بخشی از مقاله
خلاصه
بشر پیشرفت کرد. عصر چماق و کشاورزی را پشت سر نهاد و وارد عصر صنعتی شد و در این کشاکش، بوروکراسی متولد شد. بوروکراسیای که از طریق قوانین، استمرار، اطاعت و تقسیمکار، کارایی، ثبات، قابلیت پیشبینی و امنیت شغلی را به دنبال داشت. در کنار این کارکردهایش کژکارکردهای بسیاری داشت. ازخودبیگانگی، عدم انگیزش، عدم خلاقیت، و انعطافناپذیری تنها بخشی از مشکلاتی است که دامنگیر بشر شده و به دلیل عدم پیدایش ساختار مناسب ناگزیر به تحمل آن شده است.
اما باید در نظر داشت که دلیلی ندارد برای رفع مشکلات ناشی از بوروکراسی آن را بهطور کامل کنار گذاشته و به دنبال نسخه جدیدی باشیم. در این مقاله کژکارکردهای بوروکراسی را بررسی کرده و سعی کردیم راهکارهایی برای درمان آن ارائه دهیم که از آن جمله میتوان به توجه بیشتر به مکانیزمهای حقوق و پاداش، گسترش دولت الکترونیک، ایجاد ساختارهای شبکهای، شایستهسالاری هنگام استخدام، حساس سازی وجدان و انعطاف قوانین در برابر خلاقیت اشاره کرد.
.1 مقدمه
بشر پیشرفت کرد. عصر چماق و کشاورزی را پشت سر نهاد و وارد عصر صنعتی شد. ماهیت کارها تغییر کرد و پیچیدگی حاصل، رسیدگی به همه امور را از دسترس خانواده خارج کرد و نیاز شدیدی به تقسیمکار احساس شد. تقسیمکاری که حاصلش تخصصی شدن و آسانتر شدن کارها بود. تقسیم زیاد نیز نیاز به هماهنگی داشت و در این کشاکش، بوروکراسی متولد شد و روزبهروز گسترش یافت و کمکم بر تمام جوامع بشری حاکمیت یافت.
به عقیده شنهاو2 - 1999 - ذات بوروکراسی با قوانین، مقررات، اطاعت محض، دقت، استمرار، حاکمیت ضوابط و کارایی تنیده شده و تنها کاهش عدم اطمینان، تضمین ثبات، قابلیت پیشبینی و... را مدنظر قرار میدهد [2] و در عین اثرات و منافع بسیارش که موجبات سرایتش در همه ابعاد زندگی انسان شده عدم توجه به عدالت، ارزشها، بایدها و شاید احساسات موجبات کژکارکردها و شکستهایش را فراهم آورده و عدم وجود جایگزینی مناسب تحمل بوروکراسیهای بیمار را برایمان در پی داشته است. در این مقاله بر آنیم تا کژکارکردهای بوروکراسی را بررسی کرده و راهکارهایی برای درمان آن ارائه دهیم.
.2 ادبیات تحقیق
واژه بوروکراسی را نخستین بار دوگورنی - 1745 - 1 اقتصاددان فرانسوی به معنای حکومت اداره به کار برد که مشتق از دو واژه - bureau - به معنای دفتر کار مقامات اداری، میزتحریر یا اداره و - cracy - به معنای حکومت کردن است .[2] معنای - bureau - در اصل محدود به میز و - bureaucrat - پارچهای بود که آن را پوشش میداد. این کلمه به فردی که پشت یک میز کار میکند گسترش یافت و - Bureaucracy - برای چنین گروهی از کارکنان به کار رفت و معنای آن روشی برای سازماندهی فعالیتهای انسانی بر اساس نظم و خطوط سلسلهمراتبی بود .[4] و آنگونه که آلبرو - 1970 - 2 میگوید بوروکراسی قدرتی است که بهوسیله مأموران اداری اعمال میشود و بوروکراتها طبقهای هستند که در بوروکراسی اعمال قدرت میکنند .[2]
معمولاً سه دیدگاه اصلی درباره بوروکراسی وجود دارد:
دیدگاه علوم سیاسی: بوروکراسی عبارت است از حکومت بهوسیله افراد اداری که از ویژگی های آن سیستم اختیارات مبتنی بر قانون، کارکنان انتصابی، سلسلهمراتب و حکومت بدون مشارکت حکومت شوندگان می باشد. دیدگاه ماکس وبر :3 وبر بوروکراسی را مترادف با عقلایی شدن فعالیتهای جمعی می داند که به قوانین غیرشخصی، تعریف دقیق وظایف، تقسیم مسئولیت و سلسلهمراتب اختیارات در داخل سازمان منجر میشود او شش اصل زیر را برای بوروکراسی اش برمیشمرد و آن را مؤثر برای غلبه بر استیلای شخصی، تبار گماری، نوسانات احساسی و قضاوتهای دمدمی میداند:
- 1 تقسیمکار بر مبنای تخصصگرایی وظیفهای
- 2 سلسلهمراتب اختیارات به طور روشن
- 3 اصل شایستگی فنی افراد
- 4 استخدام و بهکارگیری طولانی مدت افراد
- 5 جدا بودن زندگی خصوصی از زندگی اداری
- 6 حاکمیت قوانین و مقررات مکتوب بر رفتارها و عملکردها [2]
دیدگاه رایج و برداشت عامه: و سرانجام به عقیده کروزیر - 1964 - 4 اکثر مردم بوروکراسی را مترادف با کاغذبازی و تشریفات اداری زائد، کندی، کسلکنندگی، یکنواختی، انعطافناپذیری، پیچیدگی دستورالعملها و بخشنامهها، پاسخ نامناسب به نیازهای محیطی، دلسردی، بیانگیزگی، ازخودبیگانگی، رنجش اعضا و نارضایتی اربابرجوع میدانند . همانگونه که گفتیم بوروکراسی دارای آثار مثبت فراوانی است که موجبات پایندگیاش را فراهم کرده و تابهحال جایگزین مناسب و کاملی برای آن ارائه نشده که میتوانیم به تفکیک ویژگیهای بوروکراسی آنها را نام ببریم:
اصل - 1 تقسیمکار بر مبنای تخصصگرایی وظیفهای: به حداکثر رساندن کارایی، همگونی و تجانس کارها در یک فرد یا واحد.
اصل -2 سلسلهمراتب اختیارات بهطور روشن: روشن کردن خطوط فرماندهی، تعریف روابط بین پستها، جلوگیری از هرجومرج، مشروعیت بخشیدن به قدرت - اختیار - .
اصل -3 شایستگی فنی افراد: ایجاد عدالت و مساوات در سازمان، ایجاد سیستم شایستهسالاری در سازمان، کاهش تبعیض.
اصل - 4 استخدام و بهکارگیری طولانیمدت افراد: ایجاد امنیت شغلی برای کارکنان سازمان، کاهش رقابت غیر کارکردی بین بخشها و افراد.
اصل - 5 جدا بودن زندگی خصوصی از زندگی اداری: غیرشخصی شدن فرآیندهای سازمانی، جلوگیری از اعمال تعصبات و سلایق شخصی.
اصل - 6 حاکمیت قوانین و مقررات مکتوب بر رفتارها و عملکردها: تعریف دقیق از انتظارات سازمان از افراد، ایجاد رفتارهای قابل پیشبینی و قابل کنترل، ایجاد نظم و انضباط در سازمان .[2] رید - 2005 - 1 بیان میکند وبر معتقد است که سازمان بوروکراتیک به سه دلیلِ استراتژیک نقش غالبی را در جوامع مدرن ایفا میکند.
اول اینکهبرتری فنّی آن نسبت به سایر اشکال سازمانی یک مزیت غیرقابلانکار در تحقق نیازهای کارکردی و الزامات عملیاتی اقتصاد مدرن است. دوم اینکه قدرت و حضور فرهنگی آن بهعنوان یک چهارچوب شناختی تمام اشکال اعمال اجتماعی را باخبر میسازد. سوم اینکه توانایی درونی آن در ادغام و یکپارچه کردن قدرت اداری، فرهنگی و سیاسی در یک شکل سازمانی جهت کنترل ابزار و روشها در یک زندگی سرمایهداری مدرن است. با توجه به نقش مهم بوروکراسی در جوامع مدرن وبر معتقد است که بوروکراسی به یک قفس آهنین تبدیل شده است که تمام جنبههای زندگی جوامع سرمایهداری مدرن را در برگرفته است .[3]
کورپاسن و کلگ - 2006 - 2 معتقدند قفس آهنین یک ابزار استعماری درباره اقتدار مسلط در درون بوروکراسی است که بهعنوان یک نظام قدرت مشروع برای تمام اعضای خود شناخته میشود و همه منابع بالقوه قدرت برابر را خنثی میسازد .[3] سازمانهای بوروکراتیک درعینحال که دارای اهداف و کارکردهای بسیاری میباشند مثل سایر مصنوعات انسانی پیامدهای منفی ناخواستهای هم به دنبال دارد که باعث شده چهرهای منفور از بوروکراسی در اذهان عمومی نقش ببندد و اندیشمندان زیادی به بررسی این کژکارکردها بپردازند.