بخشی از مقاله
چکیده
ترویج ادبیات فارسی در برونمرزها بدون ترجمه امکانپذیر نخواهد بود. گرچه در نگاهی سطحی تنهاخلقِ آثار ادبی را برای گسترش ادبیات فارسی کافی میپنداریم، در پشت پردهی ترویجِ ادبیات، دستهایی در نهفته است که از نگاه سطحی برخی افراد پنهان است. با بررسی دقیقتر تاریخ و برخی سوابق شرمآور صنعت ترجمه و نشر آثار ادبی در غرب، اهمیت این دو عامل آشکارتر خواهد شد. در جهان پسااستعماری امروزی، ابزارهایی نرم جهت رسیدن به اهداف سلطه جویانه و امپریالیستی بکار گرفته میشوند؛ از جمله زبان، فرهنگ، رسانه،ادبیات و متعاقباً ترجمه. صنعت ترجمه همانند صنعت فرهنگ، راهبردی است برای بسط استکبار جهانی و چیره شدن زبان و فرهنگ برخی استعمارگران نو. شاید زمان آن رسیده که حساسیت بیشتری به خرج دهیم و با ایجاد تغییرات و نوآوری در نحوه ترجمه و نشر ادبیات فارسی به مقابله با روشهای استعمارطلبان غربی در ترجمه ادبیات فارسی بپردازیم.
مقدمه
در جهان چندزبانهی حاضر، ادبیات هر ملتیمعمولاً به زبان خاص آن ملت نگاشته شده است. زبان هر ملتی، در واقع نمایانگر هویت، فرهنگ و تمدن آن ملت است. به عبارت دیگر، زبان تجلیگاهی برای فرهنگ و تاریخ یک ملت به شمار می-رود. گنجینهی ادبی ما نیز سرشار از فرهنگ و تمدن ماست که به زبان خاص ما به تحریر درآمده است. برای معرفی و ترویج این گنجینه در میان سایر ملل از پلی ارتباطی به نام ترجمه کمک میگیریم که در طول تاریخ زندگی بشر همواره نقشی مهم در آشناکردن ملتها با فرهنگ و ادبیات یکدیگر ایفا کرده است .
علیرغم این نقش مثبت، ترجمه وقایعی تلخ را هم در تاریخ خود رقم زده است؛ تا آنجا که برخی صاحبنظران غربی تاریخ ترجمه را »تاریخی شرمآور« میدانند - بسنت و تریودی 2، . - 1999 این مسئله امروزه در صنعت ترجمه و چاپ و نشر برخی قدرتهای جهان نیز مشهود است. امروزه مسائل سیاسی و ایدئولوژیک با صنعت ترجمه گره خورده و محدودیتهای شدیدی را برای ترویج ادبیات به وجود آورده است.
لوفِوِر3 با بررسی روند ترجمه در جهان معاصر، به عواملی میپردازد که سبب پذیرش یا رد متون ادبی میشوند؛ از جمله »قدرت، ایدئولوژی نهاد و دستکاری. - 2 :1992 - .« در چنین شرایطی، در تولید و به مصرف رساندن ترجمههای ادبی در جهان معاصر برخی افراد مستقیماً و یا غیر مستقیم دخالت دارند. لوفور انگیزه اصلی این افراد را به دو دسته تقسیم می-کند: انگیزه ایدئولوژیکی و بوطیقایی - به نقل از ماندی. - 128 :2001 1 در واقع ترجمه تنها یکی از انواع »بازنویسی« است و علاوه بر ترجمه »تاریخنگاری«، »نقد« و »ویرایش« انواع دیگری از بازنویسی میباشند که با اهدافی ایدئولوژیک انجام می-گیرند - همانجا - . لوفور نقش ترجمه در بازنمایی ادبیات و فرهنگ یک ملت را نقشی حیاتی میداند و در توصیف آن چنین مینویسد:
ترجمه بارزترین و به طور بالقوه موثرترین نوع بازنویسی است؛ چراکه قادر است تصویر یک مولف و یا آثاری ادبی را در فراسوی مرزهای فرهنگی آنها نمایش دهد . - 9 :1992 - ترجمه ادبیات یک ملت همانند دستگاه پروژکتور تصویری از یک ملت را در فراسوی مرزها به نمایش میگذارد. در چنین حالتی اهداف ایدئولوژیک کشوری که ترجمه را انجام میدهد تاثیراتی شدید بر کمیت و کیفیت ترجمههای ادبی خواهد داشت. نمونه بارزی از تاثیر ایدئولوژی بر ترجمه ادبی را میتوان در ترجمه ادوارد فیتزجرالد2 از اشعار خیام مشاهده کرد. فیتزجرالد با دستکاری در رباعیات خیام تلاش کرد تا اشعار او را با سنتهای ادبی رایج در ادبیات غرب سازگار کند تا پذیرش این اشعار در فرهنگ غرب بهتر صورت گیرد.
در واقع چون »فیتزجرالد تصور بدی نسبت به فارسی زبانان داشت و آنان را در مرتبهای پایینتر از خود میدانست تلاش کرد تا اشعار خیام را بهبود بخشد« - لوفور. - 8 :1992 انگیزه ایدئولوژیک و بوطیقایی این مترجم بر محصول نهایی کار که همان ترجمه بود تاثیر گذاشت. میزان دستکاری در این اثر تا حدی شدید است که هارون آلن در توصیف ترجمه فیتزجرالد معتقد است که این کار ترجمه نیست، بلکه انعکاس جدیدی از روحیهی شاعری ایرانی در پوششی انگلیسی است - به نقل از ندا. - 290 :1387 اسپیوک3 نیز به ابراز نگرانی درباره پیامدهای ایدئولوژیکی می پردازد که از ترجمه ادبیات »جهان سوم - The Third World - « به زبان انگلیسی و تحریفات مربوط به آن رخ خواهد داد.
توصیفی که اسپیوک از ترجمه آثار ادبی در جهان پسااستعماری ارائه میدهد بدین شرح است: در اقدام فراگیر ترجمه به زبان انگلیسی، آرمان دموکراتیک میتواند به نفع قانون قدرتمندان نقض شود. چنین رویدادی آنجا به وقوع میپیوندد که تمامی ادبیات جهان سوم به صورت نوعی از ترجمه گونگی ترجمه میشود، به گونهای که ادبیاتی که یک زن فلسطینی خلق نموده است، با احساسی که از یک نثر ایجاد میکند، به ادبیاتی شباهت مییابد که مردی در تایوان نگاشته است - اسپیوک. - 399-400 :1993/2000 در واقع علیرغم شعارهایی که قدرتهای بزرگ جهان سرمیدهند و مدعی دمکراسی میباشند، در عمل شاهدیم که آنها با اتخاذ سیاستهایی در صنعت ترجمه خود ترویج ادبیات سایر ملل را به نفع خود محدود میکنند. توصیف اسپیوک نشان دهنده حد دستکاری و محدودسازی ترجمههای ادبی سایر ملتهاست.
بهابها4 همین نقض دمکراسی را در باره فرهنگ بیان میکند و معتقد است کهخبرِگیِ» غرب همان توانایی است که پس از شناخت فرهنگها، آنها را در یک دورهی زمانی کلی قرار میدهد تا ضمن تایید موقعیتهای تاریخی و اجتماعی متعددِ آنها، نهایتاً بر آنها چیره شده و آنها را شفاف سازد « - بهابها . - 208 : 1990 با توجه به این نوع شواهد و اظهارات، نقش ترجمه در ترویج ادبیات فارسی بیش از پیش آشکار شده و تاثیرات آن بر چگونگی ترویج ادبیات هر قومی برجستهتر میشود. این مسئله تنها به ادبیات شرق محدود نمیشود، بلکه در خود قاره اروپا نیز مسائل ایدئولوژیک و سیاسی بر ترجمه سایه افکنده است.
کرانین1 با انتقاد از برخی صاحبنظران ترجمه از جمله نیرانجانا2 نشان میدهد که فضای پسااستعماری که در آن ترجمه صورت میپذیرد تنها به غرب و شرق محدود نمی-شود بلکه نوعی »استعمار داخلی« را نیز در خود اروپا به وجود آورده است - کرانین. - 3 :1996 مثالی که کرانین ارائه میدهد برخوردی است که بین زبان و ادبیات ایرلند و انگلستان همواره وجود داشته است. کرانین به تشریح نقش ترجمه در مبارزه سیاسی و زبانی بین زبان انگلیسی و ایرلند میپردازد. با توجه به این شواهد لازم است با اتخاذ سیاستهایی جدید در صنعت ترجمه کشورمان، محدودیتها و چالشهای پیش روی ترجمه و نشر آثار ادبی را شناخته و به تسهیل ترویج ادبیات خودمان اقدام کنیم. در ادامه برخی از این چالشها را به همراه راهکارهایی برای حل آنها مورد بررسی قرار میدهیم.
خود-ترجمه - : - Self -Translation استقلال در ترویج ادبیات فارسی
امروزه بیش از 60 درصد جمعیت جهان چندزبانهاند و دوزبانگی یا چندزبانگی امروزه بیشتر یک هنجار است تا یک استثنا - ریچارد و روجرز. - 3 :20013 با توجه به اینکه هر روزه تعداد دوزبانهها بیشتر از قبل میشود، در آینده میتوانیم شاهد نسل جدیدی از مولفانی فارسی باشیم که دوزبانه یا چندزبانهاند. این امتیاز امکان خود-ترجمه را افزایش میهد و میتواند اساس یک برنامه ریزی جدید در صنعت ترجمه باشد تا به ترویج ادبیات فارسی کمک نماید. خود -ترجمه یعنی ترجمه یک متن اصلی به زبانی دیگر که توسط نویسنده همان متن صورت میگیرد. تاریخ این نوع ترجمه به دوران قرون وسطی برمیگردد - سانتویو4، - 858 :2005 و عوامل زیادی سبب میشود که مترجم اقدام به خود-ترجمه کند.
یکی از این عوامل »نارضایتی از ترجمههای موجود« است - گروتمن5، . - 258 :2009 با توجه به آنچه در صنعت ترجمه غرب شاهدیم که در ترجمه آثار ادبی جهان سوم نهایت وسواس و محدودیت را به خرج میدهند و با توجه به شواهدی که برخی نظزیهپردازان در مورد ترجمه به دست میدهند، میتوان گفت که به طور کلی جهان سوم از ترجمه آثارش توسط استعمارگران غربی ناراضی است. ونوتی6 در بررسی دقیق هنجارهای حاکم بر صنعت چاپ و نشر در کشورهای کشورهای ایالات متحده و انگلستان نشان میدهد که این دو کشور درصد بسیار ناچیزی از ادبیات ملل دیگر را ترجمه می-کنند.
ونوتی در مطالعه آماری خود نشان میدهد که در ایالات متحده از مجموع 51863 آثار منتشر شده در سال 1994، تنها 1418 جلد آن ترجمه به زبان انگلیسی بوده است 2/74 - درصد آن - . - 160 :1998 - علاوه بر اقداماتی که کمیت ترجمه را در این کشور ها محدود میسازد، تحریفات کیفی نیز در چگونگی ترجمه یک متن ادبی در این کشورها رواج دارد. برای اینکه عناصرفرهنگی، مذهبی و زبانشناختی موجود در یک متن ادبی برای خوانندگان ترجمه کاملاً خوانا و روان باشد، ناشر و ویراستار به اقتباس و یا حذف این عناصر مبادرت میورزند. ونوتی این شیوه را »شیوهی بومیساز - Domesticating « Method - مینامد. به گفته او شیوه بومی ساز، روشی قوم پرستانه - Ethnocentric - است که متن خارجی - مبدأ - را به نفع ارزشهای فرهنگیِ انگلیسی-آمریکایی تقلیل می دهد.