بخشی از مقاله

چکیده

ایجاد ناپایداری در جریان آب رودخانه زاینده رود و افت شدید در منابع آب زیرزمینی به ویژه در طی دهه اخیر باعث ایجاد دغدغه های جدی برای مردم، تصمیم سازان و مدیران آب در سطح استانی و ملی شده است. لذا بررسی علل و عوامل ایجاد این بحران از یکطرف و چگونگی ایجاد جریان پایدار در رودخانه زاینده رود و جلوگیری از افت منابع آب زیرزمینی موضوعاتی است که در کلیه سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی ملی و منطقه ای و حتی بین آحاد مردم مطرح می باشد.

در این مقاله ضمن بررسی تغییرات منابع و مصارف آب در مقیاس این حوضه آبریز، به عنوان واحد مدیریت یکپارچه منابع آب، به ارائه راهکارهای مدیریتی و سازه ای در جهت مدیریت پایدار حوضه زاینده رود و به ویژه ایجاد جریان پایدار در رودخانه زاینده رود پرداخته شده است. این راهکارها از دیدگاه دیگری مشتمل بر مدیریت تامین و نیز مصرف آب می باشد که بخشی از آنها در حیطه عملکرد محلی و حوضه ای و بخشهای دیگر ملی است.

بدین منظور اولویت بندی مدیریت مصرف آب در بخش های مختلف شرب، کشاورزی و صنعت ارائه شده است. در مجموع براساس مطالب ارائه شده در این مقاله می توان به ایجاد پایداری در منابع آب حوضه و نیز وجود جریان پایدار در رودخانه زاینده رود از زردکوه تا تالاب گاوخونی، منوط به جلوگیری از بارگذاری های جدید و همزمان اعمال مدیریت توامان تامین و مصرف آب امیدوار بود. لذا انتقال آب به این حوضه شرط لازم و مدیریت مصرف شرط کافی در این زمینه خواهد بود.

-1 مقدمه

رشد شتابان توسعه و نیازهای روزافزون بشر به منابع طبیعی از جمله منابع آب باعث ایجاد عدم تعادل بین عرضه و تقاضا شده و در نهایت ناپایداری هایی را در اغلب مناطق دنیا به ویژه مناطق خشک و نیمه خشک نظیر کشور ما ایجاد نموده است. این ناپایداری ها به ویژه در شرایط نوسانات اقلیمی نظیر کاهش بارندگی و افزایش دما به شدت نمایان تر شده و باعث ایجاد نابسامانی در زندگی و حتی ایجاد تنش های اجتماعی شده است.

شاید تا چند دهه گذشته مهمترین دغدغه مدیران منابع آب تامین و عرضه آب از مناطق مختلف دوردست یا اعماق بیشتر بود، ولی امروزه مدیریت مصرف نیز در اولویت برنامه ریزی و مدیریت جامع منابع آب قرار دارد. به دلیل اینکه تامین آب بیشتر خود باعث ایجاد توسعه بیشتر و توسعه بیشتر باعث نیاز آبی بیشتر می گردد. در این دور باطل می توان گفت که: کافی کافی نیست! از این رو در بحث مدیریت یکپارچه منابع آب تکیه اصلی بر مدیریت توامان تامین و تقاضای آب است تا بتوان به توسعه متوازن و پایدار دست یافت.

امروزه دیگر آب به عنوان یک موهبت مطرح نبوده بلکه به عنوان یک کالای اقتصادی کمیاب و در برخی مناطق نایاب در چرخه منابع طبیعی وارد شده و نیاز است یک بازبینی اساسی در مدیریت آن صورت گیرد. لذا سازگاری با کم آبی و نیز مدیریت یکپارچه و یا جامع منابع آب امری اجتناب ناپذیر می باشد تا بتوان توسعه متوازن و پایدار را طی نمود. جهت رسیدن به مدیریتی یکپارچه در زمینه منابع آب، سیستم نیازمند برنامهریزی استراتژیک است تا فرآیند مدیریتی در راستای هماهنگی قابلیتهای سیستم با فرصتهای موجود شکل گیرد. حوضه آبریز رودخانه ها به عنوان واحد برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه منابع آب می تواند مهمترین گام در این برنامه ریزی استراتژیک باشد.

متاسفانه در کشور با تصویب قانون مدیریت استانی منابع آب، این مدیریت استراتژیک از هم پاشیده شده و استانهای بالادست سعی در استفاده حداکثری از آب داشته و مناطق پایین دست دچار کمبود آب شده اند. حوضه آبریز رودخانه زاینده رود هم در طی ده سال گذشته به شدت از این موضوع متاثر شده و به ویژه در شرایط خشکسالی شدت این واقعه به حدی زیاد شده که تشنجات اجتماعی را به همراه داشته است.

در این میان به جز خسارات مستقیم وارده به مصرف کنندگان آب در بخش های مختلف اعم از شرب، صنعت و به ویژه کشاورزی، اثرات روحی و روانی نامطلوبی در سیمای شهری شامل از بین رفتن فضای سبز و منظر رودخانه، محیط زیست رودخانه و تالاب گاوخونی شده است. لذا پایدار نمودن جریان آب رودخانه زاینده رود از جمله دغدغه های مدیران و تصمیم سازان محلی و ملی می باشد.

[1] اساسا سئوالی که مطرح می شود این است که آیا زاینده رود زنده خواهد ماند و یا به مرور به یک رودخانه فصلی و در نهایت به یک خشکه رود تبدیل خواهد شد؟ در این مقاله سعی شده که ضمن بررسی علل ایجاد وضعیت کنونی منابع آب حوضه آبریز زاینده رود به چگونگی ایجاد پایداری به آن پرداخته و جزیات روشهای ایجاد این پایداری اعم از مدیریتی و سازه ای ارائه تا رودخانه زاینده رود بتواند از سراب تا تالاب بین المللی گاوخونی همچنان زنده بماند.

-2 منابع و مصارف آب در حوضه آبریز زاینده رود

حوضه آبریز زاینده رود با مساحت 26972 کیلومترمربع، از شمال به حوضه آبریز دریاچهی نمک، از غرب و جنوب غرب حوضه آبریز کارون و دز، از شرق به حوضه آبریز دق سرخ و کویر سیاه کوه و از جنوب به حوضه آبریز شهرضا محدود میگردد. از این مساحت 93درصد آن در استان اصفهان و 7درصد آن در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است. شکل - - 11 موقعیت و شمای کلی این حوضه را نشان میدهد. تغییرات آب و هوا در این حوضه قابل توجه است، به گونهای که با میانگین بارندگی 278 میلیمتر، در منطقهی چلگرد میزان بارش متوسط دراز مدت سالانه حدود 1400 میلیمتر است، در حالیکه در شرق حوضه یعنی تالاب گاوخونی بارش متوسط سالانه از 80 میلیمتر تجاوز نمیکند.

این حوضه با توجه به مطلوبیتها و مزایای نسبی فراوان در زیربخشهای مختلف، مورد توجه ساکنان کویر مرکزی ایران است، بهگونهای که به عنوان یکی از متراکمترین حوضه های جمعیتی کشور و اولین حوضه صنعتی کشور شناخته میشود. از اینرو بارگذاری های بیش از حد بر آن پایداری آنرا به خطر انداخته است. در این حوضه آبریز، با توجه به افزایش جمعیت و توجه به توسعه کشاورزی و صنعتی در منطقه، استفاده از منابع آب سطحی و زیرزمینی به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. به طوری که تامین منابع آبی جدید همچون انتقال آب بین حوضهای به عنوان گزینهی پیش رو در مدیریت این حوضه ی پیچیده، همواره مورد نظر تصمیم گیران بوده است.

مصارف آب در حوضه آبریز زایندهرود در سه بخش عمده کشاورزی، شهری و صنعتی انجام میگیرد، که پس از مصرف، مقداری از آنها به صورت زهکشی از اراضی کشاورزی مجاور رودخانه و یا پسابهای شهری و صنعتی مجدداً به منابع آب زیرزمینی یا رودخانه زایندهرود وارد میگردد. همچنین حقابه زیست محیطی تالاب گاوخونی به عنوان مصرف انتهایی حوضه می باشد. در طی 20 سال گذشته بطور میانگین مجموع ناخالص برداشت از منابع آب برای مصارف مختلف در این حوضه در شرایط نرمال حدود 4320 میلیون مترمکعب می باشد، که با کسر آبهای برگشتی به ویژه به منابع آب زیرزمینی مقدار خالص برداشت از منابع آب در مجموع در طی 20 سال گذشته حدود 2500 میلیون مترمکعب بوده که حدود 1500 میلیون مترمکعب آن از منابع آب سطحی اعم از آورد طبیعی یا انتقال بین حوضه ای تامین و حدود 1000 میلیون مترمکعب آن از منابع آب زیرزمینی تامین شده است.

[2] این در حالی است که برداشت خالص از منابع آب جهت مصارف مختلف با کسر آبهای برگشتی در طی این دوره بیست ساله حدود 2800 میلیون مترمکعب بوده است. لذا بطور میانگین این حوضه در طی دودهه گذشته 6000 میلیون مترمکعب از منابع آب زیرزمینی خود را از دست داده است و حجم ذخایر آبخوانهای آن به شدت کاهش یافته بطوریکه در طی 5 سال گذشته این کاهش ذخایر منابع آب زیرزمینی بطور میانگین در هر سال به حدود 800 میلیون مترمعکب رسیده است .

[3] این در حالی است که در طی سالهای اخیر به دلیل خروج آب پمپاژ شده از بالادست رودخانه به خارج از حوضه آبریز رودخانه، هیچگونه برگشت آبی نیز به صورت زهکش به رودخانه صورت نمی گیرد. براین اساس حتی در شرایط نرمال آبی به لحاظ بارندگی نیز نبایستی انتظار جریان پایدار در زاینده رود و تالاب گاوخونی را داشت. لذا اقداماتی را در سطوح محلی و ملی جهت ایجاد این پایداری بایستی انجام داد که در ادامه به آن پرداخته شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید