بخشی از مقاله

چکیده

یکی از موضوعات جدید و پر اهمیت معماری امروز، مسئلهی پایداری در معماری است. ناکارآمدی تفکرات مدرن و پست مدرن بستر شکل گیری این تفکر به شمار میرود. نوعی معماری که در تلاش برای رسیدن به نظامی مشابه یک چرخه طبیعی است و تنها به مرحلهی طراحی توجه نمیکند، بلکه کل چرخهی حیات بنا را مورد توجه قرار داده و تبعات زیست محیطی آن و منابع معماری را از مرحلهی تدارک تا بازگشت به طبیعت در بر میگیرد. معضلات موجود در جوامع بشری و عوامل موثر در بروز ناپایداری در زندگی انسان در طی فرآیند توسعه را میتوان به سه دسته کلی بعد اجتماعی، اقتصادی و بوم شناختی تقسیم نمود.

نظریه و رویکرد پایداری برای کاهش و رفع این نگرانیها در این سه بعد به بحث میپردازد. همچون سایر موضوعات و اندیشه هایی که مطرح می شود، معماری پایدار نیز دارای دیدگاه ها و اصول مهمی است که از مهمترین دیدگاه های آن می توان به دیدگاه دانش بومی و از مهمترین اصول آن نیز می توان به اصل صرفه جویی در منابع اشاره کرد. در این راستا توجه به توسعهی متوازن در ابعاد مختلف پایداری از اهمیت بسزایی برخوردار است. در تحقیق حاضر بر آن شدیم تا به صورت دستهبندی شده، پیشنهادات اجرایی را جهت نیل به اهداف توسعه پایدار در معماری ارائه نماییم. این پیشنهادات در هر بخش بر اساس ارزش و هزینهی اقتصادی و تکنولوژیکی اجرا، به سه دستهی کم هزینه، با هزینهی متوسط و با هزینهی بالا طبقهبندی شده است.

کلمات کلیدی: توسعه پایدار، معماری پایدار، دیدگاهها، اصول، پیشنهادات اجرایی.

مقدمه:

پس از آنکه چالشها و مشکلاتی در راه توسعه در نیمه قرن بیستم پیش روی بشر قرار گرفت، بیم ادامه این روند و اثرات سوء آن بر نسلهای آینده موجب به وجود آمدن رویکردی شد که بیش از پیش به منابع، ویژگی های انسانی و هویت توجه داشت و توسعه را بدون در نظر گرفتن موارد فوق مردود و ناکارامد می پنداشت، رویکردی نو که در آن معمار، جهانی فکر و در مقیاس بومی و محلی اقدام می کند، اما متاسفانه بر خلاف پیشرفت در ارائه نظریات در این باب، هنوز با اهداف مدنظرش فاصله بسیاری وجود دارد. بی شک جامعه پایدار در سایه ایجاد محیط کالبدی و فضای زیستی پایدار محقق خواهد شد، لذا تغییر در دیدگاهها و رویکردهای معماری برای دست یافتن به اهداف پایداری امری اجتناب ناپذیر است، دیدگاه و رویکردی همه جانبه در همه سطوح فرهنگی، اجتماعی، محیطی و بوم شناختی در دراز مدت، چراکه محیط زیست ودیعه ایست که ما آنرا از آیندگان وام گرفته ایم.

در این میان باید توجه داشت که موضوع توجه به پایداری تنها مختص کشورهای توسعه یافته نیست، بلکه مطمئنا کشورهای درحال توسعه نیز که در ابتدای راه توسعه قرار دارند باید برنامه ها و اهداف خود را بر پایه اهداف پایداری تنظیم نمایند، مسئله ای که بعد از حدود نیم قرن از مطرح شدنش هنوز هم در ایران از مفاهیم جدید محسوب می شود و در حیطه اجرایی هنوز کار بخصوصی صورت نگرفته است. هدف از تحقیق حاضر نگاهی مفهومی به بحث پایداری و معماری پایدار و زیر ذره بین قرار دادن اصول، دیدگاهها و روشهای این نوع معماری و برشمردن برخی نکات اجرایی و کلیدی جهت نیل به اهداف توسعه پایدار بوده و در آخر جمع بندی مباحث مطرح شده است.

.1توسعه پایدار

توسعه پایدار، توسعه ای است که محیط زیست را به خطر نمی اندازد و پیشبرد آن مستلزم تخریب منابع پایه ای ثروت کشورها نیست. دستیابی به چنین توسعه ای مستلزم تحول مثبت عظیم بنیادی در اقتصاد جهان، بهره وری معقول از منابع طبیعی، تغییر جهت اساسی در نگرش انسان به طبیعت و تجدید نظر جدی در الگوهای تولید و مصرف است. هدف اصلی توسعه پایدار، تامین نیازهای اساسی، بهبود ارتقای سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر اکوسیستمها و آینده ای امن تر و سعادتمندتر است.

.2 بستر معماری پایدار
معماری پایدار در بستری شکل گرفت که ناکامی اندیشه های مدرن با عواملی چون پیشرفت علوم و فلسفه و فجایعی مانند جنگ جهانی و آلودگی های زیست محیطی شاخص شده بود. همچنین چند شاخگی و تعدد نظرات در پست مدرن که بر خلاف جهانی شدن مدرن بود، کم کم باعث توجه به نوعی از معماری شد که در هرجا با شرایط خود بتواند زیبا باشد. از طرف دیگر از حدود سال 1970میلادی که خطر تمام شدن منابع فسیلی انسان را به وحشت انداخت و همچنین تبعات زیست محیطی سوخت فسیلی همانند آلودگی، نازک شدن لایه ازن و... باعث حرکت به سوی یک معماری همسو با محیط زیست شد. همچنین می توان گفت که بشر برای رهایی از نقص ها و ایرادات نظامهای گذشته به نظامهایی پایدار روی آورد تا بتواند به وسیله این نظامها نیازهای دراز مدت خود را برطرف سازد. به عبارت دیگر تندرویها و زیاده روی های مدرن باعث به وجود آمدن بحث پایداری شد. در ذیل نگاهی گذرا به اثرات جنبشهای مدرن و پست مدرن و اندیشه آنها بر شکل گیری تفکر پایداری می اندازیم:

1-2 جنبش مدرن و اندیشه آن
این دوره را می توان شروع دوره عقل گرایی نامید. در حقیقت این جنبش سعی در رشته ای کردن همه علوم داشت. پایه و چارچوب این اندیشه بر نظام یک آزمایشگاه بود. این اندیشه در حقیقت به Positivism منتهی می شد . Positivism رد و قبول هر چیز را فقط بر حسب علوم حسی - هر چیز قابل اندازه گیری و قابل آزمایش - بیان می کرد. در تفکر جامعه شناسی مدرن، نگاه به انسان به عنوان یک موجود تولیدگر می باشد. در واقع انسان زمانی مفید است که در جامعه مفید باشد و مانند یکی از چرخ دنده های یک ماشین پیچیده عمل کند. نظریه معماری در جنبش مدرن بر اساس تفکر جامعه شناسی مدرن شکل گرفت. بطور کلی تفکر در دوره مدرن بر پایه سه اصل: - 1 انسان - 2 آگاهی -3 توانایی بود که اگر دنیا را به صورت هرم ببینیم، نوک قله این هرم را تفکر و عقل انسان اشغال کرده است اما به دلایل زیر ناکارآمد بودن نظامهای قبلی احساس شد و آغاز اندیشه های پس از مدرن نمود پیدا کرد: -1 بر اساس پیشرفت بیشتر علوم - عدم قطعیت هایزنبرگ - -2فجایع اتفاق افتاده جهانی - مانند جنگ جهانی و آلودگی محیط زیست - -3اندیشه های نوین فلسفه

2-2 جنبش پست مدرن و اندیشه آن

الف - گروهی مشروعیت علم را زیر سوال بردند و علم را یک مسئله نسبی می دانستند، به عنوان مثال گروهی شروع به ساختار شکنی کردند که اولویت اصلی آنها رها کردن انسان از ساختار بود. آنها از این طریق می خواستند انسان را به هویت از دست رفته خود برسانند. در این زمینه می توان به لباس پوشیدن افراد جامعه و بوجود آمدن گروه های مختلف اجتماعی اشاره کرد.

ب - گروهی دیگر تجرید گرایی در دوره مدرن را زیر سوال برده و پیچیدگی را نیز وارد این دوره کردند. - مکتب ونتوری -

ج - گروهی نظریه سیستم ها را وارد دوره جدید کردند. جنبش مدرن همه چیز را به صورت مجرد می دید اما جنبش پست مدرن هویت تمام اجزا را در یک سیستم بررسی می کرد و می شناخت.

د - گروهی نظریه میدان ها را نیز وارد کردند که این نظریه پیشرفته نظریه سیستم ها می باشد. آنها هویت یک جسم در یک سیستم را تحت تاثیر میدان های سیستم آن مجموعه می دانستند.

هویت معمار در دوره مدرن به صورت بسیار مستقل و سلیقه ای نمود پیدا کرده بود و معماری سعی بر جهانی شدن داشت. اما در دوره پست مدرن طراح باید به مسائل مختلفی از جمله فرهنگ، اقلیم، مصالح و... توجه می نمود. با پایداری در حقیقت میخواهیم یک بازگشت داشته باشیم به دورانی که در آن نظام ساخت و ساز همسو با نظام طبیعت بود، نه مخالف جریان حرکت آن. سر برآوردن چنین رویکردی مقارن است با قوت گرفتن واکنش هایی در جهان معماری نسبت به موضوع فضا و تا آنجا که می توان ملاحظه کرد مقارن است با نظریه هایی همچون فضا در عصر الکترونیک، جهان در حال جهش، رویکردهای به شدت فرمال. معماری پایدار با کنار گذاشتن تمام اینها چه بسا به خاطر تناقضات غیر قابل فهم و سرگردانی هایی که به دنبال دارند، شهروندان جامعه مدرن را از دست خدعه کاران و مبلغان مصرف بیش از حد و زبان حرفه ای تصنعیه پر آب و تاب در حال رشد که درهم و برهمی آن واقعیت های اجتماعی را تیره و تار می کند، هرچند که ممکن است چنین زبانی مشوق نوعی پژوهش گرایی فردی باشد، می رهاند.

.3 تعریف پایداری
اصولاً پایداری دارای مفاهیم مختلفی است که در تمام این مفاهیم شاهد یک مقصود مشترک هستیم. پایدار به چیزی گفته می شود که در بلند مدت جواب دهد و کارایی خود را از دست ندهد. این تعریف می تواند یک مفهوم کلی از پایداری باشد چراکه می توان عناصر پایداری را نام برد که می تواند پایداری عوامل دیگر را از بین ببرد. به عنوان مثال نایلون پلاستیک پایدار است اما موجب ناپایداری محیط زیست می باشد. بنابراین به این صورت می توانیم پایداری را به طور کامل تری تعریف کنیم: عنصری می تواند پایدار باشد که وجودش باعث نابودی چرخه ای که وارد آن شده است نباشد.

.4 معماری پایدار چیست؟

سخن از پایداری در معماری را می توان به تصور و طراحی ساخت و سازهای آینده تعبیر کرد، آن هم نه تنها با پایداری فیزیکی ساختمان، بلکه با پایداری و حفظ این سیاره و منابع انرژی آن. بدین ترتیب اینگونه به نظر می رسد که می توان پایداری را بر پایه الگویی تصور کرد که در آن مواد و منابع در دسترس، بیش از هدر دادن یا نادیده گرفتنشان، با کارایی بیشتری به کار گرفته شوند. به طور خلاصه منظور از بوم شناسی ساختمان این است که بر قابلیت ساختمان برای تلفیق عوامل محیطی و جوی و تبدیل آنها به کیفیت فضایی و آسایش و فرم، تمرکز گردد. هدف از معماری پایدار هم زیستی و شرایط زیستی مناسب سه گروه از عناصر غیر ارگانیک، ارگانیسم زنده و انسان است و فاکتورهای اساسی برای ثبات پایداری: هوا، آب، زمین، مواد و مصالح می باشد.

.5 بررسی دیدگاه ها در باب معماری پایدار
معماری پایدار از یک نوع تفکر سیستمی ناشی شده است. در این تفکر باید الگوهای پایدار به صورت کامل مورد شناخت قرار گیرند و با شناخت این الگوها باید از آنها در سیستم های موجود استفاده کرد. معماری پایدار از لحاظ فعالیت های پایداری می تواند به سه قسمت زیر طبقه بندی شود: - 1پایداری از دیدگاه فرهنگی B اجتماعی - 2پایداری از دیدگاه اقلیمی B زیست حیطی - 3پایداری از دیدگاه دانش بومی

1-5 دیدگاه فرهنگی-اجتماعی
نظامهای فرهنگی- اجتماعی یک منطقه باید به طور کامل و به درستی شناخته شوند و سپس از الگوها و سیستمهای موجود در منطقه استفاده کرد تا الگوهای جدید، طراحی و خلق شوند. در حقیقت نکته مهم در این است که به جای اینکه در فکر ایجاد الگوهای نو یا وارد کردن آنها به منطقه باشیم، باید از به روز کردن الگوهای قدیمی استفاده کنیم، که این الگوها همان معنای موجود در معماری و فرهنگ منطقه هستند که به مرور زمان و تحت تاثیر عوامل مختلف، به یک سیستم کارا و تثبیت شده تبدیل شده اند. بنابراین هر نوع تصمیم گیری باید با احترام به این الگوها انجام شود. توجه به آرکی تایپها و کهن الگوهای ساکنین ما را به سمت نمادهای معماری، پیش می برند و سبب نزدیکی روانی و جایابی فرهنگی معماری در بستر آن می شوند و با زندگی در فضای خلق شده از لحاظ فرهنگی دوست و آشنا هستند و ساکنین جدید نیز با حضور در فضا با تمدن منطقه آشنا می شوند. یعنی یک معماری پایدار، یک آموزگار پایدار برای ساکنین محسوب می شود. معماری پایدار دستاوردهای کهن مردمی است که در فضا زندگی می کنند. معماری پایدار در این بعد دیالوگی است مابین ارزشها با علوم و فنون.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید