بخشی از مقاله
چکیده
سابقه و هدف :تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین خویشتن شناسی با میزان کیفیت زندگی کاری و سلامت سازمانی مدیران مقطع متوسطه شهر زاهدان انجام گرفت.
روش بررسی :روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه مدیران مقطع متوسطه شهر زاهدان در سال تحصیلی 1391- 1390 به تعداد 92 نفر میباشند .برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون استفاده شده است .
یافتهها :یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین خویشتن شناسی و ابعاد آن با کیفیت زندگی کاری و سلامت سازمانی مدیران رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد .همچنین بین کیفیت زندگی کاری و سلامت سازمانی مدیران رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در بررسی متغیرهای پیش بینیکننده کیفیت زندگی کاری مشاهده شدکه یه ترتیب اعتماد به نفس، اجتماعی بودن و تناسب سلامت و جنسی بیشترین پیش بینی را برای کیفیت زندگی کاری داشتهاند .و در خصوص متغیرهای پیشبینی کنندهی سلامت سازمانی مدیران، مشاهده گردیدکه به ترتیب احساس شرم و گناه، تواناییها و حال، آینده و گذشته بیشترین پیش بینی را برای سلامت سازمانی داشتهاند .
نتیجه گیری :مدیرانی که خویشتن شناسی بالا دارند و هر اندازه میزان آگاهی و شناخت آنها به خود افزایش یابد به همان اندازه در کیفیت زندگی کاری و سلامت سازمانی مؤثر خواهد بود .همچنین کیفیت زندگی کاری در برگیرنده مؤلفه عاطفی مانند علاقه و دلبستگی به کار، همچنین احساس وفاداری نسبت به سازمان و مسئولیتپذیری است که با سلامت سازمانی رابطه تنگاتنگی دارد .به بیان دیگر با افزایش کیفیت زندگی کاری مدیران شاهد افزایش میزان سلامت سازمانی آنانخواهیم بود .
کلمات کلیدی :خویشتن شناسی، سلامت سازمانی، کیفیت زندگی کاری
مقدمه
موفقیت در هر سازمانی بستگی به تخصیص و به کارگیری مناسب ابزار، تجهیزات، پول، مواد خام و منابع انسانی آن سازمان در برنامههای آن دارد، و این امر در صورتی امکانپذیر خواهد بود که این سازمانها بتوانند مهارتها، تواناییها و خصوصیات فردی و جمعی کارکنان خود را در راستای اهداف سازمان به کار گیرند .از این رو گفته میشود سازمان ترتیب منظم افراد برای دستیابی به اهداف مشخص است - یاوری و همکاران، 1388 - .خویشتن شناسی، روشی که در آن شخص خود را در مییابد، میتواند به مقولههایی مانند خویشتن شناسی شخصی - حقایق یا نظریات شخصی درباره خود - خویشتن شناسی اجتماعی - درک شخصی در مورد این که دیگران چگونه به او نگاه میکنند - و آرمانهای شخصی - چه یا جگونه دوست دارم باشم - تقسیم میشود .
در واقع خویشتن شناسی مجموعه از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود میگردد - شعاری نژاد،. - 1385: 158از آن جا که زیر بنای هر گونه حرکت به سوی رشد و توسعه سازمانی و بهبود فرآیند کار در سازمانی شناخت دقیق وضعیت موجود، تشخیص نقاط قوت و ضعف و سپس طرح برنامه های سنجیده برای اصلاح جریان امور است و از سوی دیگر رفتار صحیح مدیر در سازمان بستگی به شناخت خود و نحوه ادراک کارکنان که متأثر از ویژگی آنهاست، خواهد داشت، مدارس نیز به عنوان سازمان آموزشی از این قاعده مستثنی نیستند - فرزامیخواه و همکاران، 1386 - .
امروزه هر ملتی درصدد ایجاد جامعهای است که ضمن رشد و توسعه در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی قادر باشد بین ساختارهای جدید که فعال هستند و کارآیی بالا و اثربخش دارند و فرهنگ و سنت جامعه خود هماهنگی ایجاد کند برای ایجاد چنین جامعه ای وجود سازمان های سالم ضرورت مییابد .سازمانهای سالم میتوانند فراهم آورنده جوامع سالم باشند .میتوانند جوامع را به سوی بهره مندی و بهره برداری بهتر از منابع انسانی، منابع طبیعی، دانش فنی و سرمایه ملی هدایت نمایند و علاوه بر کسب موفقیت برای خود به عامل موفق نمودن جوامع تبدیل شوند - علاقه بند، 1378: 14 - .
سلامت سازمانی توانایی سازمان برای بقاء خود است و سازمانی که سالم است با نیروهای مخرب خارجی به طور موفقیت آمیزی برخورد کرده و نیروی آنها به طور اثر بخشی، در جهت اهداف و مقاصد اصلی سازمان هدایت میکند و دراز مدت علائم یک سازمان سالم را از خود نشان میدهند، سلامت سازمانی به وضعی فراتر از اثر بخشی کوتاه مدت سازمان دلالت داشته، به مجموعهای از خصایص سازمانی نسبتاً پردوام اشاره میکند .یک سازمان سالم به این معنا نه تنها در محیط خود پایدار میماند بلکه در دراز مدت قادر است به اندازه کافی با محیط خود سازگار شده تواناییهای لازم را جهت بقاء خود پیوسته ایجاد کند و گسترش دهد - شریفی و آقاسی، . - 1389 - .
به نظر لایدن و کلینگل - 2000 - سلامت سازمانی یک مفهوم تقریباً تازه ای است به معنی توانایی سازمان برای انجام وظایف خود به طور مؤثر که باعث رشد و بهبود سازمان می شود .یک سازمان سالم جایی است که افراد می خواهند در آن جا بمانند و کار کنند و خود نیز افرادی سودمند و مؤثر باشند - ساعدی و همکاران، 1389 - . سازمانهای تندرست آنهایی هستند که توانایی ارزیابی از خود را دارند و همواره میکوشند تا ناسازگاریهای موجودنظام اجتماعی را در درون سازمان تشخیص دهند و برای برطرف کردن این تعارضها گامهایی مؤثر بردارند . سازمانهای سالم و تندرست همواره میکوشند تا از راه نوسازی خود به ویژگیهایی چون قابلیت تطبیق، قابلیت انعطاف و افزایش تولید بهره وری دست یابند - فرزامیخواه و همکاران، 1386 - .
کیفیت زندگی کاری فرآیندی است که به وسیله آن همهی اعضای سازمان از راه مجاری باز و متناسبی که برای اینمقصود ایجاد شده است در تصمیمهایی که بر شغلشان به خصوص و بر محیط کارشان به طور کلی اثر میگذارد و به نوعی دخالت مییابند در نتیجه مشارکت و رضایت شغلی آنها از کار بیشتر میشود و فشار عصبی ناشی از کار برای شان کاهش مییابد، امروزه بهبود کیفیت زندگی کاری یکی از مهمترین اهداف سازمان و کسانی که برای سازمان کار میکنند، میباشد .اگر فردی احساس کند که کیفیت زندگی کاریش بهبود یافته است این مطلب به کارمند نیروی بیشتری در جهت انجام کارش می بخشد .
نتیجهی این فرآیند، ایجاد نیروی زندگی و جوّفعال در داخل گروه یا سازمان است که موجب افزایش بهرهوری فراتر از نتایج مورد انتظار با توجه به استانداردهای تکنولوژیک یا تجهیزات میشود و همین مطلب خود موجب انگیزه بیشتری برای کار بهتر و در نتیجه کیفیت زندگی کاری بهتر میشود - خدیوی و علی،1386 - .فلسفه کیفیت زندگی کاری بر این اساس است که سازمان هم باید پاسخگوی نیازهای فنی و هم نیازهای اجتماعی باشد .یعنی سازمان ها از نظر فنی بایستی از چنان کارآیی برخوردار باشند که قادر به ادامه حیات بوده و ایفای وظیه کنند.در عین حال، سازمان ها از نظر اجتماعی بایستی آن چنان اثر بخش باشند که نیازهای گوناگون کارکنان را به تنوع، یادگیری، باز خورد و استقلال عمل بر آورده سازنده - کانینگام، 2001 - . به طور کلی، کیفیت زندگی کاری به عنوان یک فلسفه به معنی کیفیت و محتوای روابط بین انسان، شغل و انواع وظایف شغلی او است .
این روابط از دیدگاه های مختلف مانند انسان، سازمان، اجتماع، طراحی شغل، سازمان کار، نیازها و ارزش های اساسی فرد و مفاهیم اجتماعی می تواند مد نظر باشد - .شیرزادکبریا و بردبار، 1389 - . در واقع کیفیت زندگی کاری یکی از خاستگاههای مهم توسعه سازمانی است که توسعه سازمانی ترکیب تکامل یافتهای از علم و هنر است که هم زمینه تخصصی عملکرد اجتماعی و هم قلمرویی از بررسی و کاوش علمی را تشکیل میدهد، بهبود کیفیت زندگی کاری یعنی هر فعالیتی که در هر یک از سطوح سازمان در جهت افزایش اثربخشی سازمان از طریق رشد کارکنان و ارتقاء شأن و منزلت انسانی آنها صورت میگیرد فرایندی که از طریق طرفهای ذینفع سازمان، یعنی، مدیریت، اتحادیههای کارگری و خود کارکنان، یاد میگیرند که چگونه با یکدیگر کار کنند و مشخص میسازند که چه اقدامات، تغییرات و پیشرفتهایی مطلوب و اثربخشی است و بایستی صورت گیرد تا هم اهداف سازمانی تحقق یابد و هم کیفیت زندگی برای تمام اعضای سازمان بهبود یابد - احمدی و همکاران،. - 1382 در زمینه بررسی رابطه بین خویشتن شناسی با سلامت سازمانی و کیفیت زندگی کاری مدیران، تحقیقی به طورمشخص انجام نشده، بنابراین تحقیق حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که آیا بین خویشتن شناسی با سلامت سازمانی و کیفیت زندگی کاری رابطهای وجود دارد.