بخشی از مقاله

چکیده

یادگیری رابه جرات می توان بنیادی ترین فرایند دانست که در نتیجه آن موجودی ناتوان درطی زمان ودر طی تعامل با رشد جسمی به فرد تحول یافته ای تبدیل می شود اما گاهی اوقات در برخی افراد این فرایند مهم از حالت طبیعی یادگیری وآموزش خارج ودچار مشکلاتی می شود .هدف از این پژوهش تبیین اختلالات یادگیری ،انواع ،علل ،شیوع، تشخیص و نهایتا" راهکارهایی جهت بهبود سطح آموزشی اختلال - خواندن، نوشتن،وریاضیات - می باشد

.پژوهش حاضر به روش توصیفی-اسنادی به دنبال زمینه هایی مؤثر جهت رسیدن به این هدف است.از آنجایی که اختلالات یادگیری یکی از موضوعات بسیار مهم در حوزه روانشناسی است ، در نتیجه مستلزم همکاری گسترده وتنگاتنگ دست اندر کاران ومتخصصان تعلیم وتربیت واولیا دانش آموزان است تا در این راستا بتوانند با تلاش یکدیگر وبا برنامه ریزی های مدون راه حل های مؤثری را جهت کمک به کاهش مشکلات آنها فراهم آورند.

مقدمه

در سالهای اخیر پژوهش درباره کودکانی آغاز شده است که حالت وکردار آنان برای بسیاری از والدین ،معلمان ومددکاران حیران کننده است. چرا که این کودکان در مدارس علی رغم فقدان هر گونه مشکلاتی جسمانی یا عاطفی از دشواریهای شدید یادگیری رنج می برند.

گاهی اوقات چنین کودکانی به عنوان بیش فعال دارای کژکاری یادگیری ،مغزی،حداقل آسیب مغزی ،نارسا خوان یا مبتلا به معلولیت ادراکی برچسب می خورند - 1 - در واقع کودکی که اختلال یادگیری دارد در بعضی از دروس یا رفتارهایی مشکل دارد و این مشکل ناشی از اختلال یا معلولیت دیگری نیست این اختلال معمولا روی توانایی افراد ،تجزیه وتحلیل چیزهایی که می بیند یا می شنود ویا ارتباط بر قرار کردن بین اطلاعاتی که از قسمت های مختلف مغز می رسد تأثیرمی گذارد همان طور که گفته شد فردی که اختلال یادگیری دارد بهره هوشی نرمال ویا بالا تر از نرمال دارد ولی اختلال او ممکن است در موقعیتهای اجتماعی تحصیلی خود را نشان دهد دانش آموزانی که این اختلال رادارند در بعضی از دروس عملکرد خوب و یا بالایی دارند ودر بعضی عملکرد بسیار پایینی را از خود نشان می دهند واین وضعیت باعث رفتارهای نابهنجاردر آنها می شود.

در سال 1963یک کنفرانس ملی در شیکاگو برای سازمان دادن انجمن ملی برگزار شد در این کنفرانس کرک اصطلاح اختلالات یادگیری را معرفی کرد - 2 - کرک در این سخنرانی پیشنهاد کرد که ناتوانی یادگیری اصطلاحی است برای اشاره به کودکانی که دارای مشکلاتی در مدرسه هستند ونمی توان آنها را به عنوان افراد دارای اختلال هیجانی یا عقب ماندگی ذهنی در نظر گرفت کرک بیان کرد اخیرا" من اصطلاح ناتوانی یادگیری را برای توصیف گروهی از کودکان که اختلال هایی در رشد زبان ،گفتار خواندن ومهارتهای ارتباطی ضروری برای تعامل اجتماعی دارند به کار برده ام - 6 - معرفی این اصطلاح از سوی کرک وتشکیل این انجمن به مثابه آغاز رسمی حرکت به سوی شناخت دقیق اختلالات یادگیری بود

تعاریف:

تا به حال تعاریف متعددی از نا توانی های یادگیری ومشکلات یادگیری ویا اختلالات یادگیری ارائه شده است این تعاریف بیشتر به خاطر سبب شناسی های متعدد عوامل زیر بنایی متکی بر نظریه پردازی های گوناگون می باشد - . - 3 این تعاریف تا اندازه ای با هم فرق می کند . اما همگی بر ویژگی های پر اهمیت ومشابهی تاکید دارند . در فرهنگ واژگان امروزعبادی ناتوانایی یادگیری معادل واژه LD به معنی فقدان توفیق ویا عدم توانایی یادگیری در زمینه های خاصی در مقایسه با افرادی که توانایی ذهنی مشابه دارند تعریف شده است

در تعریفی دیگر اختلالات یادگیری به گروه ناهمگنی از اختلالات گفته می شود که دارای مشخصه هایی مانند داشتن دشواری در فراگیری وکارکرد گوش دادن سخن گفتن خواندن نوشتن ومحاسبه هستند .ناتوانایی های یادگیری یک اختلال عصب روانشناختی است که توانایی خواندن نوشتن یا بیان نوشتاری فرد کمتر از سطحی است که از او انتظار می رود

در تعریفی دیگر که توسط اداره آموزش وپرورش آمریکا 1968 به نقل از لرنر - 1993 - انجام گرفت کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری در یک یا چند فرایند اساسی روانشناختی از قبیل مطالب زبان گفتاری یا نوشتاری مشکل دارند این اشکالات به صورت اختلالاتی در گوش دادن فکر کردن ،صحبت کردن وخواندن ،نوشتن ، هجی کردن یا حساب کردن ظاهر می شود . این تعریف شامل مشکلات ادراکی آسیب مغزی ، اختلال جزئی مغز ، اختلال خواندن ، زبان پریشی تحولی وغیره می شود .اما آن دسته از مشکلات یادگیری را که نتیجه نقص بینایی شنوایی یا حرکتی عقب مانده ذهنی ،اختلال هیجانی با محرومیتهای محیطی است را شامل نمی شود.

اختلال یادگیری در ایالات متحده امریکا اصطلاحی برای توصیف کودکانی است که در رشد زبان ومهارتهای ارتباطی ،دارای اختلال هستند.کودکانی که مشکلات آنها در درجه اول به علت نقص بینایی شنوایی ،حرکتی ویا مشکلات هیجان محدودیت های فرهنگی یا عقب ماندگی ذهنی کلی است جزء این گروه محسوب نمی شوند

در تعریفی دیگر که توسط بیتمن،1965صورت گرفته ،معتقد است کودکانی که اختلال های یادکیری دارند، کسانی هستند که از نظر آموزشی تفاوت معناداری بین توانمندی ذهنی وسطح عملکرد واقعی شان نشان می دهند که با اختلال های اساسی در فرایند یادگیری رابطه دارد وممکن است با بد کاری سیستم اعصاب مرکزی همراه باشد ویا ممکن است با بدکاری سیستم اعصاب مرکزی همراه نباشد

اگر به تعاریف ارائه شده درسالهای مختلف توجه شود مشخص می شود که درهمه آنها تعاریف تقریبا یکسان است اما باید توجه داشت که اگرچه این تعاریف مشابه است ولی تعدیل هایی انجام یافته واین تعدیلها ملاکهایی را عنوان کرده که در شناسایی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری مفید است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید