بخشی از مقاله
چکیده:
این پژوهش با هدف رابطه مؤلفه های جمعیت شناختی و ویژگی های زیستی با میزان نارسایی ویژه یادگیری در دانش آموزان انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت، کاربردی و از لحاظ روش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها یک تحقیق کمی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان استثنایی پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی در شهر همدان بود که تعداد کل آنان 100 نفر که 50 نفر پایه پنجم و 50 نفر پایه ششم بودند.
نمونه آماری برای این تحقیق توسط جدول مورگان و کرجسی به روش تصادفی ساده به تعداد 80 نفر 40 - نفر پایه پنجم و 40 نفر پایه ششم - انتخاب شد. در این پژوهش برای سنجش نارساییهای ویژه یادگیری از پرسشنامه ویلکات و همکاران - 2011 - و ویژگیهای زیستی از پرسشنامه پورعلی و کرمانی - 1394 - استفاده شد و مؤلفههای جمعیتشناختی توسط جنسیت، سن و تحصیلات دانشآموزان سنجیده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفههای جمعیتشناختی و میزان نارسایی ویژه یادگیری در دانشآموزان پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی رابطه وجود داشت.
از طرفی نارسایی ویژه یادگیری در بین دانشآموزان پسر به مراتب بیشتر از دانشآموزان دختر بود. همچنین بیشترین میزان نارسایی ویژه یادگیری در بین دانشآموزان یازده سال و کمترین آن در بین دانشآموزان دوازده سال بود و میانگین نارسایی ویژه یادگیری دانشآموزان پایه پنجم بیشتر از دانشآموزان پایه ششم بود. بین ویژگیهای زیستی و میزان نارسایی ویژه یادگیری در دانشآموزان پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی رابطه وجود داشت. به طوری که هرچه مشکلات ویژگیهای زیستی در نزد دانشآموزان استثنایی بیشتر شود، نارساییهای ویژه یادگیری افزایش مییابد. از طرفی بیشترین ارتباط ابعاد ویژگیهای زیستی مربوط به بعد نواقص ژنتیکی بوده و کمترین آن مربوط به بعد ناکنشوری مغزی بود.
مقدمه
کلمه نارسایی ویژه یادگیری1 برای اولین بار توسط کرک و چالفانت 2 در سال 1963 به نقل از مدنی - 1384 - ، بکار برده شد. ساموئل کرک در سال 1963 این اصطلاح را بعنوان یک برآیند سازشی مطرح کرد و به این واسطه برچسبهای گوناگونی که تا آن زمان برای توصیف کودک با هوشبهر بهنجار و دارای مشکلات یادگیری بکار میرفت مورد بررسی قرار گرفت. این دسته از کودکان با عناوینی چون کودکان دارای آسیب خفیف مغزی، کندآموز، خواندن پریش - آسیب در توانایی خواندن - یا ناتوان به لحاظ ادراکی برچسب میخوردند.
اما والدین و معلمان میدانستند که برچسب - - آسیب دیده مغزی - - بیفایده است، چرا که تعیین آسیب مغزی بسیار مشکل است. - - خواندن پریشی - - نیز نمیتواند یک تعریف جامع باشد، چون بر نشانگانی دلالت دارد که میتواند هر علتی از صدمه مغزی یا زیانهای محیطی را در برداشته باشد. توصیف کودک بعنوان - - ناتوان به لحاظ ادراکی - - مناسبتر میباشد، بدین جهت که مشکلات ادراکی تنها میتواند بخشی از ناتوانیهای یادگیری باشد. سرانجام این اصطلاح - - نارسایی ویژه یادگیری - - نام گرفت که این نام برای انجمن مربوط به کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری برگزیده شد.
این انجمن امروزه، انجمن مربوط به کودکان و بزرگسالان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری خوانده میشود - مدنی، . - 1384 در سال 1975 ناتوانی یادگیری از طرف کنگره آمریکا به عنوان یک وضعیت معلولیت ساز شناسایی شده و ایجاد برنامههای آموزشی مطمئن و مناسب برای تمام کودکان ایرانی دارای ناتوانیهای یادگیری در قانون عمومی 94-142 آمد - دهقانی، . - 1384 ناتوانی یادگیری ریشه در مدل سنتی پزشکی از ناتوانی دارد. یعنی اینکه میتوان ناتوانی یادگیری را بعنوان یک بیماری که نیاز به تشخیص دارد و در درون کودک قرار گرفته است در نظر گرفت. تا به حال تعاریف متعددی از - - نارسایی ویژه یادگیری - - یا - - مشکلات یادگیری - - ارائه شده است.