بخشی از مقاله

چکیده

بیتردید هر تلاشی معطوف به نقطه است. معلم و مربی نیز مقصدی در سر دارند که از آنها به اهداف یاد میشود. اصول تعلیمو تربیت، بایدهای کلی است که از دل مبانی زاده میشوند یا قواعدی است که مربیان با ملاحظه مبانیو اهداف باید به کارگیرند. در واقع؛ تربیت دینی، تأثیر مثبتی در معنادارکردن زندگی دانشآموزان دارد. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند، عبادت، زیارت و ... میتوانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش مثبت، موجب آرامش درونی دانش آموزان شود.

بدین ترتیب برنامههای تربیت دینی موجود در تحقق اهداف تعیین شده در زمینه نسل جدید از کارایی لازم و کافی برخوردار نیست. از نظر مسؤولان این ناکارآمدی تا حد زیادی در بحران آفرینیها و یا کاستیهای مشاهده شده در رفتارهای دینی و اخلاقی نسل نوجوان و جوان ما سهم مؤثری دارد. پرسش این است که باتوجه به افزایش ساعات تدریس دینی و قرآن و فعالیتهای پرورشی، چرا نظام آموزشی ما تربیت دینی اخلاقی، چندان موفق نبوده است؟ براین اساس هدف نوشتار حاضر آسیبشناسی تربیت دینی و ارائه راهکارها و پیشنهادات عملی در جهت بهبود و رفع آسیب-های احتمالی میباشد.

مقدمه

دغدغه درونی و دلمشغولی اندیشمندان دینی آن است که نسل جدید جامعه را به برکت تربیت دینی نسلی مؤمن به ارزشها و عامل به فضایل اخلاقی و احکام الهی بار آورند. اگر افراد جامعه زندگی خود را بر مدار دین و خداباوری معنا کنند سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تضمینشودمی. با توجه به اهمّیّت و ضرورت دین و تربیت میتوان گفت تربیت دینی: »جنبهای از تعلیم و تربیت ناظر بر پرورش ابعاد شناختی، عاطفی و عمل متربی از لحاظ احترام او به دین معین« تلقی شده است؛ از جنبهای دیگر که بیشتر ناظر بر جنبه کاربردی است، تربیت دینی شامل »رشد و تقویت عقاید دینی، حالات و عواطف مذهبی و تقلید به مناسک و آداب دینی را برای تحقق شخصیتی متدین« میگردد - Bagheri, 2002 - .

از همینرو تربیت دینی بهعنوان تربیت ویژهای که از دین نشأت گرفته و پیوند ناگسستنی با تعالیم دین دارد قلمرویی به وسعت تمام شؤون زندگی انسان دارد، بنابراین تربیت دینی مطرح در این پژوهش عبارت از کسب شناخت و معرفت دربارهی اعتقادات، مسائل و آموزههای دینی توأم با تفکر و بصیرت است که منجر به عمل و رفتار دینی آگاهانه میگردد. در واقع؛ تربیت دینی، تأثیر مثبتی در معنادارکردن زندگی دانشآموزان دارد. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند، عبادت، زیارت و ... میتوانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش مثبت، موجب آرامش درونی دانش آموزان شود.

داشتن وعنا و هدف در زندگی، احساس تعلقداشتن به منبعی والا، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکلزای زندگی، بهرمندی از حمایتهای اجتماعی و معنوی و ...، همگی از جمله روشهایی هستند که دانشآموزان با دارابودن آنها میتوانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی، آسیب کمتری را متحمل شوند. - Yang and Mao, 2007 - باور به اینکه خدایی هست که موقعیتها را کنترل میکند و ناظر بر بندگان است تا حد بسیاری، اضطراب مرتبط با موقعیت را در دانشآموزان کاهش میدهد؛ بهطوریکه اغلب افراد مؤمن، ارتباط خود را با خداوند، مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف میکنند و معتقدند میتوان از طریق اتکا و توسّل به خداوند، اثر موقعیتهای غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود - Fountulakis etc, 2008 - تربیتدینی میتواند در تمامی موقعیتها، نقش مؤثری در استرس-زدایی داشته باشد Levin and Taylor, 1998 - در - حقیقت؛ منظور از تربیتِ دینی، شوفاسازی استعدادهای آدمی درخصوص خود، خدا، دیگران و طبیعت است.

تربیت دینی بهکارگیری تواناییهای آدمی برای نیل به قرب الاهی و جهتگیری به سمت اهداف متعالی است. وصول به این مقصود در گرو برنامهریزی بر اساس واقعیتهای وجودی انسان از یکسو و ارزشهای متعالی و قابل حصول از سوی دیگر است. مبانی تعلیمو تربیت عبارتاست از: اندیشهها و نگرش-های معرفتشناختی، جهان شناختی، انسانشناختی و ارزششناختی که با واقعیتهای خارجی نظام هستی - خدا، انسان، طبیعت، جهان پس از مرگ - پیوند دارند و علوم دیگر به اثبات رسیدهاند.

مبانی، در مجموع، موقعیت زیستی و روانی انسان و امکانات و محدودیتهای او را نشان میدهد. اهداف، نقطهای است که تعلیم و تربیت در پی رسیدن به آنها است. بیتردید هر تلاشی معطوف به نقطه است. معلم و مربی نیز مقصدی در سر دارند که از آنها به اهداف یا میشود. اصول تعلیمو تربیت، بایدهای کلی است که از دل مبانی زاده میشوند یا قواعدی است که مربیان با ملاحظه مبانیو اهداف باید به کارگیرند.

بیتردید تربیت انسان به هر شیوهای ممکن نیست؛ بلکه امکانات و محدودیتهای وجودی وی - مبانی - اقتضای راهکارهای ویژهای دارد. شناخت مبانی، مربی را در کاربست قواعد و اصول مناسب برای نیل به اهداف تربیتی مدد می-رساند؛ برای مثال برخورداری انسانها از تواناییهایی وجودی مختلف، توجه به اصل تفاوتهای فردی را اقتضاء میکند. اگر مربی از این اصل غافل باشد، از انسانشناسی واقعی دور افتاده است.

1 بیان مسأله

تحقیقات انجام شده در مدارس، نشان میدهد که مسئله آموزش دینی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده، گاه با تأثیرات معکوسی نیز همراه گردیده است - Bahonar, 2000.p.14 - بررسیهای انجام شده در مقالات، همایشها و کنفرانس-ها احساس خطر و افزایش ضریب آسیبپذیری دینی و مذهبی در نسل نو را نشان میدهد - Saddey, 1997 - بر همین اساس شواهد پژوهشی حاکی از آن است که آموزش و توجه به تربیت دینی نه تنها موجب پیدایش نگرش مثبت نسبت به این موضوع نشده، بلکه در دانشآموزان نگرش منفی نسبت به تربیت دینی ایجاد کرده است. ضمن آنکه این امر موجب ایجاد و تقویت تلقی عدم ارتباط آموختههای دینی با زندگی واقعی از منظر آنان شده است.

بدین ترتیب برنامههای تربیت دینی موجود در تحقق اهداف تعیین شده در زمینه نسل جدید از کارایی لازم و کافی برخوردار نیست - Samadi, - 2002 از نظر مسؤولان این ناکارآمدی تا حد زیادی در بحران آفرینیها و یا کاستیهای مشاهده شده در رفتارهای دینی و اخلاقی نسل نوجوان و جوان ما سهم مؤثری دارد. پرسش این است که باتوجه به افزایش ساعات تدریس دینی و قرآن و فعالیتهای پرورشی، چرا نظام آموزشی ما تربیت دینی اخلاقی، چندان موفق نبوده است؟

البته، واضع است که برنامهریزان و مؤلفان کتب درسی، افرادی دلسوز و متعهد بودهاند و محتوای کتب درس دینی، نوعاً مطالبی است که جلوههایی از معارف، اخلاق و احکام اسلامی را مینمایاند، تردیدی وجود ندارد، ولی احتمالاً آنچه باعث ناکارآمدی آموزش دینی شده است، یکی عدم توجه کافی به نیازهای دانشآموزان و شرایط جامعه در انتخاب محتوای کتب درسی و دیگری، عدم کارآیی معلمان در اجرای مؤفق برنامههای طراحی شده است - Bynaghi, - 2000.p.16 بنابراین، توجه به دانشآموز در برنامه درسی دینی به این دلیل مهم است که موضوع تعلیم و تربیت دینی، دانشآموز است.

لذا تربیت دینی که از وظایف آموزش و پرورش کشور ما میباشد میبایستی شخصیت دانشآموز را در سه حیطه شناختی عاطفی و عملی با توجه به رویکردعقلانیو عادتی رشد دهد که در رویکرد عقلانی بر عقل و معرفت عقلانی تاکید بسیاری میشود و دین ودینداری با محک عقل سنجیده میشود تا جایی که دین در ظرف عقل بگنجد و از صافی آن بگذرد - Feinberg,2004.p.19 - در رویکرد مبتنی بر عادت آموزش نقش مهم در شکل دهی رفتارهای دینی دارد. انجام دادن کارها به شکل میکانکی به شیوهای که اندیشه در آنها دخیل نباشد، عادت نام دارد. - NeghibZadeh,2001.p.133 - ، از سوی دیگر در قلمرو آموزش و پرورش، نیازسنجی به عنوان یکی از مولفههای اساسی و ضروری فرایند برنامه ریزی در نظر گرفته میشود و در هر کجا که مسئله تدوین طرحها و اتخاذ مجموعهای از تدابیر آموزشی مطرح باشد از نیاز سنجی به طور مکرر یادمی- گردد - - fathi vajargah,

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید