بخشی از مقاله
چکیده
فرهنگ هر جامعه از شرایط مادی و معنوی زندگی اجتماعی آن جامعه نشأت می گیرد و معماری، به عنوان بستر زندگی بشر یکی از تأثیرگذارترین هنرها جهت نمایاندن فرهنگ عامه مردم آن جامعه می باشد. همواره نمود و کیفیت هر بافت زیستی فارغ از نیازهای مادی و فیزیکی نشأت گرفته از یک سری نیازهای فرا مادی بشر بوده است، که اساس این نیازها یک سری از عقاید و دیدگاه های مردمی است که در افق بلند مدت مردمان هر مجموعه زیستی می تواند تأمین کننده تعالی و مطلوب آن باشد.
کالبدهای معماری به سان آینه ای هستند که انعکاس دهنده فرهنگ و الگوهای مقبول مردمان هر محیط زیستی می باشند. ارتباط بین فرهنگ و معماری همواره مسیری دوطرفه بوده است که با شناخت مطلوب هرکدام می توان جایگاه برجسته و ایفای نقش هر یک در شکل گیری و تداوم و تعالی دیگری را باز شناخت. روش تحقیق در این نوشتار به صورت توصیفی - تحلیلی، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با رجوع به تالیفات و مقالات، استخراج شده است.
-2 تعریف واژه فرهنگ
تاکنون تعاریف متعددی از واژه ی فرهنگ، در مناظر گوناگون ارائه شده است ولی هیچ یک معنا و مفهوم دقیق آن را بیان ننموده اند، هرچند ممکن است فرهنگ تعریفی میان حوزه ای و مشتمل بر کلیت ساختاری داشته باشد، اما تفکیک و تمایز میان حوزه های تعریف، باعث می شود که جایگاه بحث ها و جهت گیری های آنهاکاملاً مشخص شده و نتایج حاصل هدفمندتر گردد. از این میان آن چه که در غالب تعاریف مشترک میباشد این است که، فرهنگ شیوه ی زندگی کردن یک جمع می باشد.
شیوه ای که بر اساس دستاوردهای مادی و معنوی جمع شکل یافته است. دست آوردهایی که در طول تاریخ به دست آمده هنوز دارای اعتبار بوده و در زندگی فرد و جمع جاری است. همچنین فرهنگ، به معنای عام کلمه عبارت از پیشرفت های معنوی و ژرفای فکری یک قوم، قبیله یا ملت در طول تاریخ و مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم، مذهب، سنن، زبان، ادبیات، قوانین اجتماعی، هنر و معماری و ابزار و اشیاء مربوط به آن ملت یا قوم است. [1]
به منظور بررسی واژهی فرهنگ از مناظر گوناگون، می توان فرهنگ را از جمله موضوعات پیچیده ای دانست که جایگاه تأملات نظری در عرصه ی زیبایی شناسی و فلسفه هنر و پژوهش های علمی و تجربی در حوزه های مردم شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی و غیره بوده است. بطوری که تحولات گوناگون تاریخی اشاره شده به نحوی مبهم در چهار نوع کاربرد رایج اصطلاح فرهنگ انعکاس یافته است. [2] بعبارتی فرهنگ، سهم والایی در رشد اجتماعی افراد داشته و آن چیزی است که در همه فعالیت های انسانی پنهان شده است و عامل اساسی برای برقراری آزادی، عدالت و نظم اقتصادی در سراسر جهان است. درفضای تعاملات جهانی، فرهنگ کار آمد، فرهنگی است که ضمن نظر به گذشته، دورنمای آینده را پیش رو داشته و بتواند برای رفع مشکلات جامعه و افراد آن راه حل ارائه نماید. چنین فرهنگی، عاملی است راهبردی که بنا برشرایط زمانی و مکانی، تغییر و تحول پیدا می کند. [3]
-3تعریف معماری
معماری بنا به تعریف دکتر فلامکی در کتاب شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب، به معنای گسترده، هر گونه آفرینشی به دست انسان است که متناسب با نیازها و ابعاد انسانی، در بستر طبیعت جای می گیرد؛ امری که در نهایت، به دگرگونی عناصری می انجامد که سرزمین موقع و موضع این آفرینش را می ساخته اند؛ و این، که همین فراورده، خود نیز پس از زاده شدن دگرگونی می یابد، یعنی کالبد، شکل و کاربردهایش مشخصاتی دگر می یابند، اصلی است، تجربه شده اما کم شناخته شده است. [4]