بخشی از مقاله
خلاصه
در میان موجودات ملموس و محسوس جهان ما فقط انسان است که می تواند هویت واقعی خود را دگرگون سازد. روح انسانی خود را بفروشد و بیگانه شود.در این پژوهش، رابطه ساختار بوروکراسی دانشگاه و بیگانگی از کار کارکنان بررسی شد. روش پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کارمندان دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد. حجم نمونه 375 نفر می باشد. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه بوروکراسی و بیگانگی از کار است. نتایج پژوهش عبارتند از: ساختار بوروکراسی به میزان %4,9 در بیگانگی از کار کارمندان تاثیر دارد.
کلمات کلیدی: سازمان، ساختار، بوروکراسی، بیگانگی از کار.
مقدمه
دنیای ما دنیای سازمان ها است و گرداننده اصلی این گردونه انسان ها هستند. آناند که به کالبد سازمان ها جان می بخشند و تحقق هدف ها را میسر می سازند. هر چه جوامع انسانی گسترده تر و پیچیده تر می گردند نقش سازمان ها در آنها بیشتر می شود، هر چه جوامع حرکت تکاملی بیشتری می یابند تاثیرگذاری سازمان ها بر جنبه های مختلف حیات اجتماعی انسان ها عمیق تر شده و حوزه عملکرد آن گسترده تر می گردد - قدیمی،1380 -
یکی از این سازمان های بزرگ و مهم دانشگاه ها است ساختار نظام آموزش عالی اعم از دولتی و خصوصی که مصداق حقیقی بوروکراسی می باشد می توانند همانند اهرمی در دست افراد انسانی قرار گیرند و به صورت قوی ترین عامل سازندگی یا تخریب انسان ها در آیند - همان منبع - امروزه بیشتر از آن که از بیگانگی کارگر در کارخانه صحبت شود از بیگانگی از کار در میان کارمندان نظام های اداری صحبت می شود که تحت تاثیر ساختار بوروکراسی شکل می گیرد - قدیمی، - 1380
بوروکراسی اصطلاح پیچیده و چند بعدی است که بیش از همه واژه های علمی، گاه تقدیس شده و گاه مورد طرد قرار گرفته است بعضی آن را ستوده اند و برخی ریشه همه مصائب و آلام اجتماعی و اداری را در آن یافتند. نظر وبر درباره بوروکراتیزه شدن گریز ناپذیر جهان با مفهوم بیگانگی مارکس همانندی های آشکار دارد آنها هر دو بر این باوراند که شیوه های نوین سازماندهی کارایی تولیدی سازمان را به گونه ای بی سابقه ای افزایش داده است از نظر وبر فشار روانی بوروکراسی بر مردم به همان شدت و اهمیت فشار طبقه بورژوازی بر طبقه پرولتاریاست - کوزر،1388 -
به زعم او در جامعه مدرن و صنعتی همچنان که یک کارگر از تولید و محصول کارش بیگانه می شود یک کارمند از کار سازمانی خود، یک معلم از درس، یک دانشمند از موضوع دانش و محقق از تحقیق خود بیگانه میشود - روزنبرگ3F2، - 1385 بدین ترتیب می توان گفت پدیده بیگانگی از کار یک پدیده نسبتا رایج در جوامع صنعتی و جوامع در حال توسعه است که در میان کارکنان سازمان های بزرگ وجود دارد.
بیان مسئله و ضرورت و اهمیت:
اهمیت و تاثیر سازمان ها بر انسان در دنیای هزاره سوم بر کسی پوشیده نیست. گستردگی سازمانهای گوناگون و پیچیدگی های ابزار فنی و نفوذ ماشینیزم در عرصه های مختلف زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی - به ویژه در کشور های در حال توسعه - بین انسان، کار و محیط سازمانی فاصله و تضاد ایجاد می کند و بتدریج انسان با کار و ثمره آن در تقابل و بیگانگی قرار گرفته و پدیده بیگانگی از کار شکل می گیرد - گلابی، 1374 -
بارشد سازمان ها شمار زیر بخش ها افزایش می یابند و تخصصی تر می شوند، تعامل کاهش می یابد ، هنجارها به هم می ریزند دیگر بر رفتار ها کنترلی وجود ندارد و سازمان ها بوروکراتیک می شوند نمونه همین فرایند در دانشگاه ها و نیز موجب نتیجه مشابهی می شود. - بیرن بائوم، 1389،ص - 98 ساختار دانشگاه های دولتی برگرفته از نظامی متمرکز است - آراسته و همکاران،1383 -
پژوهشگران معتقدند یکی از اثرات منفی ساختار متمرکز - بوروکراسی - بر روی افراد بیگانگی از کار است. اعضای سازمان غیرشخصی بودن قوانین سازمان را به عنوان پدیده ای درک می کنند که بین آنان و کارشان فاصله می اندازد و احساس بی هویتی را در فرد ایجاد می کند - اصغری ، - 1385 مارکس مفهوم بیگانگی را اینگونه تعریف کرده است جدایی انسان از طبیعت، از فعالیت خودش، از وجود خود در حکم عضو نوع انسان و از سایر انسان ها - مساروش،1380 -
شناسایی عوامل بیگانگی در انسان آنقدر اهمیت دارد که شریعتی - 1358 - مساله بیگانگی را به عنوان یک فاجعه نوع انسانی در قرن حاضر مطرح کرد. شناسایی عوامل و پیامد بیگانگی از کار،از این جهت حائز اهمیت است که عوارض ناشی از آن نه تنها اختلالات جسمی و روحی را برای انسان همراه دارد بلکه تاثیر منفی بر رفتار و عملکرد شغلی آنان میگذارد که می تواند به غیبت، کاهش رضایت مراجعین و افول سازمان ها را به همراه داشته باشد.
با توجه به مطالب فوق این مقاله، در صدد است تا رابطه ساختار بوروکراسی دانشگاه ها که به نظر متمرکز و بوروکراتیک می رسد را با میزان بیگانگی از کار کارکنان آن بررسی کند.
مبانی نظری پژوهش مفهوم بوروکراسی
دوگریم1F3 ضمن نامه ای که اول ژوئیه 1764 میلادی نوشت، وینسنت دو گورنه2F4را مبتکر واژه بوروکراسی3F5 می داند. منظور گورنه از بوروکراسی آن شکل از دولت است که در آن کارکنان دولت برای تامین نفع عامه منصوب نمی شوند بلکه به نظر می رسد که نفع عمومی به گونه ای ترتیب داده شده است که ادارات بتوانند وجود داشته باشند.
ساختار های بوروکراسی ایجاد شده اند تا برنامه های سازمانی را به نحو اثربخشی برای دستیابی به اهداف به یکدیگر مرتبط کنند. فرایندهای سازمانی را تسهیل کنند وظایف هر بخش را مقرارت و آیین-نامه ها مشخص کرده اند، از کارکنان انتظار می رود بر اساس نقش های خود نسبت به یکدیگر واکنش نشان دهند - بیرن بائوم،1389 -
ویژگی های مثبت بوروکراسی
وبر بوروکراسی را ابزار کارامدی برای نیل به هدف های سازمان می دانست. از دیدگاه وبر سازمان می تواند با استفاده از دیوانسالاری، کارکرد کارکنان سازمان را به حداکثر برساند و از هدر رفتن پول و وقت جلوگیری می کند. مزیت عمده بوروکراسی قابلیت آن در ارزیابی نتایج است. در سازمان بوروکراسی انتصاب بر حسب شایستگی های تخصصی صورت می گیرد، نه بر اساس معیارهای انتسابی - کوزر،1388 -
بیشترین منافع بوروکراسی آنهایی است که وبر بیان کرده است ساختار بوروکراسی بهترین ابزار اخلاقی شناخته شده برای نظارت ضروری بر انسان هاست این ساختار از حیث دقت، ثبات، موقعیت و قاطعیت بر سایر ساختارها برتری دارد. تخصص، میزان انتقال افراد را به موقعیت های بالاتر افزایش می دهد و احتمال تکیه بر عوامل بیرونی چون موقعیت اجتماعی، جنسیت و دین را در اخذ تصمیم های فردی کاهش می دهد. - دنهارت،1382 و بیرن بائوم، 1389 -
برخی دیگر از ویژگی های مثبت بوروکراسی حذف معیارهای غلط یا نامناسب در انتخاب کارکنان است همچنین مادام العمر بودن استخدام کارکنان از دیگر مزایای آن می باشد - اصغری،1385 ص146 -
برخی از پیامدهای پنهان بوروکراسی جابه جایی هدف
مهمترین بحث پیرامون این موضوع به وسیله رابرت مرتون4F6 ارائه شده است وی همانندی و هم شکلی را زیان آور می دانست. قوانین و مقررات چنان مورد تاکید واقع می شوند که معنای نمادین یا سمبلیک به خود می گیرند. به تدریج رعایت مقررات خشک اداری باعث جابه جایی هدف می شود - اصغری،1385 - به نحوی که افراد، اهداف سازمان را نادیده می گیرند و اهداف شخصی را مانند حفظ پایگاه خود در سازمان یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، جایگزین آن می کنند این را جابه جایی هدف می گویند - کوئن، .1385 -
سرخوردگی ارباب رجوع
افرادی که خارج از سازمان بوده و می بایست با بوروکراسی سازمانی در ارتباط باشند با مشکل سرخوردگی مواجه می شوند. اعضاء سازمان در ازای کار در سازمان حقوق و دستمزد دریافت می دارند، در حالی که ارباب رجوع برای پاسخ به یک درخواست ، چند هفته یا چند روز معطل می شود.این امر باعث سرخوردگی فرد مراجعه کننده می شود چنین کارمندی در ازای این معطلی ممکن است اضافه حقوق دریافت کند. از اینرو مشتریان بوروکراسی باید مدت زیادی این پدیده غیر شخصی بودن را تحمل کنند.
بیگانگی کارکنان
هزینه عمده ای که بوروکراسی به همراه دارد بیگانگی کارکنان است. اعضاء سازمان غیرشخصی بودن سازمان را به عنوان پدیده ای درک می کنند که بین شان و کارشان فاصله می اندازد و احساس بی هویتی در فرد ایجاد می کند.روند تخصص سبب می شودکه به قول مارکس کارگر تبدیل به موجود مفلوج و هیولایی شود که زیر فشار و به بهای از دست دادن یک جهان نیروی خلاق و قوای ذهنی فقط در برخی زمینه ها تخصص بالایی به دست می آورد
در این فرایند نه تنها اجزای کار به افراد مختلف تخصیص می یابد بلکه خود فرد نیز به اجزای کوچک تری تقسیم شده و به نیروی مکانیکی خود کاری برای اعمال جزیی تغییر شکل می یابد - پاپنهایم 1387 -
بیگانگی از کار
مشخص ترین نظریات در زمینه بیگانگی از کار را درنوشته های مارکس می توان یافت. مارکس که وی را برجسته ترین و ژرف نگرترین فیلسوف اجتماعی قرن نوزدهم می دانند. وی در فصل های پایانی جلد سوم کتاب سرمایه اعلام کرد کار انسان پیوسته تحت تسلط نیروهایی خواهد بود که از بی رون بر اراده او تحمیل شده و رویای وی را برای تحقق و خود سازی بر هم زده، با مداخله؛ تلاش آزادانه او را خنثی کرده و سد راه او می شوند - پاپنهایم،1387 -
به باور مارکس، تاریخ نوع بشر جنبه ای دوگانه دارد؛ یعنی از یک سو تاریخ ناظر آفریننده انسان بر طبیعت است و از سوی دیگر، تاریخ نمایانگر بیگانگی هر چه بیشتر انسان است - کوزر،1378 - مارکس معتقد است ماهیت کار در جوامع سرمایه داری به دلیل تجزیه کار به اجزای از پیش تعیین شده بیگانه کننده است. تاریخچه بیگانگی از کار نشان می دهد بیگانگی در مسیری حرکت کرده که می توان آنرا روی نقشه ای به نام u شکل طرح ریزی نمود. در دوره ماشینی شدن صنایع آزادی کاهش یافته و منحنی بیگانگی سریعا افزایش یافت . در قرن بیستم منحنی بیگانگی به بالا رفتن ادامه داد تا سرانجام به آخرین نقطه در حال حاضر رسید - میرمحمدی، 1389 -
تئوریهای بیگانگی از کار
از میان تئوریهایی که در زمینه بیگانگی از کار ارائه شده است، با توجه به مولفه هایی که از تعریف سی من پذیرفتیم به تئوری فانس1F7و کاننگو2F8 اکتفا می کنیم. فانس بیگانگی را به این شکل تعریف می کند: ناتوانی، بیهودگی، بی هنجاری، شرایطی هستند که فرد را به سوی بیگانگی سوق می دهند. او معتقد است، بیگانگی مرکب است از احساس انزوای اجتماعی و احساس از خود بیزاری، به عبارت دیگر او پیشنهاد می کندکه این فرایند را بدینگونه مورد نظر قرار داد:
تحول اجتماعی و فنی- افزایش تمایز ساختاری- کاهش یکپارچگی اجتماعی و از هم گسستن - هنجارها و ارزشهای سنتی احساس بی هنجاری، ناتوانی