بخشی از مقاله
چکیده
در قلمرو ادبیات کلاسیک فارسی، آثار ارزشمندي به چشم میخورد که هر یک از آنها به تنهایی اقتدار و سربلندي ادب فارسی را رقم زدهاند.بنا بر نظریههاي روایت شناسی، میتوان داستان ویس و رامین را به عنوان یک روایت در دو سطح داستان و گفتمان بررسی نمود. درسطح داستان با تکیه بر نظریات تولان و مارتین، چگونگی شکلگیري بحران و فرآیند گذر از بحران بررسی میشود، و بنا بر الگوي گرماس، نقش شخصیتها در پیشبرد داستان و ارتباط آنها با زمینه داستانی مد نظر است.
نتیجه حاصل از این پژوهش خوانش هر چه بیشتر داستان کلاسیکویس و رامین با نظریههاي روایت پردازي گرماس است. در واقع با توجه به جستار حاضر میتوان گفت که فخرالدین اسعد گرگانی، به عنوان راوي و روایتگر کلاسیک نقش اساسی خویش را در این روند هنرمندانه عیان ساخته است.
واژگان کلیدي:ویس و رامین، فخرالدین اسعد گرگانی، روایتشناسی
مقدمه
امروزه براي بازکاوي و بازنگري آثار برجسته فارسی، مدد جستن از نظریههاي ادبی باعث آشکار شدن ارزشهاي نهفته و شناخت هر چه بیشتر در این آثار میگردد. یکی از این بازنگريها نقد داستان است. »سابقه بحث دربارة نقد داستان به زمان ارسطو بازمیگردد که به قصد تشخیص سره از ناسره به کار گرفته میشد. به طور کلَی میتوان گفت ساختگرایی یک داستان شیوه و روش است و سخن آن، این است که هر جزء یا پدیده در ارتباط با یک کل بررسی شود؛می یعنی هر پدیده، جزئی از یک ساختار کلَی است. بدین ترتیب ساختگرایی بین مباحث سنتی ادبیات و یافتههاي جدید زبانشناسی، ائتلافی به وجود آورده است. یکی از دستاوردهاي مهم ساختگرایی براي ادبیات، مباحث روایتشناسی است.
ویس و رامین که فخرالدین اسعد گرگانی ترجمهمنظوم آن را نزدیک به نه قرن پیش، میان سالهاي 432 و 446 ه. ق. پرداخته است، داستانی شایان توجه است. این منظومه براساس افسانه پهلوي کهن است که بابهام یادآور داستان تریستان و ایزوت و مارك شاه و برانژین است. بسیاري از وقایعی که در داستان میگذرد متضمن اوضاع مخالف عقاید اسلامی دربارة ازدواج و زن و عشق است.
ویس و رامین داستانی است مربوط به دوره پارتی که محل سیر آن قسمتی از ایران شمالی است، میتوان حدس زد که داستان مربوط به یک دوره انحطاط است، این داستان حکایت از یک دوران شاد خواري دارد، دورانیکه طبقه مرفَه، به تنآسایی گرائیده بودند. در سراسر دورانی که کتاب را دربرمیگیرد، تنها یک جنگ اتفاق میافتد، و آن نبرد با رومیان است که در آن سپاه موبد به آسانی پیروز میشود.
با وجود قدیمی بودن این اثر صاحبنظران معتقدند که فخرالدین اسعد گرگانی میکوشید از هر گونه تصرَفی در متن روایات شفاهی و افسانههابرکنار بماند، اما روشن است که او در کاربرد واژگان و گزینشهاي کلامی در حوزة گفتمان روایی، دست به آفرینشی خلاقانه زده و براي به نظم کشیدن داستانهاي ویس و رامین روایتی بیبدیل و هنرمندانه را آفریده است. در این جستار به تحلیل و بررسی این داستان بر پایه نظریات روایتشناسی مختلف پرداخته شده است. حال پرسشی که در این پژوهش مطرح شده این است که الگوي اصلی داستان ویس و رامین چیست و اینکه راوي داستان ویس و رامین چگونه به بیان رویدادهاي مختلف پرداخته است.
پیشینه پژوهش
در زمینه ویس و رامین پژوهشهاي فراوانی صورت گرفته است از جمله: مینورسکی در مقاله تحت عنوان »ویس و رامین« به بررسی و تحلیل داستان ویس و رامین از منظر تحلیل داستان پرداخته است نتیجه حاصل از این پژوهش شناخت هر چه بهتر این داستان کلاسیک است. البتّه در همین زمینه نیز خالقی مطلق مقالهاي را تحت عنوان بیژن و منیژه و ویس و رامین به عرصه ظهور آورده است که به تطبیق و مقایسه این دو داستان کلاسیک پرداخته است و به این نتیجه دست یافته که این دو داستان از جهات روایت و تقابل شخصیتها در جایگاه مشترکی قرار دارند.
در همین راستا نیز اسلامی ندوشن به تألیف مقالهاي تحت عنوان آیا ویس و رامین یک منظومه ضد اخلاق است؟ پرداخته که در آن با کنکاش مسائل مذهبی و اندیشه ها به این باور دست یافته که با وجود برداشتهاي منفی متفاوتی که از داستان ویس و رامین میشود این روایت بر پایه اعتقادات حاکم بر آن زمان تدوین گردیده است. مقاله دیگر از محجوب تحت عنوان »نظري به سیر عشق در داستان ویس و رامین« که به بررسی و تحلیل عشق و مؤلّفه هاي عشقی در آن پرداخته است. هیچکدام به طور مستقیم به مبحث روایت شناسی
در این داستان نپرداخته است.
بحث اصلی
روایت و روایت شناسی:ساختارگرایان عقیده دارند که تمامی داستانها را میتوان به ساختارهاي روایتی مشخصی تقلیل داد. آنان طبق آموزههاي زبان شناسی بر این باورند که دستور زبان یا نظام زبانی قادر است مجموعه نامحدودي از گفتهها را تولید کند.