بخشی از مقاله

بررسی رابطه بین ویژگی های جمعیت شناختی با سرمایه روانشناختی معلمان (مورد مطالعه : معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان)
چکیده
کارایی، توسعه و اثر بخشی ، هدف همه مدیران و سازمان هاست که تاحدود زیادی به بهره مندی سازمان از منابع انسانی با توانایی های مثبتی چون امیدواری ، انعطاف پذیری ، خودکارآمدی و خوش بینی بستگی دارد.این توانایی ها در کنار هم گنجی تمام نشدنی به نام سرمایه روانشناختی را بوجود می آورند.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های جمعیت شناختی با میزان سرمایه روانشناختی در بین معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان بود که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تدریس بوده اند که جمعا 4805 نفر بوده اند و از این تعداد 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند . ابزار اندازه گیری در پژوهش حاضر پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران((2007 و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین هیچ یک از متغیرهای جنسیت ، وضعیت تاهل ، سن ، میزان تحصیلات ، رشته تحصیلی، سابقه خدمت ، نوع مدرسه با سرمایه روانشناختی معلمان رابطه معناداری وجود ندارد. لذا می توان گفت که معلمان با ویژگی های جمعیت شناختی متفاوت درک و آگاهی نسبتا یکسانی از سرمایه روانشناختی و مولفه های آن داشته اند.
کلید واژه ها: سرمایه روانشناختی ، ویژگی های جمعیت شناختی ، معلمان.

مقدمه
سرمایه روانشناختی از زیرمجموعه های روانشناسی مثبت گرا می باشد از منظر روانشناسی مثبت گرا، سازگاری، شادکامی، امید، اعتماد به نفس ، خوش بینی و ویژگیهای مثبتی از این قبیل نشان دهنده سلامت بوده و بر جنبههای مثبت تواناییهای افراد تاکید میکند. قبل از ظهور نهضت روانشناسی مثبت گرا برای سالیان متمادی روانشناسان بر ابعاد بیمارگونه عملکرد و رفتار بشر متمرکز بودند و کمتر ویژگیهای مثبت انسان را مورد توجه قرار میدادند اما با جنبشی که در این زمینه به وقوع پیوست روانشناسان با توجه به جنبههای مثبت رفتاری در جستجوی رشد و توسعه فرد، سازمان و جامعه برآمدند (لوتانز و جنسنٌ، .(2002 روانشناسی مثبت گرا مفاهیم زیادی را در بر می گیرد از جمله این مفاهیم مفهوم سرمایه روانشناختی می باشد که امروزه به عنوان یک منبع رقابتی برای کسب مزیت در بین سازمان ها مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه یکی از مفاهیم کلیدی و مهم در عرصه مدیریت محسوب می شود امروزه بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که سرمایه روانشناختی سازمان ها می تواند مزیت رقابتی پایدار برای آنها فراهم کند. سرمایه روانشناختی عبارت است از صفات و توانمندی های مثبت در کارکنان، مدیران و فضای کلی سازمان یا شرکت و در واقع به مفهوم "چه کسی هستید (خود واقعی) " و " چه کسی می خواهید بشوید(خود ممکن) " بر یک مبنای توسعه ای و رشد یابنده باز می گردد (آوولی ولوتانزٍ،.(2005
از نظر لوتانز((2007 سرمایه روانشناختی سازه ای ترکیبی و به هم پیوسته است که چهار مولفه ادراکی- شناختی یعنی خودکارآمدی، امید ، انعطاف پذیری و خوش بینی را در بر دارد،
خودکارآمدی به قضاوت فرد در مورد توانایی هایش در مورد انجام یک عمل مربوط می شود (باندوراٌ ،.(2002 خودکارآمدی که منشا پیدایی آن پژوهش و نظریه شناختی اجتماعی باندورا است و میتوان به سادگی آن را اعتماد به نفس نامید به این ترتیب تعریف میشود: » باور (اطمینان) فرد به تواناییهایش برای دستیابی به موفقیت در انجام وظیفهای معین از راه ایجاد انگیزه در خود، تامین منابع شناختی برای خود و نیز ایفای اقدامات لازم« (باندورا،.(75 :1999 بر طبق تئوری و تحقیق گسترده ای که درباره خودکارآمدی انجام داده شده، خودکارآمدی یا اعتماد به نفس به عنوان " اعتقاد راسخٍ " فرد بر توانایی هایش برای بسیج منابع انگیزشی و شناختی و راهکارهای مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز وظایف خاص در موقعیتهای معین" تعریف شده است (استاجکویچَ و لوتانز،1999؛ فروهر ،.(1390

امید یک حالت انگیزش مثبت با در نظر گرفتن اهداف روشن برای زندگی است، امید یکی از اجزاء داشتن هدف و معنا میباشد. امید به معنای داشتن دید مثبت نسبت به آینده و توانایی ایجاد گذرگاه هایی برای رسیدن به اهداف و آرزوها تعریف شده است(جانسونُ، 1998 ؛ به نقل از فروهر ،.(1390 در دیدگاههای علمی و فرهنگی متفاوت، امید دارای تعاریف مختلفی میباشد. از نظر اسنایدر (1995)، امید یک هیجان انفعالی نیست که تنها در لحظات تاریک زندگی پدیدار شود، بلکه فرآیندی شناختی است که افراد به وسیله آن فعالانه اهداف خود را دنبال میکنند. از نظر او امید فرآیندی است که طی آن افراد اهداف خود را تعیین میکنند، راهکارهایی برای رسیدن به آن اهداف خلق میکنند و انگیزه لازم برای به اجرا درآوردن این راهکارها را ایجاد کرده و در طول مسیر حفظ میکنند.

انعطاف پذیری به عنوان داشتن سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار تعریف می شود(والرِ،.(2001 امروزه سازمانها در محیطهای پویایی فعالیت میکنند و با رویدادهای غیرقابل پیشبینی سر و کار دارند. عوامل بسیاری موجب به وجود آمدن چنین وضعیتی میشوند که از آن جمله، میتوان به پیشرفتهای فناوری و جهانیشدن بازارها اشاره کرد. در چنین وضعیتی، سازمانها به کارکنانی نیاز دارند که بتوانند وظایف چندگانهای انجام دهند تا سازمانها بتوانند به نحو مطلوبی به نیازهای همواره در حال تغییر بازار پاسخ دهند. با توجه به افزایش پویایی و تغییرات محیطی موضوع انعطاف پذیری جایگاه مهمی در مباحث سازمانی کسب نموده است و همواره در اکثر پژوهشهای صورت گرفته مورد توجه قرار گرفته است. انعطاف پذیری فرآیندی است که طی آن توانایی فرد در برابر چالشهای عاطفی، اجتماعی و جسمی افزایش مییابد و با جبران آسیبها به فرد قدرت بیشتری برای رویارویی با ناملایمات زندگی را میدهد. انعطاف پذیری به عنوان ظرفیت روانشناختی تعریف شده است که به واسطه آن افراد میتوانند به طور موفقیت آمیزی برای مقابله با تغییر، بحران و ریسک و مشکلات از آن استفاده کنند (آلن، مورای و سیمونزّ،2008؛ به نقل از فروهر ،.(1390 لوتانز و همکاران((2007 به ارائه تعریف کامل تری از انعطاف پذیری میپردازد، آن ها معتقدند انعطاف پذیری ظرفیت بازیابی واحیاء خود در مقابل مشکلات، تعارض، شکست و حتی وقایع مثبت، پیشرفت وافزایش مسئولیت است. و خوش بینی به معنای داشتن انتظارات مثبت برای نتایج و پیامدهاست (پیترسونْ،. (2000

خوش بینی جزء تفاوتهای فردی میباشد که در زندگی و محیط کار بسیار موثر میباشد. برای تعریف خوش بینی روانشناسان معاصر از مثل قدیمی " قدرت مثبت فکرکردن " که در چندین سال قبل گسترش یافته بود فراتر رفته اند. روا نشناسان، خو ش بینی را به عنوان یک ویژگی شناختی که انتظار خروجی مثبت و یا استنادعلّی مثبت تعمیم یافته به رخدادها، تلقی می کنند (لوتانز، .(2002سلیگمن((2000، پدر روانشناسی مثبت گرا، بر این باور است که افراد خوش بین، در رویارویی با شکستها و موفقیتهای خود، چنین عمل میکنند:
بر اسنادهای کلی تکیه میکنند، مثلا: " من قادر به کسب موفقیت در زمینههای گوناگون هستم." اسنادهایشان پایدار است، مثلا: " من میتوانم به طور مستمر این موفقیت را از آن خود کنم."
موفقیت هایشان را به تواناییهای درونی خود نسبت میدهند، مثلا: " تواناییها و تلاش خودم منجربه موفقیتم شد."
در رویارویی با ناکامی ها، شکست خود را به عوامل ویژه بیرونی و غیر پایدار نسبت میدهند، مثلا: " گرمی هوا، باعث شد سخنرانیم خوب پیش نرود."

این مولفه ها در یک فرایند تعاملی و ارزشیابانه ، به زندگی فرد معنا بخشیده ، تلاش فرد را برای تغییر موقعیت های فشار زا تداوم داده ، او را برای ورود به صحنه عمل آماده نموده و مقاومت و سرسختی وی در تحقق اهداف را تضمین می کند(پارکرٌ وهمکاران ،2003، به نقل از فروهر ،.(1390

از آنجا که سرمایه روانشناختی میتواند باعث افزایش کارایی در سازمان شود، بالتبع این کارایی، کمیت و کیفیت سازمان آموزش و پرورش را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. سازمان آموزش و پرورش یکی از سازمانهای مهم و معتبر درسطح کشور میباشد که تلاش بسیاری برای افزایش کیفیت و رضایت از خدمات این سازمان صورت گرفته است . از آنجا که سهم عمده خدمات آموزشی ارائه شده در مدارس توسط معلمان صورت میگیرد، بدیهی است که توانمندسازی معلمان به مدد سرمایه روانشناختی میتواند در سطح فردی و مدیریتی سازمان آموزش و پرورش اثرگذار باشد و رضایت معلمان و فراگیران و رشد و پیشرفت سیستم آموزشی را در پی داشته باشد، از سوی دیگر یافتههای این پژوهش علاوه بر سازمانهای آموزشی در سازمانهای غیرآموزشی و در عرصههای بهداشت روانی نیز قابل کاربرد است که همین امر بیانگراهمیت پژوهش است. تاآنجا که پژوهشگر بررسی کرد پژوهش مشابه پژوهش حاضر در پژوهش های داخلی و خارجی یافت نشد، بنابراین ارائه نتایج تحقیقاتی که درپی می آیند ممکن است به طور مستقیم با موضوع پژوهش حاضر مرتبط نباشد با این وجود درجهت روشن شدن سوابق هر متغیر محسوب می شوند.

برنتٍ (2011)، با انجام پژوهشی میان فرهنگی بین سه کشور پرتغال، فندلاند و بلغارستان متوجه تفاوت سطح سرمایه روانشناختی بین این کشورهای شدند. این یافته نشان می دهد سطح سرمایه روانشناختی افراد به شدت تحت تاثیر باورها و ارزشهای فرهنگی آنها و نوع تجاربی متفاوتی که کسب می کنند قرار دارد. در سطح سازمانی نیز سبک مدیریت و رهبری در خلق جو و فرهنگ سازمانی می تواند روی سرمایه روانشناختی کارکنان موثر باشد(برنت ،2011 ؛ به نقل از جمشیدیان وفروهر، .(1390 فروهر (1390) در پژوهش خود نشان داد که سرمایه روانشناختی با جنسیت ارتباط معناداری ندارد اما بین سرمایه روانشناختی و مرتبه علمی، سن و سابقه اجرایی اعضای هیات علمی ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین محمودی (1391) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که سرمایه روانشناختی با برخی از ویژگیهای دموگرافیک چون سن، وضعیت تاهل و میزان تحصیلات رابطه معنادار دارد. پناهی (1392) در پژوهش خود نشان داد که بین سرمایه روانشناختی و سن، جنسیت، سابقه خدمت و رشته تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد درحالی که بین سرمایه روانشناختی و مرتبه علمی رابطه معنادار وجود دارد.

در این پژوهش رابطه بین ویژگی های جمعیت شناختی با سرمایه روانشناختی معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان مورد پژوهش قرار گرفت بدین منظور پژوهش دارای فرضیه زیر است.

فرضیه
بین ادراکات معلمان در خصوص سرمایه روانشناختی براساس ویژگیهای جمعیت شناختی آنها (جنسیت، وضعیت تاهل، سن، میزان تحصیلات ، رشته تحصیلی، سابقه خدمت و نوع مدرسه)تفاوت وجود دارد.

روش پژوهش

روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان که در سال 93-92 مشغول به فعالیت بوده می باشد که جمعا 4805 نفر می باشند. که از این تعداد 200 نفر به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند . به منظور جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از دو پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده شده است. روایی محتوایی دو پرسشنامه بعد از اجرای آزمایشی و بررسی و ارزیابی اساتید و صاحب نظران مورد تایید قرار گرفت . جهت سنجش پایایی پرسشنامه سرمایه روانشناختی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که آلفای کرونباخ آن 0/87 برآورد گردید.

همانطور که در جدول 1 مشاهده میشود پیش فرض تساوی واریانسها تنها در متغیر سن و سابقه خدمت در سطح آلفای (0/05) تایید نشده است. بنابراین در تحلیل این دو متغیر از آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس استفاده شد، که نتایج این آزمون مشابه نتایج تحلیل واریانس بود. با توجه به اینکه در شرایطی که نتایج آزمون ناپارامتریک مشابه آزمون متناظر آن باشد، میتوان از نتایج آزمون پارامتریک استفاده کرد(مولوی، (1386،در ادامه نتایج تحلیل واریانس متغیرهای پژوهش ارائه میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید