بخشی از مقاله

خلاصه

تغییرات فرهنگی و بروز دگرگونیهای اجتماعی، جلوههای خود را در محیطهای انسانساخت نمایان خواهد ساخت. با توجه به رابطه فعالیتهای انسان با فرهنگ، فضاهای جمعی مسکونی بستری است که در آن تعاملات اجتماعی در بیشترین میزان خود از طریق فعالیتها و ارتباطات انسانی به جریان درمیآید. هدف این مقاله ارائه راهکارهایی جهت احیای مفاهیم فضای جمعی در مسکن ایرانی اسلامی با رویکرد تقویت نقش فرهنگی- اجتماعی داست.

به این منظور ضمن بررسی روند شکلگیری تغییرات در فضاهای مسکونی ایرانی، به شناخت عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر در ساخت کالبد این فضاها به عنوان بارزههای هویتی پرداخته شده است تا با تکیه بر بازشناسی این عوامل بتوان راهکارهایی برای رجوع به فرهنگ غنی اسلامی ایران در ساخت فضاهای مسکونی ارائه داد. از اینرو به نظر میرسد، شناسایی ارزشها، اندیشهها و اصول شکلدهنده معماری ایرانی با بهرهگیری از متون، مستندات و شواهد تاریخی موجود درجهت تدوین اصول شکل دهنده فضاهای جمعی مسکونی امروزی اصلیترین راهبرد نیل به سوی این هدف باشد.

-1 مقدمه

فرهنگ، یعنی مجموعه ارزشها، باورها، جهانبینی و نظامهای نمادی مشترک، حاصل تلاشهای جمعی مردم ست که بر اثر ورود ساختارهای تازه ذهنی یا مادی جهان مدرن، درهم ریخته و دچار آشوب و بحران درونی شده است. ساختارهای دنیای مدرن نه تنها بافت ارزشی و بسیاری عوامل فرهنگی و ذهنی ما را دگرگون ساخته، بلکه معماری معاصر ما را با بحران هویت و کاهش کیفیت زیستی مواجه کرده است.

معماری به عنوان مکان زندگی انسان، نمود وجه ارتباطی فضا با انسان است، بنابراین هر شکل فضایی در معماری تصویری از تار و پود زندگی انسانی است که در آن حضور دارد. از دیرباز معماری مأمن انسان و مکانی برای زندگی او قلمداد شده است. تمامی کالبد و فضای معماری، شکل زندگی انسان را سامان میدهد. بنابراین رابطهای بسیار عمیق با انسان و ابعاد وجودی او وجود دارد. از این رو معماری را میتوان "بیان تجربه انسانی در قالب فضاهای قابل استفاده" تعریف کرد. میان گونه های مختلف معماری، مسکن به عنوان سکونتگاه انسانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و باید پاسخگوی نیازهای غریزی و فطری ساکنان در سطوح مختلف باشند.*

مساله مسکن نیز در آغاز یک تحول بزرگ قرار گرفته است. امروزه بحران کیفیت مسکن بر مسئله بحران کمیت غلبه کرده است که دلیل آنرا باید در اتخاذ سیاستهایی دانست که برای حل معضل مسکن، "هرچه سریع تر ساختن" ، "هرچه کوچکتر ساختن" و "هرچه ارزانتر ساختن" را در دستور کار خود دارند. معماری اسلامی دارای ویژگی های متفاوتی است که آن را از سبک دیگر بناها جدا می سازد. این ویژگی ها شامل هندسه علمی و هنرهای ابداعی برگرفته از اندیشه های معنوی شخص - معمار سنتی - است. ابداعی که معمار سنتی ازآن بهره میگرفت، شیوهای است که در هنر معماری پیش از این سابقه نداشته است و این به علت ویژگیهای دینی در اندیشه زیبایی شناسی اسلام است که در هنر معماری اسلامی متجلی شده است.[1]

با توجه به آمار مربوط به رشد شهرنشینی در تمام نقاط جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه و همین طور در ایران، مشخص می شود که تا 20 سال آینده حدود 60 درصد مردم جهان در شهرها زندگی خواهند کرد. این آمار در ایران حدود 70 درصد هم پیش بینی شده است. اضافه شدن هر خانوار به مجموعه ساکنان شهرها تبعات مختلفی دارد که مهمترین آنها تامین مسکن است. خانههای ایرانی در مفهوم سنتی آن، با اتکا به وسعت و تفکیکاند رونی و بیرونی و ترکیبی از فضاهای مختلف، ظرفیت انجام فعالیتهای متنوعی داشتند و به طور کلی افراد خانواده میتوانستند بیشتر نیازهای فضایی خود را در داخل همین خانهها تأمین نمایند.

در ایران به دلیل تضادها و تناقضاتی که در طول تاریخ وجود داشته و هر روز نیز بیشتر میشود، حق هیچ کدام از عرصههای زندگی جمعی و زندگی خصوصی به درستی ادا نشده است.[2] پژوهش حاضر، با شناخت حساسیت و اهمیت موضوع مسکن و هویت مطلوب آن، ضرورت پرداخت و مطالعه در این زمینه را، هم از دیدگاه اسلام و هم در حوزه مبانی و اصول مطرح در معماری و شهرسازی اسلامی، با توجه به نیازها و شرایط جامعه کنونی ضروری می داند. چرا که تاثیر ارزشهای اسلامی بر فضاهای زیستی در همه حال، تأثیری بسیار مفید و مثبت است.

-2 ادبیات تحقیق

یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده مباحث نظری طراحی و توسعه محیطهای انسانساخت، قواعد و باید و نبایدهای فرهنگی هر جامعهای است که غالبا به صورت قوانینی نانوشته مورد احترام جامعه بوده و نقشی کلیدی در ایجاد محیط کالبدی و غیرکالبدی جامعه ایفا مینمودند. همان طور که گفتیم پردازش به مبانی و اصول مطرح در معماری و شهرسازی اسلامی و کاربردی کردن آن جهت بهرهگیری در مسکن معاصر، از ضروریات شرایط کنونی معماری مسکن می باشد. این تحقیق سعی بر بازشناسی ارزشهای معماری اسلامی از طریق تحلیل آثار منتخب دارد.
معماری اسلامی در ادوار مختلف از این قاعده مستثنی نبودند.  اگرچه در مواردی تصمیمگیریهای شخصی و کج اندیشیها بر شکلگیری و توسعه مجتمعهای زیستی تاثیر داشتند، لکن تاثیر اندیشههای اسلامی بر آنها غیرقایل انکار به نظر میرسد.

از اینرو این نوشتار با توجه به اهمیت بحث در منظومه تأملات انسانی، بهویژه مباحث بومی و درونزا، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، علاوه بر اهتمام در ارائه تصویری روشن از ویژگیهای فرهنگی فضاهای فضاهای جمعی در مسکن ایرانی-اسلامی، به تشریح و تبیین عوامل مؤثر در شکلگیری آن میپردازد و در این میان، ضمن توجه به تاثیر محیط بر اعمال و رفتار انسان، و ایجاد محیط با هویت برای انسان در این مقاله، در بررسی رابطه فرهنگ و محیط انسانساخت، فرهنگ اسلامی را در سه حوزه به همپیوسته ارزشهای دینی، ارزشهای اجتماعی و هویت اسلامی در معماری مسکونی مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق بر اساس هدف، از نوع کاربردی و بر اساس روش و ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. در پژوهش حاضرگردآوری اطلاعات به روش اسنادی و کتابخانه ای انجام شده و جهت بدست آوردن نتایج مطلوب از ابزاری همچون کتاب و مقالات علمی پژوهشی استفاده شده است.

-3 فرهنگ اسلامی-ایرانی و تحقق آن در معماری

سه عامل فرهنگ، اقتصاد و اقلیم، مشخصههای کالبدی، شکل، ساخت و ریختشناسی شهری را به وجود میآورند. فرهنگهای متفاوت، نظامهای اقتصادی متفاوتی را خلق میکنند و توان تغییر اهداف اقتصادی و سیاسی یک جامعه را دارند. چون درک کامل یک ساخت و یک نظام اقتصادی بدون دانستن پایه و اصول فرهنگی آن نظام میسر نیست. میتوان گفت که فرهنگ یک جامعه نوع اقتصاد و اقتصاد آن جامعه نوع تکنیک، ساخت و نظام کالبدی آن جامعه را مشخص میسازد.[3]

تنوع تعاریف ارائه شده برای فرهنگ در حوزههای مختلف علوم نشان میدهد که فرهنگ تمام ابعاد حیاتی انسان را در بر میگیرد. فرهنگ به مفهوم عام، روش زیستن و اندیشیدن است استنتاج ملتی در طی قرون متمادی از از زندگی است. مجموعه باورها، دانشها، معارف و آداب و رسوم و ارزشهایی است که جامعهای بر مبنای اعتقادات خود آن را تکامل بخشیده و براساس آن زندگی میکند. هر جامعهای با هر سیستمی که اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که بر آن حاکم باشد دارای اهداف و آرمانهای خاص خود است. وظیفه اصلی فرهنگ، نمایش این ایدههای ذهنی است به وسیله نمود اشکال عینی، در فرآیند این استحاله، معماری و شهرسازی نقشی اساسی بر عهده دارند.

هر بنایی به عنوان جزیی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت ببخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ.[4] میتوان در یک نگرش کلی فرهنگ را مجموعه قوانین و ارزشهای زندگی اجتماعی - عرف ها و آداب و رسوم - ، تاثیر اعتقادات - جهانبینی - و دستاوردها و تولیدات یک ملت - هویت تاریخی - نام برد. بدیهی است که تاثیر هر کدام از موارد یاد شده، در تنوع فرهنگها نقش اساسی دارد.

با توجه به این تاثیرات، محصولاتی که انسان تولید میکند و برای رفع نیازهای خود اعم از نیازهای مادی، روحی و معنوی به کار میگیرد، تحت تاثیر فرهنگ است که با توجه به تنوع اعتقادات، بوم، قوانین زندگی اجتماعی و فردی و زمان شکل خاصی پیدا میکنند و در نهایت به عنوان یکی از ارکان تمدن حاصل از فرهنگ معرفی میگردد. چنین استنباط میشود که آورده انسان برای زندگی در یک مکان، جهانبینی است. با گذشت زمان زندگی جمعی در کنار دیگر انسان ها لزوم تدوین و تبیین مقررات زندگی جمعی را برای انسان ملحوظ میدارد.[5]

انسان برای زندگی در یک مکان جغرافیایی برای زندگی همساز با اقلیم و در یک مکان اجتماعی برای افزایش مسالمت و همزیستی با دیگران با یک تفکر خاص منشعب از جهانبینی خود، تابع یک فرهنگ خاص میگردد. فارغ از آنکه جهانبینی مادی یا الهی باشد، فرهنگ التقاطی باشد یا بومی و قوانین زندگی اجتماعی عرفی باشد یا شرعی و یا نسبی باشد یا مطلق، آثار تمدن و بشریت، ثمره و حاصل آن است.

در تعریف فرهنگ در متون اسلامی نیز چنین استنباط میشود که فرهنگ اسلامی حیات هدفداری را دنبال میکند که ابعاد زیباییجویی، علمگرایی و منطق طلبی و آرمانخواهی انسان را به شدت به فعلیت رسانده و تمام ابعاد حیاتی انسان را شامل می شود. که شامل ادب، خصال، علم، اخلاق به مفهوم عمومی آن و محاسن امور میگردد. لذا از آنجا که جهانبینی فضای تفکر، فرهنگ فضای عمل و معماری، شهرسازی، ادبیات، علوم تمدن حاصل از آن است. ضرورت دارد تا همانند هر مکتب فلسفی، معرفتشناسی و هستیشناسی اسلام، برای تحقق فرهنگ اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد و ابعاد هستیشناسی و معرفت اسلامی شامل رابطه انسان با خدا، جامعه، تاریخ و طبیعت بررسی شود.[6]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید