بر سودهای بلندمدت تأکید دارند، چر ا کهمعمولاً خرید، فروش و انتقال مالکیت بلوکها و مقادیر بالای سهام شرکتها هزینهبر بوده و اغلب مستلزم ارائه مشوقهای تخفیفی فروش و صرف هزینههای جانبی و انتقالی میباشد کهمعمولاً درکوتاهمدت سودآور نیست؛ از دید اینان، سرمایهگذاران نهادی بلندمدت به لحاظ کارکردی بر عملکرد سودهای جاری تأکیدی ندارند، اما سرمایهگذاریهای آنها میتواند اختیار اجرایی شرکتهایی را که انگیزه قوی و ظرفیت خوبی برای مدیریت سود جهت دسترسی به اهداف سود پیشبینی شده خود دارند را محدود میکند - بینج و دی ؛ بوشی، 1998؛ چانگ و همکاران، 2002، میترا، .4 - 2002 آنها یک نقش نظارتی دارند و با پایشهای خود، احتمال مدیریت سود و ارائه شاخص-های ساختگی سود را کاهش میدهند.

مخالفان این دیدگاه بر این باورند که بیشتر سرمایهگذاران نهادی، سرمایه-گذاران موقتی هستند، بنابراینعمدتاً در معاملات سهام و مدیریت شرکتها به سودهای جاری توجه دارند، نه سودهای بلندمدت - بوشی، - 1998 مدیران به عنوان تهیه کنندگان صورتهای مالی با وقوف کامل بر وضعیت مالی شرکت و با برخورداری از سطح آگاهی بیشتر نسبت به استفاده کنندگان صورتهای مالی از یک سو و افزایش اطلاعات آنان راجع به روشها و دستورالعمل-های حسابداری، همگام با قدرت گرفتن بازارهای سرمایه و همچنین انعطافپذیری اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری، منجر به ایجاد انگیزههای بیشتر در مدیران جهت ارائه تصویری مطلوب از وضعیت مالی واحد تجاری از طریق پدیده نوظهوری به نام مدیریت سود گردید.

مدیریت سود به عنوان برداشتن گامهای آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای رساندن سود گزارش شده به سطح سود مورد نظر تعریف شده است، که این عمل از طریق دستکاریهای حسابداری انجام میشود - ملانظری، کریمی زند، . - 1386 به طور مثال، مدیران ممکن است جهت دستیابی به اهداف مدنظر خود دارائیها و درآمدها را بیش از واقع و یا بدهیها و هزینهها را کمتر از واقع گزارش نمایند که نتیجه کلی این عملیات موجب ایجاد تصویری بهتر از وضعیت مالی واقعی واحد تجاری میگردد، که در نهایت منجر به افزایش انگیزه تزریق سرمایه و منابع مالی از طریق افراد برون سازمانی به واحد تجاری میشود.

محافظهکاری در واقع واکنشی است احتیاطی که در شرایط نبود اطمینان نسبت به آینده بکار برده میشود، چون همیشه آینده در ابهام قرار دارد و به هیچ وجه نمی توان آینده را به طور دقیق برآورد کرد. علارغم مطالعات گسترده صورت گرفته در خصوص تأثیر محافظهکاری در گزارشگری مالی بر مدیریت سود در سطح جهان، با این حال، نتایج مطالعات پژوهشگران، یافتههای متناقضی را نشان میدهد. مثلاً لوبو و زوهو5 در سال 2006، در پژوهشهای خود دریافتند، شرکتهایی که گزارشگری مالی محافظهکارانهای ارائه میکنند، میتوانند رفتارهای مدیریت سود بیشتری داشته باشند.

در مقابل زوهو1 در سال 2008، به این نتیجه رسیده، شرکتهایی که گزارشگری مالی محافظهکارانهای ارائه می کنند، کمتر به مدیریت سود میپردازند - زوهو، . - 2008 به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر رابطه منفی بین میزان مالکیت سهامدار کنترل کننده و سطح محافظه کاری در سود است - رحمانی و همکاران - 1390 موضوع پژوهش حاضر »بررسی رابطه بین سهامداران نهادی فعال و منفعل و محافظهکاری غیرشرطی چندمقوله کاملاً جدای از هم را در حوزه حسابداری و گزارشگری مالی مورد بحث قرار داده و نهایتاً سعی در یافتن ارتباط احتمالی بین این مقولهها را دارد.

ادبیات و چهارچوب نظری تحقیق

سهامداران نهادی

سرمایهگذاران نهادی، سرمایهگذاران بزرگ نظیر بانکها، شرکتهای بیمه، شرکتهای سرمایهگذاری، موسسات بازنشستگی و ... هستند. سرمایهگذاران نهادی معمولاً به دلیل در اختیار داشتن درصد قابل توجهی از سهام شرکتها و همچنین حرفهای بودن در امر سرمایه-گذاری، توان و انگیزه لازم برای نظارت بر شرکتها را دارا میباشند. سهامداران، ناظران فعالی هستند که مدیران را از طریق کاربرد رویههای حسابداری محافظهکارانهتر به گزارش سود با کیفیت بالاتر تشویق میکنند. - اسکندر و همکاران - .سرمایه گذاران نهادی به عنوان مالکان عمده ای شرکت، مسئول اثرگذاری بر مدیریت شرکت هستند تا نقش موثری در کارایی سرمایه گذاری آنها ایفا کنند.

سرمایهگذاران نهادی فعال و منفعل

سرمایهگذاران نهادی منفعل - حساس به فشار یا موقت - دارای گردش پرتفوی بالا بوده و استراتژیهای معاملاتی لحظهای دارند. در مقابل سرمایهگذاران نهادی فعال - غیرحساس به فشار - دیدگاه بلندمدت داشته و تمرکز بر عملکرد بلندمدت شرکتها را مدنظر دارند. بنابراین انگیزه زیادی برای داشتن نماینده در هیأت مدیره شرکتهای سرمایهپذیر دارند - پرتر، . - 1992

محافظهکاری

باسو - - 1997 محافظه کاری را الزام به داشتن درجه بالایی از تائید برای شناخت اخبار خوب مانند سود، در مقابل شناخت اخبار بد مانند زیان تعریف مینماید. این تعریف محافظه کاری را از دیدگاه سود و زیان توصیف مینماید.

محافظهکاری غیرشرطی

درمحافظه کاری غیر شرطی اخبار بد قبل از وقوع پیشبینی می شود اما در محافظه کاری شرطی اخبار بد بعد از وقوع، زودتر از اخبار خوب شناسایی می شود - جبارزاده کنگرلویی، 1391، . - 54

پیشینه پژوهش

- 1 نتایج حاصل از تحقیقات بوش - - 1998 نشان میدهد در شرکتهایی که درصد مالکیت نهادی کمتر است، مدیران تمایل زیادی به کاهش هزینههای تحقیق و توسعه و در نتیجه بالا بردن سود به سطح سال قابل قبول دارند. در شرکت-هایی که درصد مالکیت نهادی بالاتر است، انگیزه مدیران برای مدیریت سود از طریق عدم انجام سرمایهگذاری در فعالیتهای تحقیق و توسعه کاهش مییابد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که حضور مالکین نهادی به کاهش مدیریت سود ومتعاقباً حسابداری محافظهکارانه منجر میگردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید