بخشی از مقاله

چکیده

خانواده رکن طبیعی و اساس اجتماع - بند 3 ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب - 1948 و واحد بنیادین جامعه است. تغییر و تحولات درخانواده بر تمامی جوانب اجتماع تأثیر می گذارد. یکی از عوامل مخرّب کیان خانواده، مسأله طلاق است که در قرآن از آن به عنوان حلال مغضوب نام برده شده است که تبعات آن علاوه برفرد، حوزه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی و حقوقی را نیز متأثر می سازد. حال این پرسش مطرح است که چه عواملی موجب طلاق می شود و راه های بیرون رفت از آن چیست؟ شیوه تحقیق در این نوشتار به روش تحلیلی  توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای و مطالب از متون علمی، استخراج و به توضیح و تشریح آن پرداخته شده است.

بی شک طلاق علل و ابعاد گوناگونی دارد که با شناخت دقیق و برنامهریزی لازم در زمینه رفع آن ها میتوان از میزان وقوع طلاق کاست. نتایج پژوهش نشان میدهد که عواملی همچون، عدم شناخت زوجین از یکدیگر قبل از ازدواج، عدم بلوغ اجتماعی و فرهنگی آنان، مسئولیت گریزی، تفاوت فرهنگی و اجتماعی، عدم تفاهم، خشونت، نبود فرزند، مشکلات اقتصادی، اعتیاد، خیانت، عدم تعهد اخلاقی و عدم اعتماد از جمله عواملی هستند که خانواده ها را به سمت طلاق سوق می دهند. پژوهش حاضر در نهایت پیشنهاداتی در راستای سبک زندگی و اصلاح رفتارهای فرهنگی، اجتماعی و نیز اصلاح قوانین و اقدامات اجرایی بازدارنده طلاق، ارائه داده است؛ با این پیش فرض که بکارگیری این پیشنهادات می تواند منجر به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و ثبات در خانواده گردد.

واژگان کلیدی: طلاق؛ اعتیاد، خشونت، عدم تعهد اخلاقی، مسئولیت گریزی، مشکلات اقتصادی.

مقدمه

خانواده رکن طبیعی و اساس اجتماع - بند 3 ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب واحد بنیادین جامعه است و در همه جوامع پذیرفته شده است در جامعه امروزی متاسفانه آمار طلاق رو به افزایش است که این امری نگران کننده است. طلاق امر ناپسند و با سبک زندگی اسلامی در تقابل است. سبک زندگی که شامل مجموعه رفتارها و عملکردهای هر فرد در زندگی اجتماعی است، نشاندهنده باورهای اوست. سبک زندگی اسلامی در واقع نقشهی راهی است که پاسداری از حقوق مشترک بین زن و مرد را توصیه میکند و انجام تعهداتی است که مانع اختلافات درون خانواده خواهد بود. فروپاشیدن کانون خانواده از جمله مشکلات اجتماعی است که بر تمامی جوانب اجتماع، تأثیر می گذارد و به جامعه اسلامی آسیب می زند.

در این راستا اسلام می آموزد چگونه اعتدال در سراسر زندگی مشترک زوجین حاکم باشد تا دچار افراط و تفریط نگردند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای است و مطالب از متون علمی، استخراج و به توضیح و تشریح راهکارهای فرهنگی، اجتماعی و حقوقی برون رفت از معضل طلاق پرداخته است و بکارگیری این موارد منجر به پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و ثبات در خانواده می گردد.

طلاق در لغت و اصطلاح

طلاق در لغت به معنای رهایی، آزاد کردن، ترک کردن، واگذاشتن، مفارقت و جدایی است و در اصطلاح عبارتست »انحلال عقد دائم. یعنی ، زن و شوهری که ازدواج دائم کردهاند از یکدیگر با صیغه و رعایت شرایط شرعی خاص جدا می شوند. طلاق جزء ایقاعات است نه عقود بنابراین یک طرفه بوده و از طرف مرد صورت میگیرد. به موجب ماده 1133 قانون مدنی مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد..« پس طلاق از اختیارات مرد است.

آثار مخرب این جدایی بقدری زیاد و مهم است که سورهای در قرآن به نام طلاق وجود دارد، بنابراین برای درک درست راهکارهای برون رفت از مشکلات و معضلات طلاق، شناخت عللی است که سبب بوجود آمدن اختلافات شده است. از این رو می بایست پیش از بیان راهکارهای برای برون رفت از معظل طلاق، علل بروز اختلافات بیان و مطرح گردد. زیرا بدون شناخت علت های پیدایش اختلافات، نمی توان به راهکارهای برونرفت از آن دست یافت.

در ترجمه آیه قرآن این گونه آمده است که می فرماید: ای مردم ،از پروردگارتان پروا کنید، آن کس که شما را از یک نفس آفرید و همسرش را نیز از همان نفس و ماهیت خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را - در روی زمین - پراکنده ساخت و..... با این وجود خداوند در خلقت زن و مرد چه از لحاظ جسمی و چه روحی و روانی، تفاوتهایی قائل شده است که ناشی از تفاوت در حقیقت و سرشت آن ها نیست و از یک گوهر انسانی مشترک برخوردارند.

با این وجود، یکی از دلایل اصلی طلاق عدم شناخت زوجین و درک نادرست از این تفاوتها است پس با آگاهی از وجود این تفاوت های طبیعی و...در ابتدا زن و مرد باید خود را بشناسند و توانمندسازی کنند کنترل نفس خود را داشته باشند.اشتباهات خود را تشخیص دهند و خود پسند و خودبینی نباشند، بعد از آن دنبال کسی باشند که از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به آنان شباهت دارد، زیرا همین موارد فضای زندگی را تشکیل می دهد.

تفاوت های فرهنگی

قدم اول در انتخاب همسر، باید درست گذاشته شود تا تداوم یابد، ازدواج هایی که بر اساس شناخت هایی بسیار سطحی صورت می گیرد و درآنبُعد فرهنگی در نظر گرفته نمی شود پس از شروع زندگی مشترک همین تفاوت فرهنگی و عدم شناخت دختر و پسر قبل از ازدواج می تواند خود را در همه ی ابعاد زندگی نشان دهد و در نهایت منجر به طلاق شود پس هرقدر تفاوت های فرهنگی و آداب و رسوم زن و شوهر کمتر باشد واگر تفاوت وجود دارد، به فرهنگ و تربیت خانواده توجه شود و آموزش ببینند با وجود تمامی تفاوتها، به یکدیگر و ارزشهای یکدیگر احترام بگذارند، در اینجا علاوه برخانواده، وظیفه وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که با آموزش صحیح احترام گذاری به عقاید و سلایق دیگران بپردازند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید