بخشی از مقاله
مقدمه
»دولت2« به »یک دستگاه سیاسی که بر قلمرو ارضی معینی حاکمیت دارد و اقتدارش به وسیله قانون و توانایی کاربرد زور پشتیبانی میشود« تعریف شده است - شایان مهر، . - 267 :1377 در این تعریف، دولت متضمن سه عنصر »حکومت«، »مردم« و »سرزمین« است. یعنی لازمه وجود دولت، مردم و سرزمین است.در تعریف دیگری برای تحقق دولت ترکیب چهار عنصر: مردم، سرزمین، حکومت و استقلال ضروری دارد - جولیوس گولد و همکار، . - 422 :1376 و بالاخره دولت را نهادی سیاسی - حقوقی تعریف میکنند که در رأس هرم قدرت در یک کشور جای میگیرد و از حاکمیت برخوردار است. یعنی حائز قدرت قانونی به منظور اضمحلال بینظمی و یا مقاومت است - ساروخانی، . - 839 :1375
البته در این که قدرت چگونه بدست آمده باشد، حائز یا واجد مشروعیت باشد نیز دیدگاههای مختلفی مطرح شده است که، ضرورتی برای ورود به آنها نیست.باید خاطرنشان کرد که بعضاً، حکومت3 را معادل دولت به کار میگیرند که البته این دو تفاوتهایی دارد که باید به آنها توجه کرد. به عنوان مثال از منظر ژان ژاک روسو،4 حکومت هیأتی است واسط که در جهت استقرار وسیله ارتباط بین حاکم و تبعه او برقرار شده و مسئول بقیه قوانین و تأمین آزادی سیاسی و مدنی است - همان: . - 320 این نمونهها به روشنی نشان میدهد که دولت و مردم - ملت - دو عنصر لازم و ملزوم یکدیگر بوده و دولتی که مشروعیت خود را از مردمش گرفته باشد دارای مقبولیت خواهد بود و بر همین اساس چگونگی ارتباط بین دولت و مردم و راههای ارتقاءآن یکی از مباحث مهمی است که مضوع همایش حاضر است.
در این بین »امنیت1« یکی از عناصر مهمی است که در رابطه بین دولت و ملت جایگاه ویژهای دارد و بعضاً گفته میشود که یکی از اصلیترین وظایف دولت، تأمین امنیت برای شهروندان خودش میباشد که لازمه آن توجه به اموری است که در مقاله حاضر به برخی از آنها پرداختهایم. امنیتی که »احساس امنیت2« را در مردم ارتقاء دهد بدون اینکه فضای زندگی آنها را امنیتی کند. امنیتی که به قول صاحب نظران و کارشناسان »توسعه«،3 آن را باید در فرایند توسعه و تحقق شاخصهای مربوط به آن جستجو کرد نه در اسلحه. در مقاله حاضر ضمن بیان مسئله و طرح سؤالات مورد نظر، مفهوم امنیت و ابعاد آنرا به اختصار بررسی خواهیم کرد و ضمن مرور کوتاهی بر مبانی نظری و پیشینه موضوع، امنیت و احساس امنیت را از منظر اسلام ومبانی حقوقی تبیین کرده و نهایتاً با بهرهگیری از اسناد و منابع معتبر، به تحلیل رابطه دولت و ملت از منظر امنیت و احساس امنیت خواهیم پرداخت و در نهایت با چند پیشنهاد کاربردی بحث را خاتمه خواهیم داد.
بیان مسئله
مقوله »امنیت« به عنوان یکی از نیازهای بنیادین و اساسی، قدمتی به طول تاریخ بشر دارد و به تعبیر بسیاری از متفکرین و اندیشمندان، فلسفه وجودی گروهها، سازمانها و دولتها، به آن ارتباط پیدا میکند. یکی از پایههای اصلی فطرت اجتماعی انسان نیز همین موضوع است به گونهای که به تعبیر یکی از صاحبنظران، لزوم و ضرورت امنیت از طبیعت بشر ناشی میشود و برای تحقق آن وجود عوامل متعددی لازم است که تعمیم عدالت، نفی تبعیض، مبارزه با عوامل و زمینههای تعرض اجتماعی از آن جمله است - عمید زنجانی، . - 236 :136از سوی دیگر، امنیت از ریشهاَمَنَ«» نوعی سازگاری روحی، روانی و ذهنی با کلیّت هستی است و »ایمان« به عنوان یکی از مشتقات آن،مقوّم احساس امنیت درونی در انسانهاست چنانچه قرآن کریم، امنیت را یکی از اهداف استقرار حاکمیت االله و خلافت صالحان میشمارد.
1 از منظر دیگر، »امنیت« به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان مطرح شده و اغلب علمای اجتماعی به آن تأکید دارند به گونهای که »ابراهام مازلو2« نیز در طبقهبندی نیازها، آن را در اولویت دوم و بعد از نیازهای زیستی و غریزی قرار میدهد.نخستین مباحث فلسفی - سیاسی درباره امنیت از جانب افلاطون و ارسطو مطرح شد که آن را یکی از اهداف و وظایف حکومت معرفی میکردند - خوشفر، » . - 6 :1379هایز3« نیز معتقد بود که باید یک دولت نیرومند برای حراست از صلح عمومی و تأمین امنیت تشکیل شود و همچنین به عقیده جان لاک،4 وظیفه دولت، تأمین امنیت اشخاص و اموال میباشد - نجیبی ربیعی، . - 18 :1384»باری بوزان5« از نخستین صاحبنظرانی است که بحثهای منسجمی از امنیت را مطرح کرده است که در ابتدا، دیدگاه دولت محور داشت ولی تحت تأثیر و فشار منتقدان از موضع افراطی خود کناره گرفت و دولت و جامعه - ملت - را با هم به عنوان مرجع امنیت مطرح کرد - صمدی، :1384