بخشی از مقاله

روشهاي نوین آموزش حسابداري

خلاصه
اخیراً بحثهای زیادی پیرامون این موضوع که در دنیای کنونی حسابداران برای ورود به بازار کار و یافتن شغل حرفهای ، به مجموعه وسیعتری از مهارتها نیاز دارند صورت گرفته است. آموزش بهعنوان نهادی پویا و آینده نگر، بهوسیله روش-های تدریس مناسب و بهروز مسئول هدایت حسابداران بهعرصه بازار است. اساتید-حسابداری در راس موضوع آموزش قراردارند. روشهای آموزش دانشگاهها، حمایت از حرفه حسابداری، نیازهای بازار سرمایه، خواستههای کارفرمایان، نظارت دولت و رتبه بندی دانشگاهها، همگی آموزش حسابداری را تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین با پیشرفت و تحولات اساسی شکل گرفته در جوامع، از بازدهی روشهای سنتی کاسته شده و اکثر کارشناسان استفاده از روشهای نوین تدریس همچون فناوری اطلاعات را پیشنهاد نمودهاند.روشهای آموزش حسابداری باید بهگونه ای تدوین شوند که دیدگاه انتقادی را رواج بدهد. در مقاله حاضر علاوه بر بررسی روشهای آموزش حسابداری، چالشها و مشکلات پیش روی رشته حسابداری بررسی و راهکارهایی برای بهبود آن ارائه میشود.

کلمات کلیدي: آموزش حسابداري، مشکلات آموزش حسابداري، روش هاي نوین آموزش حسابداري

1. مقدمه
امروزه حسابداری نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی جوامع مختلف داشته که در کشورهای در حال توسعه مشهودتر است . چگونگی شکل گیری و توسعه رشته حسابداری در قرن بیستم ، بیشتر تابع رشد و افزایش واحدهای تجاری ، قوانین و مقررات بازرگانی ، دولتی و مالیاتی بوده است . از این رو پیشرفت های علمی و فنی در این زمینه از یک طرف و رشد شتابان اقتصادی از طرف دیگر ، این نیاز را به وجود آورده که حسابداران در زمینه های تخصصی مربوط ، مهارتهای لازم را به دست آوردند . پردازش این گونه تخصص ها و تربیت نیروی انسانی متخصص ، نیاز به ساختار آموزشی مؤثر ، کارا و متناسب با شرایط محیطی دارد . با توجه به تحولات اقتصادی کشور به نظر می رسد نظام آموزشی حسابداری از نارسایی های اساسی برخوردار بوده ، از این رو امکان پرورش استعدادها و به وجود آوردن تخصص های لازم را ندارد . شناسایی عوامل و موانع رشد آموزش حسابداری اولین شرط لازم در رفع این گونه موانع است. [20] از این رو در ادامه مقاله به بررسی روش های آموزشی سنتی و روش های نوین آموزش حسابداری می پردازیم و مشکلات پیش روی این رشته تحصیلی را بیان نموده و راهکارهایی برای آن ارائه می دهیم .


2. مشکلات کنونی در آموزش حسابداري
آنچه دانشجویان رشته حسابداری در دانشگاه یاد می گیرند ، آشنایی با جنبه های نظری و اصول حسابداری اعم از مالی ، حسابرسی ، صنعتی ، دولتی و غیره است و متاسفانه از آموزش های عملی در حین تحصیل استفاده نمی شود . تنها دو واحد کارآموزی در پایان مقطع کارشناسی ارائه می شود که خود نیز به دلیل نبود الزام و استقبال سازمان ها و شرکت های تجاری و صنعتی از پذیرش کارآموز و همچنین نبود نظارت مستقیم استاد بر کار دانشجو ، بیشتر جنبه غیر عملیاتی و شکلی دارد . پایسی (٢٠٠٩)نقش دوره کارآموزی را در توسعه مهارتهای دانشجویان حسابداری مورد بررسی قرار داد . وی با مقایسه دیدگاههای دانشجویان شرکت کننده در دوره کارآموزی و دانشجویانی که در این دوره شرکت نکرده بودند ، بیان کرد که دوره کارآموزی ابزار آموزشی سودمندی در ایجاد مهارتهای انتقال پذیر در دانشجویان است . بنابراین گنجاندن دوره کارآموزی در برنامه درسی دانشگاهی حسابداری می تواند سودمند باشد .علاوه بر این ، حجم مطالب حسابداری متنوع و پراکندگی آنها بسیار زیاد است و دانشجو باید به ناچار واحدهای درسی زیادی را که بعداً کاربردی چندانی ندارد ، در حین تحصیل بگذراند که خیلی از مطالب و سرفصل های آموزشی آن با شرایط نوین کسب و کار و نیازهای روز جامعه ما مطابقت ندارد . همچنین بین مطالبی که در دانشگاه ها تدریس می شود و نیازهای عملی حرفه فاصله وجود دارد ؛ به گونه ای که اغلب دانشگاهیان در تحقیقات خود به جای آن که از مثال های واقعی سازمان ها بهره بگیرند ، بر تئوری های نظری تاًکید دارند . نبود ارتباط بین دانشگاه و مراکز صنعتی و تولیدی و نا اشنایی دانشجویان با محیط های تجاری یکی دیگر از مشکلات آموزشی ماست به گونه ای که دانشجو پس از فارغ التحصیلی ، حتی از ثبت دفترهای مالی نیز ناتوان است و به دلیل نشناختن محیط کار ، قادر به ارائه تحلیل و تفسیر مطالب ابتدایی آن نیست. [15] نبود استانداردهای آموزشی برای فراگیری تدریجی و پیوسته مطالب مورد نیاز و استفاده از استادان غیر حرفه ای ، یکی دیگر از مشکلات آموزشی فعلی حسابداری در برخی از دانشگاه ها به ویژه در دانشگاه ها و مراکز علمی شهرهای کوچک است . برنامه ها و شیوه های تدریس دروس حسابداری در دانش حسابداری کاملاً وارداتی است و آموزشهای آن متناسب با پیشرفت های علمی که در آن سوی مرزها انجام می شود و نه متناسب با نیازهای جامعه ، صورت می گیرد . علاوه بر این ، از آن جا که در آموزش حسابداری بیشتر به جنبه های نظری پرداخته می شود ، فاصله دانش و آموخته های حسابداری تا عمل آن در محیط کار زیاد است . برای این منظور ، پیشنهادهایی ارائه می شود :

• کاهش دروس نظری در طی دوران تحصیل ، به ویژه مقطع کارشناسی و افزایش دروس عملی و کاربردی ؛

• حذف سرفصل های درسی که در عمل هیچ گونه استفاده ای در جامعه ایران ندارد ؛

• گنجاندن دروس نرم افزارهای حسابداری در مقطع کارشناسی به عنوان دروس اصلی ؛

• استفاده از پژوهش های کاربردی که توسط دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری صورت گرفته است ، به عنوان یک درس تحقیقی در دوره کارشناسی ؛

• پرورش تفکر تحلیلی و انتقادی در آموزش حسابداری با ارائه تجربه های داخلی از عملکردها و رویدادهای مالی مهم در شرکت ها به عنوان مطالعات موردی ؛

• تفکیک رشته حسابداری به چند گرایش مختلف مانند حسابداری مالی ، حسابرسی و امور مالی ؛

• ارائه دروس مربوط به بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار در مقطع کارشناسی با توجه به عملیاتی شدن اصل ۴۴ و رونق شرکت های خصوصی ؛

• آشنایی دانشجویان با فنون مشاوره در بخش های مختلف حسابداری ؛
• الزامی کردن استفاده از دانش آموختگان مالی در سطوح عالی تصمیم گیری در شرکت ها مانند هیئت مدیره و کمیته های راهبری شرکتها .[23]

در برنامه آموزشی رشته حسابداری در دانشگاه های کشورمان درس سیستم های اطلاعاتی حسابداری از جمله دروسی است که در سطح کارشناسی ارشد به دانشجویان ارائه می شود و آن هم به صورت یک درس ٣ واحدی اختیاری که البته دانشجو مجاز است آن را انتخاب نکند . بنابراین ، برنامه از لحاظ بها دادن به موضوع سیستم های اطلاعاتی حسابداری بسیار فقیر است . شاید یکی از دلایل ترجیح فارغ التحصیلان رشته حسابداری برای کار در شرکتهایی که دارای سیستم جا افتاده حسابداری است آن باشد که اصولا در خود توانایی ایجاد یا اصلاح سیستم های اطلاعاتی و یا حداقل مشارکت در چنین فرآیندهایی را نمی یابند و غالبا در سیستم های بعضا ناقص یا کهنه و بی اثر موجود، هضم می شوند و گاه متعصبانه از انها هم دفاع می کنند . در حالی که این انتظار می رود که اندیشه های بارور شده در محیط های علمی بتواند منشاء آثاری به مراتب ارزشمندتر از این باشد و تحولاتی را در جهت اصلاح و بهبود نظامهای اطلاعاتی موجود ، پدید آورد . برنامه آموزش حسابداری نیاز به اصلاح جدی در این زمینه دارد و به هر شکل ممکن باید دروس مختلفی در برنامه های سطوح کارشناسی ارشد رشته حسابداری بر پایه مباحث مربوط به سیستم های اطلاعاتی حسابداری ، گنجانده شود . هماهنگی و نحوه ارتباط این دروس با سایر درس های تخصصی رشته حسابداری از یک سو و با دروس مرتبط با تکنولوژی داده پردازی ( دروس مرتبط با مبانی و کاربرد کامپیوتر یا برنامه نویسی برای آن ) از سوی دیگر نیز باید به دقت تعریف و رعایت شود . این امر مستلزم بازنگری سرفصل تمام این دروس به ویژه واحدهای مرتبط با کامپیوتر و داده پردازی است .[24]

3. روشهاي نوین آموزش حسابداري

٣.١. آموزش حسابداری به عنوان یک زبان

زبان به وسیله یک سری ویژگی های نامتمرکز تعریف می شود که همگی مهم بوده ولی هیچ یک برای این تعریف ضروری نیستند ؛ زبان چیزهایی است که صحبت می شوند و گاه شکل نوشتاری به خود می گیرند ؛ چه نوشتاری و چه گفتاری ، زبان وسیله ارتباط است که معانی را انتقال می دهد . آنها دنیایی از علامت ها نظیر حروف ، کلمات ، نمادها ، صداها و اشارات می باشند که به طبقاتی همچون اسم ها ، افعال و صفات دسته بندی می شوند ؛ این علائم قابل ترکیب به الگوهایی هستند که همگی معنادار نیستند و این نشان می دهد زبان از قواعد صرف و نحو پیروی می کند که امکان انتقال مفهوم را فراهم می کند . دنیای زبان بسیار گسترده است و آنچه گفته شد تمام آن نبود اما محتوای غنی آن بود ؛ میزان پایبندی هر فرد به قواعد رسمی زبان جامعه اش ، موقعیت او را در آن جامعه نشان می دهد . به طور مشابه می توان این مباحث را در حسابداری مطرح نمود : چه اسم هایی در صورت های مالی وجود دارد ؟ اقلام پولی اسم هستند یا صفت ؟ چه کسی قواعد دستوری را برای حسابداری طرح نموده و آیا رعایت دقیق آنها الزامی است ؟ چگونه جامعه افرادی را که زبان حسابداری را مورد استفاده قرار می دهند باید توصیف نمود ؟ و سؤالات بی شماری از این قبیل . ایده تدریس حسابداری به عنوان یک زبان باید در تمامی مراحل و دوره های آموزش مورد استفاده قرار بگیرد نه فقط در یک جلسه تا امکان طرح هرگونه پرسش و پاسخی را فراهم نماید و همواره به طور انتقادی با مسائل برخورد شود . به طور مثال راجع به استفاده کنندگان صورتهای مالی بحث شود که چه اتفاقی می افتد اگر به جای سهامداران ، کارکنان و یا دولت را استفاده کنندگان اصلی اطلاعات حسابداری قرار دهیم . و یا اینکه چرا سازمان ها داستان هایی را راجع به خودشان در قالب حسابداری منتشر می کنند؟

ویژگی های زبان حسابداری که آن را از دیگر زبان ها متمایز می سازد عبارتند از :
• اندازه گیری : بر خلاف دیگر زبان ها ، حسابداری از یک ثابت اندازه گیری در انتقال مفاهیم استفاده می کند که در قالب واحد پولی می گنجد.

• دستور زبان متمایز : دستور زبان حسابداری ، به صورت عددی است ؛

دارایی ها برابر است با بدهی ها بعلاوه حقوق مالکانه و درآمدها منهای هزینه ها برابر است با سود ناخالص .
• طبقه بندی سلسله مراتبی : حسابداری در جمع آوری داده ها و انتقال آن ها به طبقه بندی تأکید دارد ؛ موجودی کالا ، پیش پرداخت ها ، دارایی های نامشهود و درآمد تحقق نیافته همگی طبقاتی هستند که رویدادهای مشابه در آن ها تلخیص می شوند . و هر یک در نهایت طبقات بزرگتری چون دارایی های جاری و بدهی های جاری را تشکیل می دهند .

• استعاره : پس از طبقه بندی موضوعاتی که در داستان هر سازمانی می گنجد و سنجش آنها به واحد پولی ، استعاره ساده ای شکل می گیرد : به طور مثال رابطه هر سازمانی با مشتریانش با مبلغ مشخصی به ﷼ برابری می کند که به فروش ، حساب های دریافتنی و مبالغ پرداختی بابت بدهی های احتمالی تفکیک شده است .

دیدگاه جذابی که در این رروش مطرح می شود ایجاد رابطه بین حسابداری و شعر است ؛ قطعاً دارایی ها با جمع بدهی ها و حقوق مالکانه برابرد اما استدلال این دیدگاه بر این است که حسابداری با غزل شباهت بیشتری دارد تا با معادله ریاضی و ترازنامه چیزی بیش از یک معادله تساوی برای گفتن دارد . هر شعر لایه هایی از مفهوم را دارد که با مطالعه دقیق آن هویدا می شود ؛ همچنین هر زبای حالت داستان گویی و حکایت روا کردن را دارد ؛ هر نویسنده ای انتخاب می کند که چه چیزهایی را در داستان خود بگنجاند و چه چیزهایی را حذف کند ؛ تمامی اینها در مورد حسابداری نیز صادق است . داستان حسابداری هزینه های سفر نماینده فروش
سازمان را شامل می شود ولی در بیان لذت سفر وی قاصر است . همچون دیگر زبان ها در حسابداری نیز مفهوم زمانی که فرد داستان را می نویسد شکل نمی گیرد بلکه زمانی به وجود می آید که فرد آن را می خواند ؛ اگر مفهوم مختص نویسنده است پس بحث راجع به حساب های ایجاد شده در یک سازمان فایده ای ندارد اما اگر مفهوم در لحظه مطالعه به وجود می آید پس خواننده تأثیر قابل توجهی بر برداشت از این معانی خواهد داشتژ ؛ همانطور که بادریلارد ( ١٩٨١ ) چنین استدلال می کند که مفهوم در لحظه ای که علامتی مصرف شده به وجود می آید نه در زمان تهیه آن . در تحلیل صورت های مالی نیز تحلیل گر در برابر معانی که توسط نویسنده القا شده مقاومت می کند و علائم را جهت دستیابی به معانی جدید ، مجدداً ترکیب می کند و این به دلیل بعد محاسباتی حسابداری است ؛ ظرفیت محاسباتی حسابداری برای تخریب و ترکیب دوباره مفاهیم ، آن را از دیگر زبان ها مجزا می سازد .ف این روش زبان شناختی در آموزش حسابداری ، دانشجویان را در موقعیتی قرار می دهد که می توانند آنچه را در حال مطالعه آن هستند مورد پرسش قرار دهند و برداشت های خود را درباره اطلاعات حسابداری تعدیل کنند و در واقع به تفکر انتقادی که در اغلب صنایع کاربرد گسترده ای دارد ، بپردازند و این می تواند شروع یک روش بسیار جذاب در آموزش حسابداری باشدژ4ب .

٣.٢. آموزش حسابداری بر اساس موضوعات و مشکلات مطروحه١

روش آموزش حسابداری بر اساس موضوعات و مشکلات مطروحه، یک شیوه آموزشی است که بر پایه تئوری یادگیری سازنده گرا استوار است ؛ سازنده گرایی ، یادگیرنده را به عنوان عامل اصلی خلق معنی می داند به طوری که دانشجویان خود از طریق فعالیت های فردی و اجتماعی به خلق دانش می پردازند و به اطلاعاتی که توسط مدرس انتقال می یابد تکیه نمی کنند ( بیگز ، ۶١٩٩) . پیدایش این روش به آموزش پزشکی در کانادا و آمریکا در دهه های ١٩٥٠ و ١٩٦٠ بر می گردد ؛ علاوه بر پزشکی ، روش آموزش حسابداری بر اساس موضوعات و مشکلات مطروحه، در رشته های گوناگونی همچون پرستاری ، مهندسی ، علوم اجتماعی ، قانون ، مدیریت ، تجارت و اقتصاد نیز با موفقیت اجرا شده است .

این روش یادگیرنده محور می باشد و تنها راجع به فرایند حل مشکل نیست ؛ تان ( ۴٢٠٠ ) ، ساختار روش آموزش حسابداری بر اساس موضوعات و مشکلات مطروحه، را با تغییر نگرش حاکم در سه حوزه زیر مرتبط می داند : (١) تغییر نگرش محتوایی به درگیر شدن با موضوع یا مشکل مطروحه ، (٢) تغییر نقش سخنرانی به نقش آماده سازی ، و (٣) تغییر دانشجویان از یادگیرندگان غیر فعال به رفع کنندگان فعال مشکلات . وی همچنین ویژگی های اصول روش آموزش حسابداری بر اساس موضوعات و مشکلات مطروحه، را به شرح زیر بر می شمرد :

• مشکل ایجاد شده نقطه آغازین یادگیری است .

• مشکل معمولاً در دنیای واقعی و نابسامان رخ می دهد یعنی تا حد امکان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید