بخشی از مقاله

چکیده

هنر اسلامی دارای گنجینه عظیمی از معانی عمیق عرفانی و حکمت الهی است زیرا این هنر ریشه در بنیان های ژرف تفکری معنوی و الهی دارد. این هنر گاه با حلق صورت های جدید و گاه به بهره گیری از تصاویر و فرم های هنری گذشته همچون ایران باستان و ایران قبل از اسلام و با نگرش و معنابخشی مجدد به آنها به پی ریزی فرهنگی بس غنی و شکوفا در تمدن اسلامی پرداخته است. هنر در یک ارتباط دوسویه با فرهنگ، از آن تاثیر می پذیرد و بر آن اثر می گذارد. هنر ایرانی با تاثیر گرفتن از اسلامی، جنبه لاهوتی یافت و از طرف دیگر فرهنگ اسلامی با به خدمت گرفتن هنر اسلامی توانست از طریق نمادهای رایج در آن مردمانی را که با هنر اسلامی مواجه می شدند؛ پذیرنده فرهنگ اسلامی سازد. در این تحقیق اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و استفاده از منابع و اطلاعات موجود در کتب و مقالات جمع آوری شده است. و به وسیه توصیفی تحلیلی به بررسی پیوند میان معماری و عرفان و هنر اسلامی و نمود نمادها و نشانه ها در بناهای گذشته و معاصر معماری ایرانی خواهیم پرداخت.

کلمات کلیدی: معماری، عرفان و هنر اسلامی، نمادگرایی، مفاهیم نمادین.

-1مقدمه

وجود گیاهان مقدس به عنوان یک عنصر اصلی تزیینی در معماری و هنر دوران مختلف زندگی بشر از باستان تا قرن حاضر سوالات بسیاری را در ذهن هر انسانی به وجود می آورد که چرا این گیاهان این چنین مورد توجه قرار گرفته است. مبدا و منشا آنها از کجا بوده و فلسفه وجودی آنها چه بوده است - barker, 1992: 8 - از طبیعت به عنوان یکی از نقش سازترین رهنمودها و متنوع ترین کاربردها و فعال ترین حضور از قرار گیری تا آرایه و عنصری در معماری می توان یاد برد.در یک چهارچوب، چهار کاربرد برای طبیعت در روند تولید معماری می توان شمرد: -1طبیعت بستری برای معماری -2 طبیعت عنصری از معماری -3 طبیعت آرایه ای برای معماری -4 طبیعت رهنمودی برای معماری. در هر یک از موارد می توان به تفکیک عنوان کرد که فرهنگ اسلامی حضوری فعال دارد. از لحاظ بستر که دیدگاه های اسلامی همیشه بنیانگذار تفکرات نوین و همسو با طبیعت بوده اند و در نماد عنصر، عناصر بوم آور جایگاه خاصی در نزد معماران مسلمان داشته اند، آرایه بناها و ماندگاری طبیعت در کالبد گنبدها، منارها و انتقال فرم های طبیعی درون معماری اسلامی ساختاری تزیینی می سازد.

در گفتار طبیعت رهنمودی در معماری و فراسوی د اده ها و ساختارهای ناب طبیعت نظم و زندگی و کمال نهفته است که نظم واحدی که اسلام به آن ها اشاره می کند را آشکار می سازد. کاربرد هر یک از عناصر طبیعی در معماری اسلامی و آثار معماری با آرایه هایی از آجرهای لعابدار و رنگین، حجاری ها و گچ بری ها به جای گذارده است. پس از ورود اسلام به ایران، فرهنگ، هنر و اندیشه اسلامی سیمای تازه ای به این هنر ایرانی بخشید، بدون آنکه هویت و روح آن را تغییر دهد. معماری در ایران پس از اسلام از رنگارنگی پربار، طراحی ، ظرافت و دقت بی نظیری برخوردار شد. یکی از ویژگی های معروف هنر اسلامی آن است که تعداد قابل توجهی از اجزایی که در اصل مورد استفاده ساختمانی داشته اند را تغییر شکل داده مبدل به وسایل صرفاً تزیینی کرده و به این صورت در ترکیب های تزیینی وسیع نقشی به آن ها داده اند.

-2بیان نمادین در معماری

بیان نمادین در معماری به معنای ایجاد یک زمینه ادراکی برای انتقال برخی از مفاهیم خاص از طریق معماری به عنوان یک رسانه است. این ارزش رسانه ای در زمانی که معماری به عرصه اجتماعی پای می گذارد و ساختمانی در بعدی عام تر مطرح می شود، فزونی می یابد. ما فسلفه، هنر و ارزش تمدن های گذشته را از طریق این رسانه چند بعدی درک می کنیم؛ زیرا این ها در کنار یکدیگر قرار می گیرد و موجودیتی به نام ساختمان را می سازد و آن ها را به صورت موجودیت های فرازمانی در می آورد.نخستین راه برای تبلور معنا در معماری از طریق بهره گیری از نشانه ها و نمادها است. الزام نیاز به معنا در معماری و اطلاع از معانی نمادین درون آن از طریق بهره گیری از نمادهای دارای معانی ارجاعی را می توان در اولین نوشته مربوط به معماری که از سال اول میلادی و توسط یتروویوس نگاشته شده است، دید.

در تمامی موارد و به ویژه در معماری دو نکته مهم وجود دارد: آن چیز که معنا یافته و چیزی که به آن معنا بخشیده است. چیزی که معنا یافته چیزی است که ما از آن صحبت می کنیم و چیزی که به آن معنا بخشیده یک برهان مبتنی بر اصول علمی است. بدیهی است، کسی که در خود استعداد طبیعی بدون آموزش یا آموزش بدون استعداد نمی تواند هنرمند کاملی پدید آورد. اجازه بدهید او تحصیل کند؛ در کار با مداد مهارت یابد، هندسه بیاموزد، قدری تاریخ بداند، با دقت به آرای فلاسفه توجه کند؛ موسیقی را درک نماید؛ قدری دانش پزشکی داشته باشد نقطه نظارت قضات را بداند و با ستاره شناسی و تئوری آسمان آشنایی پیدا کند.دانش وسیعی از تاریخ مورد نیاز است. زیرا در میان بخش های تزیینی طرح یک معمار بسیاری از ایده های پنهان وجود دارد که او باید بتواند در زمینه آنها به پرسش گران پاسخ گوید برای مثال فرض کنید او به جای ستون مجسمه های مرمینی از زنانی با جامه های بلند را بر پا داشته که قرنیز و سر ستون مستقیما بر روی آنها قرار گرفته است و کارباتید نامیده می شود.

او در مقابل پرسشگران پاسخ زیر را ارائه خواهد نمود کاریا Caryae ناحیه ای در پلوپونز بود که با دشمنان ایرانی بر علیه یونان متحد شد. پس از این که یونانیان با پیروزی در جنگ آزادی خود را به دست آوردند با انگیزه ای مشترک به مردم کاریا اعلان جنگ دادند. آنها شهر را تسخیر کردند تمامی مردان را کشتند، آن منطقه را به ویرانه ای بدل ساختند و بی درنگ تمامی همسران آن ها را به اسارت بردند. آن ها را با جامه هایی بلند و دیگر نشانه هایی که معرف زنان ازدواج کرده بود به پیاده روی در جشن پیروزی واداشتند و آنها را به نمادی از یک گونه بردگی بدل ساختند. آن ها تحت فشار ناشی از شرمسازی و کفاره خیانت ناحیه کاریا قرار داشتند. بنابراین معماران آن زمان برای ستون ساختمان های عمومی، مجسمه هایی از این زنان را ساختند در حالی که بار سقف را تحمل می کنند تا گناه و مجازات مردم کاریا شناخته شود و برای نسل های آینده به یادگار بماند.

در این نگاه معماری حاصل معنا محسوب نمی شود؛ بلکه در ترکیب با دیگر عناصر همچون مجسمه ها و فرسک ها که تبدیل به رسانه ای می شود متکی بر ارجاعات تاریخی یا مذهبی که از طریق واسطه ای ذهنی انسانی قادر به بیان خواهد بود. در این نوع نگاه با نوعی نشانه شناسی در طراحی رو به رو خواهیم بود. ما مجموعه ای از ارجاعات و فرم ها به صورت مجموعه ای از دال ها و به صورت عاریتی به بطن معماری انتقال می دهیم و با ارجاع آنها به یک مدلول بیرونی می توانیم بیان به معنایی بپردازیم. طبیعی است هر بیننده ای که از معانی ضمنی و قراردادی مترتب بر این سازمان معنایی بی اطلاع باشد نمی تواند معنای آن را تفسیر کند. در نگاه دوم معماری به عنوان یک رسانه در نظر گرفته می شود که از طریق ارتباط حسی نوعی ارتباط جهانشمول را پدید می آورد.سوزان ک. لانگر که ارتباط میان هنرها و احساسات انسانی را دنبال می کند عقیده دارد که هنر، خلق فرم های نمادین از احساسات انسانی است. او ضمن بحث درباره فرم ها برای مفاهیم اهمیت زیادی قائل است.

از نظر او اغلب فرم ها از بیانی استدلالی و مفهومی و نشانه هایی برای بیان احساسات و الگوهایی مشابه احساسات فکری برخوردارند. عناصر نمادین اهمیت زیادی دارند و از یک بعد عقلانی در بیان احساسات برخوردارند. نمادهای هنری ارتباطی جهت دار و بی واسطه دارند و یک کار هنری نیز همچون این نمادها باید بتواند تاثیر بی واسطه ای از خود نشان دهد و به وضوح فهیمده شود. از این رو هدف اصلی فرم های انتزاعی، تحریم تمامی ارتباطات و استدلالات مبهم دارای گذشته، بی بهره ساختن فرم ها از معانی منتسب و باز کردن دیدگاه جدیدی به سوی این فرم ها است.کاسیرر معتقد بود که هر فرم نمادین خصوصیات خاصی دارد که ناشی از عوامل درونی آن است. به این دلیل که فرم های نمادین دارای مفهومی جهان شمولند. باور کاسیرر زمانی بهتر فهیمده ی شود که بیان می کند از دید او هنر شعر و دانش شناخت طبیعت با آن روش های محاسباتی کاملا با یکدیگر یکسانند و هر دو بار یک معیار

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید