بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات به خاطر ساختار زبانی و غایتی که دارد از نمادها بهره وافر برده است. متون عرفانی برای بیان تجارب درونی و معرفتی به زبان غیرمستقیم و نماد نیاز دارد. مولوی در مثنوی برای نشان دادن بنیاد معرفتی خود و سوانح سیر و سلوک از نمادهای گوناگونی استفاده کرده است. وی با استفاده از جهان بینی عرفانی، مجموعهی گرانبهایی از نمادهای عرفانی را به ادبیات فارسی ارائه کرده است. این مقاله به منظور بررسی تاویل و رمزگشاییهای مولوی در مثنوی معنوی با روش کتابخانهای نگارش یافته است. نویسنده پس از استخراج رمزگشاییهایی که مولوی شخصا از نمادهای خود داشته، با استفاده از روش تحلیل محتوا به طبقهبندی، توصیف و بیان معانی نمادین آنها پرداخته و دلیل آن رمزگشاییها را بازگو کرده است. یکی از نتایج مهم این بررسی این است که مولانا با رویکردی عرفانی و فلسفی به طراحی نمادهایش پرداخته و با استفاده از نماد، جهانی دیگر را مکشوف کرده است. او با راهبری و راهنمایی مخاطب خود به وسیله نشانهها به دنبال آشکار کردن رمز و راز سخنان نمادین خویش است. با این کار، او در واقع از تاویل های مختلف و کژ فهمی ها جلوگیری کرده است.

کلیدواژهها: مثنوی، عرفان، نماد، رمزگشایی

-1 مقدمه

نمادها ابزار و وسایل بیان معنا هستند که گاهی بنا به میل و ذائقه استفاده کننده و گاهی به اجبار مورد استفاده قرار میگیرند. کارل گوستاو یونگ در تعریف نماد میگوید: »نماد عبارت است از یک اصطلاح، یک نام وحتی تصویری که ممکن است نماینده چیز مأنوسی در زندگی روزانه باشد و با این حال علاوه بر معنای آشکار و معمول خود، معنای تلویحی بخصوصی نیز داشته باشد. سمبول معرف چیزی مبهم، ناشناخته یا پنهان از ماست، مثلا بر ابنیه تاریخی کرت، شکل تیشه دو سر رسم شده است؛ این شیئ را ما میشناسیم اما فحوای سمبلیک آن را نمیدانیم« - یونگ، - 26 :1352 مولوی ، عارف و شاعر نامدار قرن هفتم، صاحب جهانبینی مستقلی در عرصهی عرفاناست.

مثنوی جلالالدین مولوی معروف به »قرآن فارسی« نمونهیی شگرف از شعر تعلیمی صوفیانه است. این اثر در شش دفتر به صورت حکایت در حکایت، پیرامون سیر و سلوک جان وسعادت روح طراحی شده است. او در این گنجینه گرانبها مانند همه متون عرفانی دیگر در داستانها، به نماد پردازی پرداخته است.مثنوی معنوی حکایتی از سیر و سلوک روح انسانی است. مولوی حقایق و گنجهای پنهان معانی را در قالب داستان، با روایت تمثیل و نماد شرح میدهد. رمزگونه بودن مثنوی متفاوت از آثار سایر شاعران است. شخصیتهای داستانهای وی اغلب نمادین اند که خود شاعر آنها را شرح داده و داستان را پیش میبرد. رویکرد او در داستان رویکردی عارفانه الهی است. وی ضمن شرح داستان، به طور مستقیم و غیر مستقیم با مخاطب خود سخن میگوید.

گاهی در دل داستان، داستانی دیگر مطرح میکند که معمولا شخصیت داستانها و رفتار و شرایط آنها شبیه به هم است. در واقع مولانا با آوردن داستانها در کنار یکدیگر آنها را روشن میسازد. شروع مثنوی، نمادین است. نی که رمز روح انسانی است میتواند نمادی از وجود خود خالی گشته شاعر عارف باشد. نخستین ابیات هر منظومه معمولا با نام خداوند شروع میشود که وی همین نام را با روش عارفانه و خاص خود، در همه جای مثنوی آورده است. نام خداوند از ابتدا تا انتها در سراسر مثنوی مستتر است و هر خوانندهای این را به صراحت درمییابد. نی نامه او نماد جهانی کوچک و باقی کتاب جهانی بزرگتر است.مولانا با این شگرد خاص و هنرمندانه خویش گویا جهان اکبر و جهان اصغر را به پیش چشم ما ترسیم می کند و با اشاره یی ضمنی خاصیت وجود جهانی در جهان دیگر را القا مینماید.

همچنین او در روایتها به شرح ابیات آغازین پرداخته و جان کلام خویش را با واژگان نمادین در اثر بزرگ خود نمایان ساخته است.نام کتاب مثنوی معنوی ملهم از از قالب شعری است که مولانا حکایاتش را در آن فرم آن سروده و این شاعر بلند پایه ابیات مثنوی روایی خود را به پیروی از نوع ادبی عرفانی آثار سنایی و عطار به رشته نظم در آورده است. صفت »معنوی« نیز منسوب به کلمه »معنی« به معنای باطنی و روحانی مقابل صوری و ظاهری است.وی مثنوی را در خطاب به حسام الدین و به درخواست او سرود. نکته جالب این است که مولوی در سراسر مثنوی، روشن میکند که منظورش از برخی واژهها و عبارتها چیست و در اثنای حکایتها به تبیین آنها میپردازد.

مولوی شاعری است که شیوه بیان و جهانبینی روشن و صریحی دارد. او در بیان نکتهها و مسائل عرفانی و اخلاقی، از نمادهای تکبعدی استفاده میکند، یعنی در آن مورد مشخص معنی آنها معمولا مطلق و متقن است و هیچ معنی دیگری جز آن نمیدهد. حتی اگر به جهت ظرافتهای زبان فارسی، لفظی که به کار میبرد تأویل پذیری بالایی داشته باشد، با محدود کردن دایرهی معنای آن و با شرح و بیان زیبای شاعرانه، آن را سلیس و روشن میسازد.در مورد رمزگشایی مولوی از نمادهای خود، تا کنون به طور مستقل تحقیقی صورت نگرفته است. اما برخی مقالهها به طور جزئی و موردی به برخی از نمادهای مثنوی پرداختهاند که در این جا به چند مورد اشاره میشود:

کاوه آهنگر در مقالهای تحت عنوان »نگرشی بر نمادگرایی مولانا و بررسی فرایند فردیت در دو حکایت مثنوی« به بحث نماد شناسی از این زاویه میپردازد که چون عرفان با مسایل و موضوعات انتزاعی و معرفت شهودی سر و کار دارد به همین دلیل نیازمند استفاده از رمز در گفتار است و سعی کرده به سوالاتی مانند اینکه »چرا عرفا علاقمند به استفاده از نماد ها بودهاند؟« و یا »چرا آنها همیشه مرموز و مبهم سخن میگفتهاند؟ « پاسخ دهد.همچنین دکتر محمد علی محمودی و علی اصغر ریحانی به »تحلیل کهن الگویی حکایت پادشاه و کنیزک« مثنوی بر اساس دیدگاه یونگ پرداختهاند. آنها در این مقاله بر ناآگاهی جمعی تاکید دارند.دکتر حسین آقا حسینی و اشرف خسروی نیز در مقاله »نماد شناسی داستان مرد درویشی که کوزهی آب برای خلیفه برد« دوباره از زاویه روانکاوی یونگ به تحلیل نمادهای این داستان پرداختهاند.مطالعهی مثنوی، هر خوانندهیی را به این باور میرساند که با یک ابرمتن عرفانی مواجه است. این اثر سترگ سرشار از تجارب عرفانی مولوی و میراث معرفتی عرفای پیشین

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید