بخشی از مقاله

چکیده:

مفهوم دنیا مفهو می است که تمامی فرهنگ وجوامع بدان پرداخته اند وبادیدی منفی آن راتوصیف کرده اندحتی خداونددر قران کریم ازدنیاباتعابیری چون »دارلغرور«و»متاع قلیل«یادمی کندشاعران وعارفان که حکیمان زمانه خویش به شمارمی روندنیز مضمون دنیارادر آثارشان گنجانده اندشاعرانی چون رودکی وناصرخسرو وفردوسی وخیام وباباطاهروسعدی .مولانا وحافظ که یکی عارف است کامل ودیگری شاعری است تمام عیارنسبت بدین مفهوم دقت نظرداشته اندوبادیدی منفی ان را موردبررسی قرارداده اند واین نگرش از اصل واساس دنیا سرچشمه ی گیردکه پوچ وناپایداروگذرا وبی وفاوفریبکاراست واین نگاه در میان تمامی عابدان وزاهدان وعارفان یکسان می باشد.دنیای که خافظ ومولاناترسیم می کنندازآن جهت منفوررومطروداست که انسان راازیادخداغافل می سازدوبه امورناپایدارومجازی معطوف می سازددنیادرنظرانان دمی بیش نیست وشایسته نیست آدمی خودراگرفتاردمی سازد،دوشاعرنامی معتقدندکه دنیا مسببات غفلت وغیبت انسان راازدرگاه معشوق فراهم می کند اگردنیا به عنوان ابزاری در رسیدن به معشوق وفنا فی االله وبقاباالله قرارگیرد ممدوح است واگر خود به عنوان هدف ومقصود مطرح شود مذموم است.

مولاناوحافظ درنگوهش دنیا عقایدمشترکی دارند وصفات وویژگی ها وتشبیهات مشترکی رابه کارمی برند.صفات دنیا درباورآنهاعبارتنداز:فریبکارونیرنگ باز،هیچ وپوچ،فانی وناپایدار،بدعهدوسست عهد،بی وفاوکج رفتار،سفله طبع وسفله پرور،واژگونه ووارونه کار،اندوه زا واندوه بار.وآن را به زن جادوگر،عجوزه،زندان،دام،خرابه،رباط،بازیچه،راهزن،خواب،بیابان وشب تشبیه می کنند.دراین پژوهش سعی شده است تا ضمن تعریف دنیا وبیان بعضی صفات آن اززبان بزرگان،بررسی دیدگاه های مولاناوحافظ ترسیم شود وسپس به تبیین ویژگی ها وتشبیهات مشترک دنیا از زبان این دوشاعربلنداوازه پرداخته گردد،بیان وجوه افتراق ان خود رساله جداگانه ای می طلبدودراین جستارمجال پرداختن بدان ممکن نیست.

کلیدواژهها مولانا،حافظ،دنیا .

مقدمه:

وقتی سخن از دنیابه میان می آید چهره ای گذراوبی وفاوفریبکاروفانی و...درذهن ها نقش می بندد واین تنهاتصاویری نیست که تنهادرذهن ها متصورگرددبلکه اززمانی که بشرپابه عرصه گیتی نهادچنین نگرشی به دنیاوجودداشته است حتی خداوند در قرآن بارهاوبارها با چنین صفاتی از دنیاکرده است باصفاتی چون »دارالغرور«،»متاع قلیل»«لهوولعب«،»غره الحیوه.«از جمله مباحث مهمی که عرفا و متشرعان درباره آن بسیار سخنها گفتهاند،دنیاست. البته نه این که آنها بخواهند دنیاطلبی را در تقریرات خود توصیه کنند بلکه تمامی کسانی که هدف خود را وصال حق قرار دادهاند ترک دنیا و گریز از آن را پیشه کار خویش ساختهاند و به طالبان و سالکان الی االله در ترک آن نیز مُصر بودهاند.

وقتی ما سخن از گریز عرفا و متشرعان از دنیا به میان میآوریم شاید در باور عدهای این گونه نقش ببندد که این افراد، افرادی مرتاض و راهب هستند و هیچگاه در متن و بطن جامعه قرار نمیگیرند و تمام عمر خود را در انزوا و عزلت سپری میکنند که این خصلتی است ناپسند و به دور از اصل و اساس شرع و عرفان. اتفاقاً نه تنها آنان از جامعه و اجتماعات بشری گریزان نیستند بلکه با مردم معایشت و معاشرت دارند و در همه احوال پا به پای حوادث و وقایع روزگار پیش میروند. دنیایی که آنان به گریز از آن توصیه میکنند همان دنیای حضرت علی است دنیایی که علی آن را سه طلاقه کرده است و در نزد او از آب بینی بزغاله بیارزشتر است.

»دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطه عنز. - «نهج البلاغه، - 1384:3 /1 سخن درنکوهش دنیافراوان است امادراین پژوهش مجالی برای پرداختن بدان نیست.وکمترعارف ونویسنده وشاعری را می توان یافت که بابی ازکتاب ویا بیتی ازدیواش رابه دنیا اختصاص نداده باشد.تعریف دنیا: باباطاهر درباره معمای دنّو - نزدیکی - تعبیر زیباتری به کار برده است. »دنیا، دنیا نامیده نشد مگر به سبب نزدیکی آدمیان بدو ولو این که مردم حقیقت آن را احساس نمیکنند آنچه از زینتها و شگفتیها و عوامل شهوانی در دنیا وجود دارد آنها عوارض ظاهری هستند که به باطن دنیا عارض شدهاند و آنهادنیارا زینت بخشیدهاند.« - وزیری، 392:1376 و » - 393آنچه پیش از مرگ است وبه تو آن نزدیک تراست آن رادنیاگویند. - «غزالی1،» - 7:1374اهل دنیاصیدشدگان ابلیسندبه کمندشهوت واهل آخرت صیدشدگان حقندبه کمنداندوه - « محمدبن منور،» - 243:1393

حسن بصری گفت:مرگ دل حب دنیاست - «عطار،1، - 131:1370موسی ورسهای درباره واژه دنیا چنین نوشته است: »دنیا مؤنث ادنی است اگر آن را دنائت بگیریم پستی است و اگر دنو بگیریمبه معنی نزدیکتر است دنیا را دنیا میگوییم یا از این جهت که نسبت به زندگی آخرت پستتر و ناچیزتر است یا ازا این حیث که این زندگی از زندگی آخرت به ما نزدیکتر است. - « ورسه ای - 80:1382ابیات مثنوی از نسخه نیکلسون وابیات خافظ از نسخه علامه قزوینی وقاسم غنی انتخاب شده است. در مثنوی عدد سمت راست نشگر شماره دفتروعدد سمت چپ نشانگرشماره بیت است است ودر دیوان حافظ عددسمت راست نمایشگرشماره غزل وعدد سمت چپ نمایشگر شماره بیت می باشد.به دلیل زیادبودن شاهدمثال در هرعنوان ازذکرهمه موارد خودداری کرده وبه ذکر چند بیت اکتفانمودم.

پیشینه تحقیق :

درباره موضوع مورد نظر تحقیق جداگانه ای صورت نگرفته است .تا آنجاکه نویسنده مقاله بررسی نموده موضوع دنیادر دیوان حافظ بررسی نشده است امادرباره دنیا در مثنوی مولانا اززوایای محتلف مورد تحلیل قرارگرفته است ودر این رابطه مقاله ها وپایان نامه هایی یافت می شود که در زیر بدان اشاره می شود امااین موضوع از ان جهت که به وجوه اشتراک هردوشاعرمی پردازدو می تواند دربیان دیدگاه دیدگاه های آنان ونگرش انان،برای مخاطبان این دوشاعر مفیدواقع شودوراهگشاباشد.واین که دوشاعر تا چه حد اززمینه های مشترک برخوردارند از آنجا این دوشاعرازنظر حکمت وفلسف وعلوم مختف - مثل کیمیای سعادت، ،توجه به شاعران پیشین مثل فردوسی وخاقانی وعطار وسنایی - واستمداد از ایات وروایات مشترکند لذا در نگرش به مفهوم دنیانیز این بهره مندی مشاهده می شود امااز آنجا مولانا در مثنوی به توضیح وتشریح می پردازد وحافظ در دیوانش به اختصارگویی وخلاصه گویی .باعث می شود تا درنگاه نخست وجوه اشتراک آن دو چندان نمایان نشود. .

»-1دنیادر مثنوی« نوشته احمدمنیری که درباره اندیشه ها وزندگی مولاناست ودرباره عقاید مولانانسبت بهد نیا هم مطالبی ذکرشده است.

-2پایان نامه ای تحت عنوان »مفهوم دنیا در کلیات سعدی ومثنوی معنوی مولوی«توسط سیدمحمدعلی پروینیان نیک به رشته تحریر در آمده است

-3 پایان نامه ای به این عنوان »معرفت دنیا در مثنوی برمبنای قران، نهج البلاغه واحادیث توسط هادی عسگی فرد« نوشته شده است.

-4پایان نامه دیگری موسی ورسه ای با عنوان »دنیا وتبیین آن در مثنوی« نگاشتهاست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید