بخشی از مقاله

 فرمان مشروطه نخستین متن رسمی در تعریف مناسبات دولت و ملت در تاریخ ایران پیش از انقلاب اسلامی است. صدور این فرمان که حاصل رنجها و مشقات متعدد بود، هم به تغییر روابط دولت و ملت و هم دگرگونی نهادهای سیاسی منجر شد. به همین خاطر صدور فرمان مشروطه را باید در زمره مهمترین رخدادهای ایران معاصر تلقی کرد که مستقیم یا غیرمستقیم بر بسیاری از فرایندهای سیاسی پس از خود اثر نهاده است. با انتشار این فرمان، مردم ایران از جایگاه رعیت به مقام رفیع ملت ارتقا یافتند و دوره تازهای در حیات و پویش سیاسی آنان آغاز شد. البته صدور این فرمان با فراز و فرودهای فراوان همراه بود. از سه فرمان صادر شده، دو فرمان نخستین مورد اعتراض مشروطهخواهان قرار گرفت و بسرعت ملغی شدند اما سرانجام بر سر متن فرمان سوم توافق شد و به دنبال آن تحصن در باغ سفارت انگلیس و مهاجرت علما در قم پایان یافت.

اما مساله این است که چرا سه فرمان متفاوت برای تعیین نوع رابطه دولت و ملت صادر شد و چرا این فرمانها به صورتهای متفاوت و گاه معتارضی مورد تفسیر و خوانش قرار میگرفتند و بر سر محتوای آنها کشمکش و جدال درمیگرفت و به بحرانهای تازهای دامن میزد؟ و چرا مشروطهخواهان وادار شدند محمدعلیشاه را به صدور فرمان دیگری برای تأیید مجدد مشروطیت مجبور کنند؟ نوع و ماهیت مناسباتی که این فرمانها در روابط دولت و ملت رقم میزدند چه بود؟ این مقاله قصد دارد با تحلیل محتوای این فرمانها، مناسبات تعریف شده بین دولت و ملت را در همین چارچوب بررسی کند. مقاله سرانجام به این نتیجه میرسد که راز اصلی صدور سه فرمان متفاوت جدال بر سر تعیین جایگاه ملت در متن این سند مهم و تعیین نوع رابطه دولت و ملت در متن این فرمانها بود که برای نخستین بار حق ایرانیان را برای مشارکت در قدرت به رسمیت میشناخت.

واژگان کلیدی: فرمان مشروطیت، طبقات ملت، مردم، رعیت

مقدمه

روابط دولت و ملت در ایران تا پیش از انقلاب مشروطه بر بنیاد مناسبات رعیت - پادشاه استوار بود. مفهوم » رعیت« بیانگر ویژگی مردم ایران و شالوده هویتی آنان بود که اطاعت مطلق از یک حکومت استبدادی و شبه دینگرا را تداعی میکرد. رعایا همچون جماعتی غلام و بنده هیچ دخالتی در سرنوشت خویش نداشتند؛ جان و مال، عقیده و اندیشه آنان دستخوش امیال سیری ناپذیر شاه بود و »چون حیوانات اهلی خار میخوردند و بار میبردند.« - ملکزاده،. - 1/45 :1371 شاه عمود خیمه ساختار سیاسی محسوب میشد. ناکامی حکومت قاجار در ایجاد نظام اداری متمرکز نشانگر حفظ استقلال گروههای محلی بود. در درون این ساختار، بر اساس رسوم قبیلهای ریشسفیدی به نام ایلخان، مسئولیت حل و فصل اختلافات شاهزادگان را بر عهده داشت. راه و رسم ایلیاتی و علاقه به زندگی چادرنشینی و شکار در وجود شاه ریشه دوانده بود. قاجارها بدون توان نظامی و اداری و با مشروعیت ناچیز، تنها با ایجاد اختلافات گروهی در جامعهای چند پاره و پراکنده حکمرانی میکردند - آبراهامیان، . - 53 :1380 ساختار سیاست داخلی به شیوه سلجوقیان و نظام اداری به روش صفویان پیریزی شده بود که در برخورد با تمدن جدید میکوشید ساخت کهن خود را حفظ کند.

بلافاصله پس از شاه انبوهی از شاهزادگان، حکمرانان ایالات و مقامات دیوانی و لشکری قرار داشتند. در سلسله مراتب بعدی سران ایلات خودنمائی میکردند که همواره منازعه و رقابت میان آنها جریان داشت. در بدنه جامعه روحانیت قدرتی مهم و تعیینکننده محسوب میشد که هرچند با سقوط صفویه تاحدی ضعیف شد و بخش اصلی آنها به عتبات مهاجرت کرد اما در دوره قاجاریه مجدداً نقش پیشین خود را به عنوان یک بازیگر بازیافت. زمینداران از نظر میزان قدرت و نقشآفرینی در مراتب بعدی قرار داشتند. رفتهرفته در میانههای دوره قاجار طبقه قدرتمند بازرگانان و جریان
رو به رشد روشنفکران به این مجموعه افزوده شدند. همین نیروها بازیگران اصلی عرصه متلاطم روابط دولت و ملت در عهد قاجاربودند و با مشارکت آنها تحولات مهمی چون انقلاب مشروطه رقم خورد.

بیتردید فرمان مشروطیت سرآغاز شکلگیری مناسبات جدید در روابط دولت و ملت در ایران است. پیش از صدور فرمان مشروطیت، پیرامون ماهیت و محتوای مطالبات مشروطهخواهان اختلافنظرهای مهمی میان علمای مهاجر و متحصنان باغ سفارت انگلیس از یکسو، و حکومت قاجار و کارگزاران آن از دیگر سو، پدید آمد. به همین خاطر دستکم سه فرمان صادر شد و هر فرمان نسبت به دیگری تفاوتهای معناداری داشت و نوع متفاوتی از روابط دولت و ملت و ساختار اداره کشور را رقم میزد. علمای مهاجر که در اعتراض به سیاستهای سرکوبگرانه دولت عینالدوله در جریان مهاجرت بزرگ به قصد عتبات از تهران عزیمت کرده و اکنون در قم بسر میبردند، در واپسین تلگراف خود از تاسیس مجلسی مرکب از وزیران، نمایندگان تجار و روحانیت و جمعی از عقلای صاحب بصیرت سخن گفتند که قرار بود تحت فرمان شاه بر تمام ادارات دولتی نظارت کند - کرمانی، . - 1/465 -464 :1376

شاه به این مراتب گردن نهاد و نخستین فرمان مشروطیت را روز 12 جمادیالاخر 11 /1324 مرداد 1285 صادر کرد. متن این نخستین فرمان به شرح زیر بود: جناب اشرف صدراعظم - از آن جایی که حضرت باری تعالی جلشأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را به کف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده، در این موقع که رأی همایون ملوکانه ما بدان تعلق گرفته که برای رفاهیت و آسودگی قاطبه اهالی ایران و تأیید مبانی دولت، اصلاحات مقتضیه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلسی از منتخبین شاهزادگان، علماء، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در موارد لازمه در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را
بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات مهمه قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه مبارک موشح و به موقع اجرا گذارده شود.

بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را مرتب و مهیا خواهد نمود که بعوناالله تعالی این مجلس افتتاح و اصلاحات لازمه شروع شود. و نیز مقرر میفرماییم که سواد دستخط مبارک را اعلان و اعلامنمایند تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفهالحال مشغول دعاگوئی باشند. در قصر صاحبقرانیه به تاریخ چهاردهم جمادیالثانیه 1324 هجری در سال یازدهم سلطنت ما. تردیدی نیست که این فرمان بسیار مترقیتر از فرمان تأسیس عدالتخانه بود که یک سال پیش انتشار یافته بود اما بیگمان محتوای این فرمان تنها بر تأسیس یک مجلس مشورتی دولتی تأکید داشت نه تأسیس مجلس مشروطه. اما متحصنان سفارت این فرمان را نپذیرفتند و از مجلسی سخن گفتند که همه ایرانیان حتی شاه ملزم به اجرای حکم آن باشند. یعنی مجلس حاکم مطلق باشد - همان: . - 466 درنتیجه، روز 14 جمادیالثانی 13 /1324 مرداد 1285 فرمان دیگری موسوم به فرمان دوم مشروطه صادر شد که در آن از تاسیس »مجلس شورای اسلامی« مرکب از منتخبان ملت سخن رفته بود.

این فرمان که مکمل فرمان دوم بود با شادی و شعف همراه شد. برخی از متحصنان از سفارت بیرون رفتند و تلگرافهای شادباش از شهرهای مختلف روانه تهران شد و به دستور مظفرالدینشاه، عضدالملک قاجار علمای مهاجر را با احترام و تشریفات به تهران بازگرداند. متن فرمان دوم: جناب اشرف صدراعظم - در تکمیل دستخط سابق خودمان مورخه چهاردهم جمادیالثانیه 1324 که امر و فرمان صریحاً در تأسیس مجلس منتخبین ملت فرموده بودیم مجدداً برای آنکه عموم اهالی و افراد ملت از توجهات کامله ما واقف باشند امر و مقرر میداریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق سریعاً دایر نموده بعد از انتخابات اجزاء مجلس فصول و شرایط نظام مجلس شورای اسلامی را مطابق تصویب و امضای منتخبین به طوری که شایسته مملکت و ملت و قوانین شرع مقدس باشد مرتب بنمائید که به شرف عرض و امضای همایونی ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد.

اما متحصنان سفارتخانه که به درستی میدانستند دنبال چه هدفی هستند، در پی انتشار فرمان دوم، دریافتند که نه تنها هدفهای آنها تحقق نیافته بلکه امر تعهدآور دیگری به نام »مجلس شورای اسلامی« به آن افزوده شده است. از همین رو اهتمام خود را مصروف اصلاح این تعبیر نموده و تغییر آن را بر خواستههای دیگر مقدم شمردند. لذا در ملاقات با مقامات دولتی آنها را متوجه پیامدهای اسلامی بودن مجلس نموده و نسبت به خطرهای آن هشدار دادند. به باور آنها اگر مجلس دینی باشد روحانیان، مخالفان خود را تکفیر نموده از مجلس بیرون میرانند و نیز اقلیتهای دینی را از داشتن نماینده محروم میکنند و همین امر موجب مخدوش شدن اصل برابری میشود. لذا با فشار و مقاومت متحصنان سرانجام لفظ مجلس شورای ملی جانشین مجلس شورای اسلامی شد. این کار روز 18 جمادیالاخر مصادف با 18 مرداد صورت گرفت و در همان روز در جمع متحصنان خوانده شد.

اما برای این که تاریخ آن با تاریخ تولد شاه هماهنگ باشد تاریخ آن روز 14 جمادیالاخر 13 /1324 مرداد 5 /1285 اوت 1906 نوشته شد. علت تعدد این فرمانها منازعه بر سر نوع و نحوه مناسبات دولت و ملت در ایران بود که مظفرالدین شاه و درباریانش قصد داشتند یک مجلس مشاوره داشته باشند تا بتواند اقدامهای خلاف مصالح حکومتشان را رد کنند - هدایت، - 173 : 1363 اما متحصنان سفارت با رویکردی لیبرال دموکراتیک و علمای مهاجر با رویکردی دینگرا با آن مخالفت داشتند. کاربست دو لفظ متفاوت مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی بیگمان نشانگر تاثیرات دو جریان اصلی پیش برنده انقلاب مشروطه است. واژه اسلامی بازتاب دغدغه روحانیان بود که به مهاجرت کبرا رفته بودند و واژه مجلس شورای ملی نشانگر دغدغههای متحصنان سفارت انگلیس است که رویکردی سکولاریستی داشتند.

متن فرمان سوم:

جناب اشرف صدراعظم - از آن جا که حضرت باری تعالی جلشأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را به کف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی ایران و رعایای صدیق خودمان قرار داده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید