بخشی از مقاله
چکیده
نشانه شناسی و توجه به معنا و تأثیرات آن بر استفاده کنندگان از ویکردهای نوینی است که اخیراً استفاده از آن در مطالعات شهری نیز رواج یافته و می تواند به عنوان ابزاری مناسب و کارآمد در راستای تولید داده های کیفی از شهر و زندگی روزمره ساکنان آن مورد استفاده قرار گرفته و طراحان شهری را در شناسایی نشانه ها و مفاهیمی که بر آن دلالت دارند، یاری دهد.
در این مقاله محله یوسفی اهواز به عنوان نمونه موردی از جهت حضور نشانه ها، تأثیر آنها و معانی عناصر محیطی بر اقشار مختلف ساکنان و خوانش محیطی بررسی می شود. هدف این پژوهش نقد رویکرد نقشه های ذهنی لینچ و بررسی تأثیر معانی حاصل از عناصر و نشانه های شهری در ایجاد تصویر محیط در ذهن مردم و خوانایی محیط است که با بررسی میدانی محله، تهیه نقشه های ذهنی، تکمیل پرسشنامه و سنجش از طریق تصویر از ساکنان محقق می گردد.
بررسی های انجام شده نشان می دهند که عناصر لینچی بیشتر به منظور خوانایی محیط و قابلیت ادراک سریع محیط پیرامون به کار می روند و بیشتر کاربرد عملکردی دارند. ولی انسان ها بر اساس تجربه، فرهنگ، گذشته تاریخی، جهان بینی و... معانی مختلفی را از عناصر محیطی برداشت نموده و تعابیر ویژه ای را بر اساس خوانش نشانه های محیطی می توانند از محله خود داشته باشند. لذا طراحان شهری می توانند تغییرات و طراحی محیطی را با توجه به عناصر حاوی بارهای معنایی در زندگی شخصی و جمعی افراد انجام داده و امکان ایجاد دلبستگی محیطی را فراهم سازند.
مقدمه
نشانه بنا بر تعریف "پیرس" عبارت است از "چیزی که ما به ازای چیز دیگر قرار می گیرد و از این طریق قابل فهم میشود و یا معنایی را تداعی میکند." وی بر این اعتقاد است که هر نشانه از سه رابطه شکل گرفته است که عبارتند از: شمایل، نمایه و رمز.
بنا به عقیده " اکو" نشانه آنجا وجود دارد که گروهی از افراد انسان بپذیرند که از آن سود جویند و آن را همچون علامت چیز دیگر به کار میگیرند و نشانه هر چیزی است که استوار به باروری اجتماعی و از پیش پذیرفته به جای چیز دیگر معرفی شود
او معتقد است که نشانه شناسی با پدیده کلی تر فرهنگ ارتباط دارد و خودش را فقط به زبان یا فرایند ارتباط محدود نمیکند. در آرای "سوسور" نشانه به عنوان پدیدهای اجتماعی و جزئی از یک نظام نشانهای به شمار میرود که وجودش وابسته به توانایی و اراده افراد اجتماع نیست، بلکه در نتیجه "عادات نشانه شناختی" همگانی به وجود میآید ]بنابراین[ سوسور به کارکرد اجتماعی نشانه تأکید میکند و پیرس بر کارکرد منطقی آن اما دو جنبه رابطهای دو سویه و تنگاتنگ با یکدیگر دارند به طوریکه امروزه اصطلاح سمیولوژی و سمیوتیک یک رشته واحد را تشکیل میدهند
"کارل بولر" معتقد است هر نشانه برای اینکه نشانه زبانی تلقی شود باید در آن واحد سه نقش داشته باشد: اولاً بتواند نقش نماد را یفا کند ثانیاً باید نقش نشان را ایفا کند وثالثاً باید نقش علامت داشته باشد
به طور کلی میتوان سه دسته نشانه در فضاهای شهری در نظر گرفت که عبارتند از: نشانههای گرافیکی، نشانههای نمادین و نشانه های طبیعی.
نشانه های گرافیکی: زمانی که یک ساختار گرافیکی در ارتباط مستقیم با اقشار مختلف یک جامعه شهری قرار گیرد و هدف آن ایجاد یک فضای زندگی مساعد، دلپذیر و هماهنگ ساختن با سن، فرهنگ و خلق و خوی افراد آن جامعه باشد از آن به عنوان گرافیک محیطی یاد میشود که چنانچه در طراحی عناصر تشکیلدهنده گرافیک محیطی به ویژگیهای زیباشناختی با توجه به فرهنگ حاکم در هر شهر توجه نگردد محیط شهری برای شهروندان به فضایی غیرقابل تحمل و متشنج تبدیل خواهد گردید چرا که با ایجاد مجموعهای متناسب از نظر شکل و رنگ میتوان زمینه های رضایت خاطر شهروندان و احساس تعلق آنان را به محیط زندگی اجتماعیشان فراهم آورد بنابراین نشانه های گرافیکی 3 هدف را دنبال میکنند:
- راهنمایی مردم به سادهترین شکل - خوانا نمودن شهر -
- زیباسازی از طریق به کارگیری اصولی فرم، رنگ و سایر مظاهر زیبایی شهر، با در نظر داشتن تناسبات انسانی و فضایی
- افزایش سطح آگاهی شهروندان با به کارگیری صحیح و اصولی بیلبورد های تبلیغاتی اعم از فرهنگی، تجاری و با بهره گیری از پلاکارد ها، نقاشی ها و نوشته های دیواری
گرافیک شهری از دو بعد کارکردی و بصری، مورد توجه قرار میگیرند که بعد کارکردی عناصر بیشتر با جسم شهروندان و بعد بصری و زیباشناختی آن با روح و روان شهروندان در ارتباط میباشند بدین ترتیب محیطی میتواند زیبا و دلنشین باشد که انسان در آن هم به لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی احساس آرامش و رضایت خاطر نماید.
نشانه های نمادین: این نوع از نشانههای شهری بیشتر از سایر نشانهها در هویت شهر مؤثر میباشند زیرمعمولاًا بیانگر تاریخ، فرهنگ و ارزشهای یک جامعه هستند و میان اعضای آن نوعی اشتراک ذهنی در پیوند با گذشته ایجاد مینمایند به عقیده لوفبور آثار جاویدان و فضاهای یادمانی در یک اجتماع از جوانب مختلف سبب خوانایی و تأثیرگذاری بر شهروندان بوده و شهروندان از آنها به عنوان نشانه استفاده می کنند و این نظریه پیرس پیرامون نشانه که بیان میدارد نشانهها به عنوان چیزهایی که هستند واجد اهمیت نبوده بلکه به عنوان ما به ازای چیزهایی که به ارجاع دارند و معانی را در ذهن ایجاد مینمایند واجد اهمیت میگردند در مورد نشانههای نمادین بیشتر از سایر نشانهها مصداق خواهد داشت.
نشانه های نمادین به طور معمول از ویژگی فولکلوریک برخوردار بوده و تغییر و تحولات در آنها به آهستگی و ندتاًر اتفاق میافتد به همین جهت دوام و بقا آنها سبب میگردد تا افراد از آنها در جهتیابی و شناسایی فضاها بیشتر کمک گیرند و سیمای شهر را براساس آنها در ذهن خود شکل دهند همان طور که لینچ در تعریف نشانه میگوید: عاملی که منحصر به فرد باشد و در ذهن خاطره ای بگذارد
نشانههای طبیعی: یکی دیگر از انواع نشانهها "نشانههای طبیعی" میباشند که شامل فضاهای سبز، رودخانه، کوه و... میگردند و به عقیده لینچ به سبب اهمیتی که انسانها برای عناصر طبیعی قائل هستند آنها میتوانند در شکلگیری سیمای شهر در ذهن شهروندان و احساس تعلق مکانی نقش مهمی را ایفا نمایند. در شهرهای صنعتی امروز که شهروندان از فرصت کمتری جهت گذران اوقات فراغت خود در فضاهای طبیعی برخوردارند توجه به نشانههای طبیعی در ساماندهی فضاهای شهری میتواند ضمن ارتقاء سطح کیفی فضاهای شهری سبب شادابی و سرزندگی شهروندان گشته و احساس مطلوب از حضور در شهر را در آنها ایجاد نماید.
نشانه شناسی و مفاهیم مرتبط با آن
نشانه شناسی دانشی است با پیشینه ای کهن که در تقریرات موجود در تاریخ آن میتوان نام بسیاری از چهره های شاخص تاریخ فلسفه از افلاطون و ارسطو تا سن آگوستین و ویلیام اوکام را یافت. نشانه در طول تاریخ، میان ملل مختلف با مبانی نظری گوناگون مطرح شد ولی در قرن بیستم تحولی بنیادی در این دانش رخ داد به نحوی که می توان آن را دانشی نوین قلمداد نمود زیرا به لحاظ رویکردها و حجم دستاوردها نشانگر بابی مستقل در حوزه اندیشه است. این تحول مدیون دو اندیشمند به نام فردیناند دوسوسور و چارلز سندرس پیرس است
سوسور زبان شناس سوئیسی، نشانه را نتیجه همبستگی دالّ و مدلول ها میداند و پیرس پراگماتیست آمریکایی، نشانه را جایگزینی موردی به جای مورد دیگر، با نسبت و توانایی خاص بر می شمرد
شهرسازی به عنوان دانشی جامع نگر و میان رشته ای با پدیده هایی از شهر سروکار دارد که برخی از آنها تنها آثارشان در زندگی روزمره قابل بررسی است و همچنین به علت اینکه نشانه شناسی بیش از همه با رفتارهای انسانی که حاصل تفاسیر او از معناهاست سروکار دارد، میتواند با استفاده از این دانش جدید - به علت بطئی و غیرمستقیم بودن - مسائل شهری را تحلیل نماید