بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روانی در بین دانشجویان دختر دانشگاه قم بود. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه قم بود که از بین آنها 200 نفر به روش نمونهگیری سهمیهای از چهار دانشکده انتخاب شدند. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای هوش هیجانی شرینگ و سلامت عمومی گلدبرگ بود که به طور گروهی اجرا شد و پس از استخراج دادهها با نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین سلامت روانی و مؤلفههای آن با هوش هیجانی و مؤلفههای آن همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و سلامت روانی در دانشکدهها نیز همبستگی معناداری وجود داشت. در مجموع میتوان با مداخله در هوش هیجانی وضعیت سلامت روانی دانشجویان را بهبود بخشید.
کلید واژهها: هوش هیجانی، سلامت روانی، دانشجویان دختر، دانشگاه قم.
مقدمه
سلامت روانی2 به عنوان یک موضوع مهم، همواره مورد توجه انسانها در همه اعصار و قرون بوده است و سابقهای به اندازه طول عمر بشر دارد ولی اهمیت و جایگاه آن با توجه به افزایش نقش انسانها و تنوع اختلالات جسمی و روانشناختی امروزه از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. از اینرو امروزه یکی از وظایف اصلی نهادهای اجتماعی در جامعه، ایجاد سلامت روان از طریق پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی و رشد و ارتقای انسانها است. سازمان بهداشت جهانی سلامتی را حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری تعریف میکند. همچنین سلامت روانی عبارت است از احساس رضایت و بهبود روانی و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه - سافارینو3، . - 2003
با تعریفی که ارائه شد، سلامت4 پدیدهای است که متأثر از عوامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و پژوهشگران حوزه سلامت معتقدند، سلامتی و بیماری یک حالت مطلق و مستقل و یک رویداد نیست، بلکه فرایندی است که تاثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی در شکلگیری آن برجسته میشود - هالز5، . - 1382 پس باید اذعان کرد که توجه به سلامت، فقط از این بعد نباید مورد توجه قرار گیرد که در بهبود آن و عدم بیماری موثر است بلکه پرداختن به این موضوع مهم زمینه مساعدی را برای شکوفایی و پرورش استعدادهای نهفته در جامعه فراهم میکند. بنابراین پرداختن و پژوهش در موضوع سلامت روانی و بررسی مؤلفههای دخیل در آن و تلاش در ارتقاء و استمرار آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
در الگوی چندعاملی سلامت روانی یکی از اجزای مهم عامل روانی که امروزه بسیار مورد توجه قرار میگیرد، هوش هیجانی است. هوش هیجانی با توانایی نظارت بر هیجانات خود و دیگران، تشخیص آنها و استفاده از اطلاعات آن برای راهنمایی اعمال و تفکر خود، سر و کار دارد. هوش هیجانی با توانایی آگاهی، فهم، کنترل و تظاهر هیجان مرتبط است و بین عاطفه و شناخت تعادل ایجاد میکند که منجر به کنش سازگارانه میشود - سالووی و مایر1، 1995؛ بار-ان2، . - 2005 بار-ان - 2006 - در تعریف هوش هیجانی مینویسد: هوش هیجانی عبارت است از مجموعهای از دانشها و تواناییهای هیجانی و اجتماعی که قابلیت کلی ما ر ا در پاسخ به نیازهای محیطی به طور موثری تحت تاثیر قرار میدهد.
گلمن3 هوش هیجانی را مشتمل بر چهار بعد میداند:
- 1 خودآگاهی: توانایی در شناسایی دقیق هیجانهای خود و آگاهی از آنها به هنگام تولید؛ - 2 خودمدیریتی: توانایی در به کارگیری آگاهی از هیجانها به منظور انعطاف پذیر ماندن و رفتارها را مثبت هدایت کردن؛ - 3 خودآگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجانهای دیگران و درک اینکهدقیقاً چه اتفاقی در حال روی دادن است؛ - 4 مدیریت رابطه: توانایی در بکارگیری آگاهی از هیجانهای دیگران به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملها - حسن زاده، . - 1386 گلمن - 1995 - زندگی روانی انسان را ناشی از تعامل دو کارکرد عقلانی و هیجانی میداند. اساساً پدیدههای هیجانی منبع منحصر به فردی از اطلاعات را برای افراد درباره محیط اطراف و جستجوی آنها مهیا میکنند و این اطلاعات افکار، اعمال و احساسات متعاقب آنها را شکل میدهد.
این فرض وجود دارد که که افراد در میزان درک، فهم و به کارگیری این اطلاعات هیجانی از مهارتهای متفاوتی برخوردارند و سطح هوش هیجانی یک شخص در سلامت و رشد عقلانی وهیجانی او سهم بهسزایی دارد و موفقیت در زندگی را تعیین میکند - سالوی و همکاران، . - 2000 نظریه هوش هیجانی دیدگاه جدیدی را درباره پیشبینی عوامل موثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم میکند که تکمیل کننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد کودک است و قابلیتهای هوش هیجانی برای خودگردانی هیجانی و تدبیر ماهرانه روابط بسیار حایز اهمیتاند - بار- ان، . - 2005
به طور کلی مطالعات انجام شده، نشان دهنده نقش و اهمیت هوش هیجانی در ابعاد مختلف زندگی افراد، اعم از تحصیل، شغل و محیط اجتماعی و سلامت روانی فرد است - گلمن،. - 1995 در این زمینه، بخشی شورشجانی - - 1387 در مطالعه خود به این نتیجه رسید که هوش هیجانی با سلامت روان در ارتباط است و افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، توانایی بهتری برای مقابله با استرس دارند و در هنگام تنش،کمتر دچار بیماری میشوند. آستین1 و همکاران - 2005 - نشان دادند که هوش هیجانی با میزان رضایت از زندگی، گستره شبکه روابط اجتماعی و کیفیت آن رابطه مثبت و با پریشانی روانشناختی و افسردگی همبستگی منفی دارد. بررسی جین و سینها - 2005 - 2 حاکی از آن است که هوش هیجانی با سلامت عمومی رابطه مثبت دارد و حتی میتواند آنرا به خوبی پیش بینی کند. پژوهش پالمر3 و همکاران، - 2001 -
در زمینه رابطه هوش هیجانی با مؤلفههای سلامت روانی نشان داده است که این سازه با سازش اجتماعی و رضایت از زندگی همبستگی مثبت و با آشفتگی روانشناختی، افسردگی و اضطراب همبستگی منفی دارد. نتایج فرا تحلیل شات4 و همکاران - 2007 - در 44 مطالعه که 7898 نفر در آن شرکت داشتند، نشان دادند که بین هوش هیجانی و سلامت روان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. براساس نظر پژوهشگران توانایی هیجانی از تعیین کنندههای سلامت روانی محسوب میشود و اختلال در هیجان در شکلگیری اختلالات روانی نقش تعیین کنندهای دارد. یاریاری و همکاران - 1386 - به این نتیجه رسیدند که بین هوش هیجانی و مؤلفههای آن با سلامت روانشناختی رابطه وجود دارد، یعنی افراد با سطح هوش هیجانی بالا از سلامت روانشناختی بهتری برخوردارند. حسینی نسب و محمدی - 1388 - از پژوهش خود نتیجه گرفتند که بین هوش هیجانی و سلامت روانی همبستگی مثبت معناداری - - r = ./77 وجود دارد.
در پژوهشی سیاروچی، دنس و اندرسون - 2002 - 5 به نقش هوش هیجانی در تعدیل استرس و سلامت روانی پرداختند. نتایج نشان داد که هوش هیجانی، رابطه میان استرس و متغیرهای بهداشت روانی را تعدیل میکند. ضمناً افراد با هوش هیجانی بالا تاثیرات کمتری از استرس دارند و سطح پائینی از افسردگی را نشان دادند. پژوهش وی هچنین نشان داد که افراد با هوش هیجانی بالا از حمایت اجتماعی و احساس رضایتمندی بیشتری برخوردار بودند. این حمایت، میتواند نقش حفاظتی مهمی در برابر افسردگی، اضطراب و دیگر مشکلات روانی ایفا کند.
در تحقیق سارنی 6 و همکاران - 2000 - نتایج نشان داد که کارکنان با هوش هیجانی بالاتر شادابتر، بانشاطتر و سرزنده تر و همچنین نسبت به زندگی خوشبینتر و در برابر استرس و فرسودگی شغلی مقاومتر بودند. اسدی - 1382 - در پژوهش خود به بررسی رابطه بین هوش هیجانی، فرسودگی شغلی و سلامت روان کارکنان شرکت ایران خودرو پرداخت. نتایج نشان داد که هوش هیجانی، نقش تعیین کنندای در تبیین تغییرات و پراکندگی فرسودگی شغلی و سلامت روان دارد. اسلاسکی، کارت رایت - 2003 - 7 از پژوهش خود نتیجه گرفتند که بین آموزش هوش هیجانی و ارتقاء تندرستی و بهزیستی و تحمل استرس مدیران رابطه مثبت وجود دارد.