بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر، یک اقدام پژوهی است که در سال تحصیلی 95- 96 روی یکی از دانش آموزان کلاس اول دبستان که دارای اختلال ریاضی و خواندن و هم چنین بیش فعالی و نقص توجه بود انجام شده است . از این دانش آموز ، ابتدا ارزیابی اولیه و بالینی به عمل آمد و پرسشنامه ای به صورت مصاحبه با مادر انجام شد، سپس از او تست هوش بینه گرفته شد.پرسشنامه تخصصی ملاک های تشخیصی خواندن و ملاک های تشخیص زبان گفتاری و تلفظ توسط معلم مدرسه ایشان پر شد و این اطلاعات از آن پرسشنامه به دست آمد که مرتضی حروف را نمی شناسد و در ترکیب صامت و مصوت مشکل داردهم چنین دانش آموز هماهنگی ضعیفی در فعالیت های حرکتی ، جهت یابی و علائمی از بیش فعالی از خود نشان می داد.پس از گذشت تقریبا چهارماه از شروع برنامه های بازپروری ، پیشرفت و موقعیت مرتضی به قرار زیر است : در خواندن و درک مفاهیم خوانده هیچ مشکلی ندارد ، در حال حاضر قادر است خبرها و عنوان های مهم روزنامه ها را بخواند و آنچه را خوانده است ، بازگوید.مفاهیم ریاضیات را درک می کند و از عهده ی انجام تکالیف مختلف بر می آید.دست خط - نوشتن - او بهتر شده است، وضعیت املای او پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته و به رنج طبیعی خود رسید.

واژه های کلیدی: ناتوانی یادگیری خواندن، اختلال یادگیری نوشتن، اختلال یادگیری

مقدمه

مدتهای طولانی دانش آموزانی را که در یادگیری یک یا چند درس مشکلات جدی داشتند بااصطلاحات معلول ادراکی ،آسیب دیده مغزی وآسیب دیده عصبی معرفی می کردند . با توجه به یافته های جدید در مورد یادگیری ، در سال 1963 جمعی از متخصصین ، اصطلاح ناتوانیهای یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند ، یعنی ناتوانیهایی که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند ، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات یادگیری و یا مشکلات یادگیری به کار گرفته شود ، مناسب تر باشد. - تبریزی ، - 1380 به بسیاری از اینگونه دانش آموزان متاسفانه بر چسب کودن ، کم ذهن ، عقب مانده و امثال آن زده می شود که هیچکدام صحیح نیستند و با قاطعیت می توان گفت که اگر این مشکلات به موقع و به جا تشخیص داده شوند قابل درمان است ؛ افرادی چون آلبرت انیشتین نابغه ریاضی

، توماس ادیسون مخترع و نابغه امریکایی ، اگوست رودین مجسمه ساز بزرگ فرانسه ، لئوناردو داوینچی و بتهون همگی دچار اختلالات یادگیری بودند . ناتوانی یادگیری در اندام ظاهری کودک آشکار نیست کودک مبتلا به این وضع می تواند دارای بدنی قدرتمند ، چشمانی قوی ، گوشهای تیز و هوش بهنجار باشد ، در عین حال چنین کودکی در عملکرد ناتوان است . نارسایی او به همان اندازه واقعی است که ناتوانی پای فلج . شمار دانش آموزانی که اختلال یادگیری دارند بین 4 تا %12 گزارش شده است . این تفاوت آماری بسته به تعریفی است که از اصطلاح ناتوانی یادگیری Disabilities of learning ارائه شود . چنانچه تعریفی را در نظر بگیریم که کمترین درصد را در برگیرد ، گویای اتلاف چهارصد از رقم نجومی بودجه آموزش و پرورش کشور است .

چنانچه از تعریف ناتوانیهای یادگیری درمفهوم خاص آن عدول کنیم ، هر نوع مشکل اداراکی منجر به افت تحصیلی و کاهش میزان پیشرفت تحصیلی را ، ناتوانی یادگیری به حساب آوریم , تعداد دانش آموزان درگیر این مشکل ، درصد بسیار بالایی را به خود اختصاص خواهند داد . اینگونه مشکلات تنها به افت تحصیلی و اتلاف اقتصاد ملی پایان نمی پذیرد بلکه به سرزنش و تحقیر دانش آموزان ، تشکیل خود پنداره ی ضعیف و کاهش عزت نفس آنان انجامیده و سلامت روانشان را به مخاطره می اندازد و چه بسا به مکانیزم های دفاعی ناموفق کشانده شوند .این مشکلات از دانش آموز و مدرسه به خانه و خانواده راه می گشاید و اضطراب و ناخشنودی را در همه فضای زندگی می پراکند و حاصل این همه ، آسیب سختی است که به بهداشت روانی جامعه وارد می شود . - تبریزی، آزمون پیشرفته اداراکی – بینایی فراستیک ، . - 1384

تئوری و پیشینه تحقیق

در 6 آوریل، 1963 اصطلاح ناتواناییهای یادگیری توسط پروفسور ساموئل کرک و همکاران در جلسهای با حضور والدین و متخصصین در شیکاگو مطرح شد - گیولینی و پیرنالو ، - 2008؛ در واقع یکی از مشهورترین افراد در ناتواناییهای یادگیری ساموئل کرک است.کِرک - 1963 - این اختلال را به عنوان ناتوانی یادگیری نامگذاری میکند و ضمن توصیف مشکلات کودکان، بین کودکان عقبمانده ذهنی و کودکان عقبمانده در یادگیری تمایز قایل میشود - کلب، 1996؛ به نقل از خداپناهی، - 1392، وی بعدها در فعالیت کاری خود به ناتواناییهای زبانی کودکان علاقمند شد و اصطلاح ناتوانی را در طول سخنرانی خود برای گروهی از والدین در اولین کنفرانس انجمن کودکان با ناتواناییهای یادگیری در سال 1963 به کار برد.

کرک در این سخنرانی پیشنهاد کرد که ناتوانی یادگیری اصطلاحی است برای اشاره به کودکانی که دارای مشکلاتی در مدرسه هستند، اما نمیتوان آنها را به عنوان افراد دارای اختلال هیجانی یا کمتوان ذهنی در نظر گرفت؛ کرک - 1963 - بیان کرد: »اصطلاح - ناتوانی یادگیری - را برای توصیف گروهی از کودکانی که اختلالهایی در رشد زبان، گفتار و خواندن دارند، به کار بردهام. در این گروه، کودکانی با معلولیتهای حسی همچون نابینایی یا ناشنوایی را نگنجاندهام، زیرا ما روشهای مدیریت و آموزش ناشنوا و نابینا را داریم، همچنین کودکانی که عقبماندگی ذهنی دارند را در این گروه قرار ندادهام« - به نقل از هالاهان و همکاران، 2005، ترجمه علیزاده و همکاران، . - 1390

مفهوم ناتوانی یادگیری از حیطههای مختلفی چون پزشکی، روانشناسی و آموزش و پرورش تاثیر گرفته است. بر این اساس تعریف و تبیین علل آن نیز از مبانی نظری مختلف متاثر شده است، در نتیجه تا کنون تعاریف متفاوتی ارایه شدهاند. علیرغم تفاوتهایی که میان تعاریف جاری وجود دارد اغلب آنها در مواردی که در پی میآیند مشترک هستند:

-1 وجود تفاوت معنادار بین سطح پیشرفت واقعی و مورد انتظار

-2 وجود مشکل در انجام تکالیف تحصیلی و یادگیری

-3 وجود اختلال در فرایندهای روانشناختی پایه

-4 شواهدی مبنی بر وجود الگوی متغیر رشد

-5 اختلال کارکردی سیستم اعصاب مرکزی

مشکلات یادگیری از کمتوانی ذهنی، اختلالهای هیجانی، فقر محیطی، معلولیتهای حسی یا ناتواناییهای جسمانی ناشی نمیشوند - میین ، 1966، به نقل از شکوهی و پرند، . - 1385 یکی از تعاریف رایج درباره ناتواناییهای یادگیری، تعریفی است که در سال 1997 ارایه شد و توسط دولت فدرال آمریکا در سال 1997 با تغییرات اندک پذیرفته شد و در سال 2004 دوباره تصویب شد - هالاهان و کافمن ، 2009، به نقل از حسینخانزاده، » : - 1392اصطلاح ناتوانی یادگیری خاص عبارت است از وجود اختلال در یک یا بیشتر از یک فرایند روانشناختی پایه که در درک یا استفاده از زبان شفاهی یا نوشتاری نقش دارند.

این اختلال ممکن است در توانایی ناکامل افراد در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجیکردن، یا انجام محاسبات ریاضی ظاهر گردد.« به این تعریف چهار انتقاد اساسی وارد شده است: اول اینکه چگونگی وجود نقص در تواناییهای گوش دادن، تفکر، خواندن، نوشتن، هجیکردن و محاسبات ریاضی مشخص نیست؛ دوم اینکه مفهوم فرایندهای روانشناختی پایه تعریف نشده است؛ سوم اینکه این تعریف جامع نیست زیرا کودکانی را که ناتوانی یادگیری آنها منتج از کمتوانی ذهنی، اختلالهای هیجانی، معلولیتهای حسی، فقر محیطی یا ناتواناییهای جسمانی است مستثنی میکند، در حالی که این تمایز از پشتوانه پژوهشی کافی برخوردار نیست؛ چهارم و شاید مهمترین انتقاد به این تعریف این است که راهبردهای عملی اندکی برای شناسایی افراد با ناتوانی یادگیری پیشنهاد شده است - شکوهی و پرند، . - 1385

کمیته ملی مشترک ناتواناییهای یادگیری - 1988 - نیز این تعریف را برای ناتواناییهای یادگیری ارایه داده است - به نقل از حسینخانزاده، » : - 1392ناتوانی یادگیری یک اصطلاح کلی است که به گروهی ناهمگن از اختلالها اشاره دارد که به صورت مشکلات معنادار در اکتساب و استفاده از گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال یا ناتواناییهای ریاضی بروز میکند. این اختلالها درونی بوده و فرض بر این است که ناشی از نارساکنشوری در سیستم اعصاب مرکزی هستند و ممکن

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید