بخشی از مقاله

چکیده

در رشد سریع و تحولات بسیار فناوریهای نوظهوری مانند فناوری نانو از یک سو و کمبود منابع و امکانات و زیرساختهای لازم - به خصوص در کشورهای در حال توسعه - از سوی دیگر باعث میشود تا دستیابی به این نوع فناوریها، در تمامی زمینها و سطوح مختلف عملاً غیرممکن باشد. چالشی که امروزه فراروی کشورهای در حال توسعه قرار دارد این است که با توجه به مواردی مانند محدودیت منابع، پویایی محیط و رقابتهای شدید جهانی تشخیص دهند در جهانی که اقتصاد تحت تاثیر مسائل سیاسی و فناورانه قرار دارد ، اولا کدام علم و فناوری و ثانیا در چه سطح دسترسی مناسبتر است؟

روشها و تکنیکهای متعدد و مختلفی برای انجام چنین کاری توسعه یافتهاند. روشی که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته، اولویتگذاری بر پایه بهرهگیری از برنامهریزی بر پایه سناریو است. در این مقاله با استفاده از برنامهریزی سناریو آیندههای پیشروی توسعه ی فناوری نانو در کشور شناسایی شدند و سپس روشی جهت اولویتگذاری کاربردهای فناوری نانو در هر سناریو معرفی و با استفاده از روش برنامهریزی پابرجا، اولویت های فناوری نانو ذیل هر سناریو بیان شدهاند.

-1 مقدمه

فناوری نانو، "فناوری توانمندسازی" است که در تمامی بخشهای صنعتی و ظواهر زندگی ما بهکار میرود. چگونگی تأثیر عوامل مختلف بر توسعهی فناوری نانو، مسالهی بسیار مهمی بوده و در مقیاسی وسیعتر، برآورد پیامدهای وسیع فناوری نانو در جامعه نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. دانش نانو به دلیل پتانسیل اقتصادی بالا و قابلیت آن در ایجاد تغییرات اساسی در جهان از مباحث مورد توجه و مهم برای سیاستگذاران است.[1]

به نظر میرسد در آینده، هیچ کشوری از نفوذ پیشرفتهای حیرتانگیز فناوری نانو مصون نخواهد بود. این فناوری از طریق اعتمادسازی هرچه بیشتر نسبت به کابردش، در حال شکلبخشی به دنیای آینده در تمامی ابعاد زندگی و بخشهای مختلف در کار، خانه، پزشکی، امور نظامی، حملونقل و غیره است و بسیاری از سناریوهای جهانی در بافت های متنوع و متفاوتی همچون برنامهریزیهای نظامی، راهبردهای تجاری و یا .×سیاستهای بهداشتی تدوین شدهاند که علوم و فناوری را یکی از پیشرانهای اساسی تغییرات آینده محسوب کردهاند موضوع اساسی این است که چگونه میتوان برای مواجهه با این تغییرات عمیق و گسترده و به بیان بهتر، شکل بخشیدن به شرایط آینده آماده شد؟

روشها و تکنیکهای متعدد و مختلفی برای انجام چنین کاری توسعه یافتهاند. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اولویت گذاری بر پایه سناریونگاری است. سناریونگاری روشی منظم و منضبط است که از آن برای کشف نیروهای پیشران کلیدی 1 در بافت تغییرات شتابان، پیچیدگیهای فوقالعاده وعدمقطعیت 2های متعدد استفاده می شود. از طریق این روش، رهبران و مدیران با نگاه به رویداد های غیرمنتظره در آینده و درک عمیق پیامدهای احتمالی آنها، چندین داستان یا روایت متمایز دربارهی آینده های ممکن را کشف و تعریف میکنند. این سناریوها ابزاری برای نظم بخشیدن به بینشها و استنباطهای رهبران و مدیران هستند. سناریونگاری در واقع روشی برای کمک به رهبران و مدیران، هنگام تفکر دربارهی آینده یا بهتر بگوییم آینده های بدیل است.

سناریونگاری به طور مشخص به منظور پرداختن به چندگانگی و غیرقابل پیش بینی بودن آینده طراحی شدهاست. مزیت این روش، توانایی شناخت آینده های درازمدت بسیار متفاوت با امروز، و همچنین سناریوسازی برای انتخاب راهبردهایی بر پایهی این شناخت است. همانطور که بیان شد، به کمک سناریونگاری عدم قطعیتهای بحرانی، یعنی رویدادهایی که شاید در آینده باعث دگرگونی و تحول اساسی دولت، سازمان و کسب و کار شوند، در کانون توجه رهبران و مدیران قرار میگیرند. این روش برای شناخت و آگاهی از محدودیتهای ادراکی - شناختی رهبران و مدیران هنگام شناخت محیط پیرامونی، تفکر درباره آیندههای بدیل و نهایتا تصمیمگیری راهبردی مفید واقع میشود.[2]

از طرفی دیگر یکی از متداول ترین و عمومیترین نتیجه فعالیتهای آیندهنگاری، گونهای از اولویتگذاری است. اولویتگذاری، فعالیتی جامع است، که میبایست تمامی ملاحظات جهانی - روندهای کلی و جهانی - و بومی - خاص یک کشور - و مجموعهای از فرصتها و تهدیدها، و ضعفها و قدرتها، پتانسیلها، اهمیت خاص کلیدی بودن برای یک کشور و غیره را مد نظر قرار دهد. همچنین میبایست مورد توافق تمامی حوزههای اجتماعی، اقتصادی سیاسی و فناورانه نیز قرار گیرد.[3]

اولویتها باید وابسته به شرایط و با توجه به عدم قطعیتهای آینده و با توجه به سناریوهای مختلف انتخاب شوند. در فرآیندهای اولویتگذاری که به آیندهنگاری توجه نمیشود، اولویتها بدون توجه به عدمقطعیتهای آینده انتخاب میشدند، اما امروزه اولویتها وابسته به شرایط و با توجه به عدم قطعیتهای آینده انتخاب میشوند. [4] بدین ترتیب برای هر سناریو نوع اولویتها متفاوت خواهد بود، اما اولویتهایی وجود دارند که در تمام سناریوها - هر چند با اهمیت کمتر - صدق میکنند. برای رسیدن به این دست از اولویتها نیز میتوان از روش برنامهریزی پابرجا3 استفاده کرد. در مقاله پیش رو با استفاده از تکنیکهای برنامهریزی بر پایه سناریو، سعی شده است آیندههای پیشروی توسعه فناوری نانو شناسایی شوند و در نهایت با استفاده از روش برنامهریزی پابرجا به اولویتگذاری کاربردهای فناوری نانو ذیل هر سناریو پرداخته شود.

-2 ادبیات تحقیق

با توجه به موضوع تحقیق بررسی ادبیات برنامهریزی بر پایه سناریو و برنامهریزی پابرجا به عنوان روش منتخب جهت اولویت گذاری، ضروری به نظر می رسد.

1-2 برنامهریزی بر پایه سناریو

سناریونگاری به طور مشخص به منظور پرداختن به چندگانگی و غیرقابل پیشبینی بودن آینده طراحی شده است. مزیت این روش، توانایی شناخت آیندههای درازمدتِ بسیار متفاوت با امروز، و همچنین انتخاب راهبردهایی بر پایهی این شناخت است.[2] سناریونگاری بعد از بحران نفتی دههی 1970 میلادی و با درک پیچیدهتر شدن جهان و از بین رفتن قطعیتها، عمومیت بیشتری پیدا کردهاست. در واقع پس از بحران انرژی در سال 1973 و در پی استفادهی موفقیتآمیز شرکت نفتی شل 1 از روش سناریو که این شرکت را قادر به پاسخگویی موثری به این بحران ساخت، روش سناریو مورد استقبال گستردهای قرار گرفته است.

استفادهی روزافزون از این روش بدین دلیل است که سناریوها، پیچیدگی های جهان واقعی را در نظر می گیرند و بینشهای جایگزین در خصوص آینده را، با ترتیبی منطقی از رویدادها بازنمایی میکنند. به طور کلی سناریوها تصاویر آیندههایی ممکن هستند که ترتیب منطقی رویدادها را نشان میدهند. [4] تعاریف متعدد و متفاوتی درباره ی سناریو و سناریونگاری وجود دارند. با توجه به این تعاریف، سناریونگاری روشی برای بهبود تصمیمگیری در برابر آینده های ممکن و محتمل است.

تمرکز اصلی سناریونگاری چگونگی توسعه محیط فعالیت بیرونی یک سازمان با توجه به محیط درونی آن در آینده می باشد. همچنین درک دیگری از سناریونگاری در بین آینده پژوهان وجود دارد، مبنی بر اینکهیک سازمان ممکن است گسترهی وسیعی از سناریوها را دربارهی زمان آینده توسعه دهد، که در این سناریوها یک نوع مفهومبخشی به عوامل غیرمرتبط در محیط فعالیت بیرونی سازمان ایجاد شده و طرز رفتار و عکس العمل سازمان را در برابر عدم قطعیتهای هر بحران مشخص میسازد.[5]

1-1-2 رویکردهای کلی در برنامهریزی بر پایه سناریو

هاس و هونتون2، دو محقق برنامهریزی شرکتها و سازمانها کهبهطور فزایندهای از تحلیل سناریوها استفاده میکنند، سه رویکرد کلی در بین موسسات طراح سناریوها تشخیص دادهاند، این رویکردها عبارتند از: [6]

·    منطق شهودی3،

·    منطق تاثیرات بر روندها4،

·    منطق تاثیرات متقابل.5 در رویکرد منطق شهودی، روش عوامل کلیدی و روندهای پیشران براساس دو معیار ذیل طبقهبندی میشوند[7]

·    اول درجهی اهمیت برای موفقیت موضوع یا تصمیم اصلی،

·    دوم، درجهی عدم قطعیت احاطه کنندهی آن عوامل و روندها.

به این ترتیب نکته اصلی، شناسایی عامل یا عواملی است که با اهمیتترین و با عدمقطعیتترین باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید