بخشی از مقاله
چکیده
طرح پژوهش حاضر یک مطالعه همبستگی است که با هدف بررسی رابطه عمل به باورهای دینی با ثبات خانواده در بین زوجین فرهنگی شهرستان بوکان اجرا شد. جامعه آماری ، فرهنگیان شهرستان بوکان در سال تحصیلی 91-92 بود. آزمودنیهای این پژوهش242 نفر 121 - زوج فرهنگی - بودندکه بصورت نمونه گیری تصادفی ازبین مدارس این شهرستان انتخاب وپرسشنامه های معبدو بی ثباتی خانواده - ,,0 - بر روی آنان اجراشد وبا روش آمارتوصیفی ورگرسیون مورد تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان میدهد که عمل به باورهای دینی درسطح - 3<0/ 001 - با ثبات خانواده همبستگی مثبت ومعناداری دارند.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهدکه رابطه مستقیم ومعناداری بین عمل به باورهای دینی با ثبات خانواده وجود دارد یعنی هرچه نمره عمل به باورهای دینی بالاتر می رود ثبات خانوادگی افزون تر می گردد.
مقدمه
عوامل استحکام دهنده آن کدامند؟زوج های که در مدت اندکی با هم اختلاف پیدا می کنند آیا هرکدام نقشه جداگانه ای را با معیار های خاص خود رسم کرده اند که اختلاف در این معیارها سبب بروز اختلاف ودیدگاه های متناقض شده است؟ آیا تعارض های که در زندگی پیش می آید با هیچ فرمول ومعادله ای نمی توان تعارض را به تفاهم تبدیل کرد؟ برای نزدیکی دیدگاه ها وتفاهم باید واحدهای مشابهی دردانشگاه زندگی پاس شودتا در ترسیم نقشه زندگی مشترک با معیار ها وفرمول های مشابه به نقشه مشابهی رسیدکه با زندگی مشترک، این نقشه تا حد امکان در کنار هم وحتی منطبق برهم باشند.گرچه عوامل فراوانی در رابطه با استحکام وپایداری خانواده وجود دارد اما آیا کسانی که مذهبی هستند وبه دستورات دینی خود عمل می نمایندآیا این مذهبی بودن والتزام به آموزه های دینی تا چه حدی می تواند افراد را در زندگی شاد نگهدارد وبر ثبات خانوادگی تاثیر داشته باشد؟
عمل به باورها وثبات خانواده
قرآن کریم، برترین نسخه زندگی و عالی ترین راهنمای بشر، برای دست یابی به حیات طیبه، بخش عظیمی از آیات را به تنظیم و تعدیل روابط اعضای خانواده، حقوق و وظایف همسران و فرزندان اختصاص داده است. رجوع به این آیات الهی، انسان را جهت دستیابی به عالی ترین راهکارها در تحکیم خانواده هدایت می کند. اهداف خانواده و اقتضای تأسیس آن ایجاب میکند که بانیان آن - زن و شوهر - ، در تحکیم و پایداری این بنا، نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر تشکیل آن اقدام کردند، بر استمرار آن اصرار ورزند تا وحدت و پویایی این نهاد مقدس تا پایان حفظ شود.
دین ورزی قدمتی دیرینه داشته، به طوری که مطالعات باستان شناسی وانسان شناسی نشان داده است ، مذهب1 جزء لاینفک زندگی بشری در تمام اعصار بوده است. به گفته فرانکل بنیانگذار مکتب معنادرمانی، احساس مذهبی عمیق وواقعی، دراعماق ضمیر ناهوشیار هر انسانی وجود دارد. تار وپود زندگی انسان با باورهای دینی تنیده شده است. گواه این مطلب آن است که با مطالعه جوامع انسانی وتاریخ تمدن ها، همواره با رگه هایی از دین وباورهای دینی مواجه می شویم.این باورهای دینی در هر دوره ای به شکلی متجلی شده اند.
زمانی دین ودینداری در قامت باورها واعمال جادویی وزمانی تحت پوشش پنداشت های اسطوره ای جلوه می نمود. هر از چند گاهی نیز ادیان الهی وتوحیدی سایه خود را بر سر جوامع می گستراندند. گستردگی وعمومیت نگرش دینی از توحیدی ترین تا شرک آمیزترین صورت آن، یعنی از پرستش یگانه هستی تا تجسم نیروی ماورایی در قالب انسانی، همگی حکایت از اصیل ترین نیاز درونی انسان یعنی خداجویی دارد.از این روست که نیاز به دین ومذهب در شمار اصیل ترین نیاز های انسانی تلقی می شود که از دیر باز در تمام جوامع بشری مطرح بوده است.
پیشینه تحقیق
شواهد پژوهشی دردسترس نشان می دهد که نگرش مذهبی درتمام جنبه های زندگی روانشناختی بشر تاثیر به سزایی دارد درتحقیقی رابینسون2 وبلانتون - 1993 - 3 نشان دادند که جهت گیری مذهبی بر صمیمیت، تعهد وارتباط زناشویی تاثیردارد. کسانی که اعتقادات مذهبی دارند و به آن عمل می نمایند قدم در راهی گذاشته اند که مسیر آن با تابلوهای مشخص و راهنمایی های ارزنده ، جهت را به خوبی مشخص می نماید، پیچ وخم های آن معلوم ، سرعت های مجاز ثبت ،کوره راه ها معین ، پل ها وتونل ها نمایان و از همه مهم تر ، توقف گاه های آن دقیق و خط قرمز های آن آشکار است. ودر صورت تخلف ، نه جرایم دنیوی ، بلکه عاقبت اخروی آن معلوم می باشد در نتیجه فرد حساب شده گام برمی دارد.
چون می داند هرچیزی حساب وکتاب خود را دارد ودقت آن را با هیچ ترازوی دنیوی نمی توان سنجید این است که این تابلوهای جهت نما، این حساب وکتاب ومیزان، او را امیدوار در زندگی نگه میدارد و وارد پوچ گرایی نمی شود واین امید به زندگی به او احساس شادی ونشاط می دهد واین شادمانی تاثیر در زندگی خانوادگی او دارد. خانواده های که پیرو مذهب وآداب اسلامی هستند دربین آنها صفا وصمیمیت وعشق ویکرنگی فراوان وجود دارد روابط آنها گرم ، در برخورد وکلام ، احترام فراوان ودرنتیجه احساس تنهایی بسیار کم است ونتیجه کلی آن ، دچارشدن به بیماری های روانی اندک می باشد.
اغلب پژوهشگران بر این باورند که وجود عقاید مذهبی تأثیر بسزایی در استحکام خانواده دارد. ایمان به خدا موجب می شود که نگرش فرد به کل هستی هدفدار باشد. عدم ایمان به خدا موجب میشود که فرد انسجام و آرامش نداشته باشد و همین امر موجب ضعف و منشأ اختلاف های بسیاری در زندگی خانوادگی می شود. پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان داده اند که پایبندی به مذهب، عامل مهمی درپایداری ازدواج و رضایت زناشویی است. در نقطه مقابل، هرچه میزان مغایرت در باورهای مذهبی زوجین بیشتر باشد،میزان اختلاف آ نها بیشتر خواهد بود - غفوری،. - 2009
در رابطه با عوامل تاثیر گذار در استحکام، تقویت وتربیت خانواده این سوال مطرح است که التزام به آموزههای اعتقادی و عبادی چه نقشی در تقویت بنیانهای خانواده به ویژه در تربیت اخلاقی و معنوی آنان دارند؟ برای هر فرد مسلمان و معتقد روشن است که پرستش و ارتباط معنوی با خالق متعال، جوششی است از اعماق وجود انسان که شعاع نورش، زندگی و اجتماع را نورانی می نماید و به زندگی معنا و مفهومی صحیح می دهد. خاستگاه پرستش فطرت پاک و بی آلایش و جوهره ذاتی و حقیقی انسان بوده که اگر به صورت صحیح راهبری شود، انسان را به اهداف بلندش که همانا سعادت است، متصل میسازد.
به همین سبب ترویج عبادت و اشاعه سنت ارزشمند نیایش به درگاه حضرت حق، سرلوحه تعالیم همه انبیا بوده است - نشریه موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی - ره - ،ص. - 77 ثبات خانواده مستلزم تلاش هردوزوج است، عروس وداماد درسال های اولیه زندگی که با کوله باری ازآرزوهای رویایی وواقعی پا به میدان زندگی مشترک می گذارند هرکدام از دیگری توقع دارد که تماماً آرزوها ورویا های دیرینه اش را به حقیقت بپیوندد با همین دیدگاه است که درصورت کوچکترین کوتاهی وسهل انگاری همسرش وخلل در تحقق این آرزوها ، نگرانی واضطراب وتشویش همچون لشکر موریانه ها به سوی کاخ آرزویش جهت خوردگی وپوسیدگی آن به حرکت درمی آیند به همین خاطر است که:
"در سال های اولیه زندگی ، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر است" - احمدی،نبی پور،کیمیایی وافضلی،. - 2010 با نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعددی در قرآن به کلمه بیت ، چنین به دست می آید که این مکان مسقف محدود که محل اجتماع و زیست جمعی بشر و اولین محیط رشد و پرورش است ، مورد عنایت حق بوده و بر حسب کارایی وجایگاهش درحیات انسانی ، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
خانواده اولین سازمان اجتماعی است که فرد در آن زندگی می کند. خانواده اساساً یک کانون کمک ،تسکین ،التیام ، و شفابخشی است ، خانواده کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار کند - ثنائی،. - 1379 اصول حاکم بر ارتباط سالم از دیدگاه اسلام، که ازدواج بر پایه آن صورت می گیرد، در مرتبه اول مودت و رحمت زوجین - روم - 21/ است.
شناخت حقوق متقابل - بقره - 228/ و توجه به این حقیقت که پذیرش حقی برای یک فرد، برای طرف مقابل، تکلیف آور است، زندگی را از زوایای تاریک بیرون می آورد و ابعاد وظیفه همسران را روشن می کند. با وجود آن که زوجین باید با حقوق متقابل آشنا باشند و آن را انجام دهند، اما آن چه محیط خانواده را منشأ صفا و صمیمیت می کند، ایثار و فدارکاری زوجین است و در روایات اسلامی در مورد ایثار و فداکاری حضرت علی - ع - و حضرت فاطمه - س - به عنوان خانواده نمونه در اسلام به طور مکرر آمده است - قائمی،. - 2007
در زمینه یابی تلفنی اکلاهاما از 2300 نفر از ساکنان اکلاهاما که طلاق گرفته بودند، پرسیده شد که چه چیز موجب طلاق آنها شده است؟ از10 عامل معرفی شده 85 درصد آنها فقدان تعهد و 58 درصد خیانت یا روابط فرا زناشویی که رابطه ی نزدیکی با فقدان تعهد دارد را دلیل عمده برای طلاق خود دانسته اند - استانلی، . - 2002 بی شک ، مقصود از آن ، نگه داشتن بنایی با سستی وناپایداری، آن هم به هر قیمت ممکن نیست.
قرار گرفتن اعضای خانواده زیر یک سقف به قیمت ظلم وتعرض به یکی از آنها یا نادیده انگاشتن حقوق آنها یا توصیه وسفارش به گذشت وچشم پوشی بی مورد از خطاهای دیگری وپذیرش ظلم وبی عدالتی به منظور جلوگیری از طلاق وجدایی، هرگز به معنای ثبات واستواری کانون خانواده نیست،زیرا به یقین، سرپابودن خانواده باتحکم وظلم انسانی وتحمل وبردباری دیگری از سر ناچاری و ترس از فروپاشی خانواده، استحکامی در پی نخواهد داشت و اگر در ظاهر پایدار باقی بماند، از درون پوسیده و بی ثبات است و بی شک، نمی تواند ویِژگی های خانواده سالم وبانشاط را داشته باشد.
نتیجه تحکیم خانواده، حاکمیت اصل اعتدال و اخلاق وحفظ حقوق همه ی اعضاست. در نظام خانواده نمی توان همه ی مسئولیت ها را به دوش یک نفر قرار داد. قوانین اسلام وظیفه ی حفظ کانون خانواده را برعهده ی هر دو قرار میدهد و هر دو را به یک اندازه مسئول می شناسد. در صورت رعایت این موازنه، انتظارات افراد از یکدیگر بر حسب نقش ها تعدیل می شود، ولی با وجود مسئولیت مشترک زن و مرد در حفظ بنیان خانواده، نمی توان تفاوت های ذاتی، جنسی ، روحی و جسمی آنها را در برعهده گرفتن مسئولیت ها و انجام وظایف نادیده انگاشت.
به همین دلیل، بعضی از حقوق و وظایف،مشترک است، مانند رعایت اصل حاکمیت مودت و رحمت در خانواده و احترام متقابل و ادب، آراستگی، برخورد خوش و تکریم شخصیت همسر و حسن معاشرت طرفین نسبت به یکدیگر. بعضی دیگر هم فقط بر عهده ی زن است، مانند تمیکن و اطاعت زن در امور زناشویی و کسب اذن در خروج از منزل. برخی از آنها نیز از وظایف اختصاصی مرد به شمار می آید، مانند تأمین مخارج زندگی - خوراک و پوشاک و مسکن و حق مضاجعت - کوتاهی و تخلف هر یک از همسران درباره ی وظایف خویش، به معنای نشوز وخروج از عدالت و مخالفت با اصل کرامت انسانی است.
بر اساس این، با تحقق زندگی مشترک، طرفین به انجام وظایف همسری و رعایت حقوق یکدیگر موظف هستند، چنانچه در ماده ی 1102 قانون مدنی آمده است: »همین که نکاح به طور صحت واقع شد، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگربرقرار می شود5« - طهورا،ص. - 156 تسامح ومدارا، کم کردن توقع ها ، صبر وگذشت، هدیه دادن به یکدیگر،سخنان نیکوو نگاه های مهر آمیز از زمینه های افزایش استحکام خانواده شمرده شده است - آسیب شناسی خانواده، ص. - 49
-26 قانون مدنی،ماده ی 1102
موانع تفاهم وعدم استحکام عبارتنداز:موانع فردی، فرهنگی، ، خانوادگی ، اقتصادی وحقوقی می باشد. گرچه همگرایی سبب ایجاد صمیّمیّت ومحبت بیشتر می شود ولی به علت تفاوت های فردی ، همگرایی در تمام زمینه ها ممکن نیست و در برخی مسائل ممکن است هم نظر نباشندزیرا خانواده ومحیطی که در آن رشد یافته اند متفاوت بوده است وتفاوت در آموزش های خانوادگی، اعتقادی،طرزبرداشت ونگرش،اطرافیان وغیره ، آنها را از هم متفاوت می کند ولی برخی از این تفاوت ها با انعطاف ودرک متقابل ، قابل حل است وگذشت زمان آنها را بیشتر به هم نزدیک می کند.
اما اگر دربین این اختلاف ها ، از نظر اخلاقی از هم فاصله زیادی داشته باشنددیگر گذشت به اتمام می رسد وکاسه صبر لبریز می شود وبه تدریج اختلافات رُخ می نماید وآتش آن شعله می کشد صنعتی ومدرنیزه شدن جامعه معاصرموجب تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای وتضعیف روابط ووابستگی های خویشاوندی گردیده است. از سوی دیگر روند سکولاریزه شدن جامعه وتقویت وترویج فرد گرایی وانسان مداری موجب رشد خواسته های خودمدارانه افراد جامعه وتضعیف وجدان جمعی ونیز مراجع ارزشی ومقدس جامعه گردیده است.
بدین ترتیب خانواده زن وشوهری اخیر که از سویی از حمایت وکمک شبکه خویشاوندی بی بهره گردیده واز سوی دیگر مرجع واحد ارزشی خود را تضعیف شده می یابند، در مقابل تنش های زندگی روزمره آسیب پذیر شده ، تضاد وکشمکش خانوادگی آنان بالا رفته ومیزان رضایت از زندگی زناشویی آنها کاهش می یابد.این میزان رضایت از طرف رشدگرایشات فردگرایانه ولذت مدارانه نیزدرفردتقویت می شود.گرایش های لذت مدارانه که بواسطه تضعیف پای بندی به مذهب وسنت، مجال تقویت یافته،خود پرهیز جنسی افراد جامعه را تضعیف می نمایدوبدین ترتیب مرد یا زن همواره در معرض وسوسه شکستن رابطه موجود وایجاد روابط جدیدی است که برای او تازه، نو وجذاب می نماید.
افزایش آمار طلاق، مشکلاتی را بر فرد وجامعه تحمیل می کند که می توان از جمله آنها به افت تحصیلی فرزندان طلاق، افزایش خانواده های تک سرپرست که درصد بالایی از آنان گرفتار فقر وبی سوادی تمام اعضا هستند ، اجبار به کار زنان وفرزندان این خانواده ها، کاهش وابستگی این فرزندان به خانه وافزایش فرار کودکان، روسپیگری وبدنامی بچه های طلاق که موجب اختلال شخصیتی آنان وکم شدن زمینه ازدواج دخترانِ طلاق می شود اشاره کرد - آسیب شناسی خانواده، ص. - 29
درمطالعه ای که نیکویی وسیف - - 1384 بر روی 100زوج شهر تهران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین عمل به باورهای دینی ورضایتمندی زناشویی رابطه مثبت ومعنا داروجود دارد.در پژوهش این دو محقق گزارش شده است که متغیرسطح تحصیلات برجهتگیری دینی و عمل به باورهای دینی تاثیر معنا دار دارد، درحالی که متغیر جنسیت بر جهت گیری وعمل به باورهای دینی تاثیر معنا دار نداشت.