بخشی از مقاله

چکیده

برنامه ریزی فضایی موجود وابسته به رویکردهای عقلایی و ارتباطی در میان فضاهای رسمی و نرم است. انتقادهای وارده بر این نوع برنامه ریزی ضرورت گذر از آن را ایجاب کرده است. مبانی پارادایم ارزشی- هنجاری با تأکید بر رویکرد ذینفعان بستر مناسبی را بدین منظور فراهم آورده است. از اینرو، بازاندیشی در برنامه ریزی فضایی و طراحی رویکردهای نوین در برنامه ریزی فضایی مسأله کلیدی است. روش تحقیق بر اساس مطالعات بنیادی و اکتشافی در راستای تبیین هنجاری، روش اصولگرا، تحلیل ریخت شناسی و تحلیل ارزشی است. بر اساس نتایج تحقیق، در فرایند سیر تحول رویکردهای برنامهریزی، دو رویکرد نوین تحت عنوان برنامهریزی تکاملی- چرخهای و برنامهریزی همپوش کشف شدند. این دو رویکرد در شکل گیری فضای ارزشی- هنجاری دخالت دارند. غلبه دیدگاه عدالت محوری با چرخه ای بودن جهت برنامه ریزی و برقراری پیوند فضایی میسر می شود. همچنانکه همسو کردن خواستگاههای ذینفعان و همسانی نقش ذینفعان در مورد ذینفعان حکمروایی یعنی دولت و ملت مورد انتظار است.

واژه های کلیدی: برنامهریزی فضایی، رویکرد ذینفعان، دولت، ملت.

مقدمه

برنامهریزی، به طور معمول، جریانی آگاهانه به منظور دستیابی به اهداف معین از طریق یک سلسله فعالیتهای مرتبط به یکدیگر با هدف پیشبینی از آینده است 32] و.[20 جریانی مطلوب که در سطوح و لایه های مختلف صورت می گیرد و به طور حتم متکی بر یکسری اصول حقیقی و واقعی است. مبانی منطقی و علمی دارد و با هدف کنترل، توسعه، تکامل، تعادل و تعامل شکل یافته است. فقدان برنامهریزی موجب شده تا از اهداف اصلی و بنیادین فاصله گرفته و به انجام فعالیتهای فیالبداهه، آنی، ذاتی، سطحی، زودگذر و موقت مبادرت شود. برنامه ریزی به پشتوانه تفکر و سنجش عمیق راهگشا است. از اینرو، برنامهریزی فضایی با هدف فضاسازی مطلوب، به عنوان یک سیستم حمایتی، برای تضمین اجرایی هدف خاص، در رابطه با تابعی از کارکردهای انسانی در مواجهه با ساختارهای طبیعت در علوم جغرافیایی تعریف میشود. دو نوع برنامهریزی در علوم جغرافیایی متداول است؛ یکی برنامهریزی عقلایی با غلبه فضای رسمی یا سخت1 و دیگری برنامهریزی ارتباطی با غلبه فضای غیررسمی و نرم2 که ویژگی های هر یک در جدول - 1 - امده است. امروزه، برنامهریزی متمرکز به علل مختلفی که در زیر بدان اشاره می شود مورد نقد قرار گرفته است:

•    تمرکز امکانات و سرمایهها در مراکز شهری و واپسماندگی روستاها؛

•    تأکید بر عقلانیت ابزاری و نبود جایگاه برنامهریزی مشارکتی و ارتباطی در اندیشه؛

•    شیوه رایج برنامه ریزی بالا به پایین توسط نخبگان و کارمندان دولتی؛

•    رسمی بودن و یکطرفه بودن برنامها عموماً توسط برنامهریزان با تعیین چارچوب و الگوهای از پیش تعیین شده و دخالت مردم در حد گرفتن اطلاعات از آنها؛

•    هدفگذاری کمیگرا با استفاده فزاینده از مواد وانرژی؛

•    حل مسأله غیر فرآیندی، خطی، فنی و تک سناریویی؛

•    پروژه محور بودن اوزالیدی الگوها به همراه تحلیل تک بعدی؛

•    نگرش دخالت حداکثری دولت به همراه نگرش بخشی همراه با تعصب سازمانی و عرضه محور بودن؛

•    و تأکید بر قدرتمندان روستایی و شهری به عنوان ذینفعان .[14]

برنامهریزی غیرمتمرکز نیز به علت مسایل ناشی از گسترش بخشهای دولتی و پیچیدگی مدیریت، مسأله هماهنگی و کنترل ملی، تأکید تفکر اقتصادی بر تمرکز فعالیتهای اقتصادی و ضرورت وحدت و انسجام ملی از سوی دستاندرکاران با استقبال مواجه نیست .[33] در مجموع میتوان گفت، برنامهریزی همانند اندیشه و روششناسی، نیازمند تحول است. موضوعها، ساختارها و سطوح برنامهریزی با عنایت به پویایی محیط خارجی نیازمند تطابق و تکمیل هستند .[15] برنامهریزان با به نقد درآوردن هر یک از رویکردهای برنامهریزی فضایی، رویکردهای نوین دیگری را جستجو کرده و رویکرد جدید را جایگزین رویکردهای قبلی نمودهاند. حال سؤال کلیدی این است که چگونه میتوان با توجه به رویکرد ذینفعان در پارادایم ارزشی- هنجاری، رویکردهای نوینی را در برنامهریزی فضایی ابداع کرد و با باز اندیشی در برنامهریزی فضایی نقصانهای موجود در برنامهریزی را قوت بخشید؟

مبانی نظریهای

در تفسیر و تبیین پرسش طرح شده، از نظریه های پارادایم ارزشی- هنجاری، نظریه شبکه3 و دیدگاه درون رشته ای4 استفاده شده است. مبانی نظریه ای پارادایم ارزشی- هنجاری برگرفته از نظریه های دگرگونی ارزشی رونالد اینگلهارت 5، نظریه گروه مرجع و نظریه کنش پارسونز6 است که محوری ترین بحث این نظریه ها در قالب یک جمله در جدول - 2 - آمده است. پارادایم ارزشی - هنجاری، مجموعه ای از اندیشه ها و روش های بنیادین و اصولی است که به طور رسمی یا غیررسمی، آشکار و پنهان، ظاهری و باطنی در ابعاد مختلف فرهنگی، دینی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی مشتمل بر ارزشها، نگرشها و هنجارهایی هستند که با استناد بر الگوهای مرجع نظیر دین، عقل، علم، فرهنگ و قوانین در فضاسازی نوین انسانی سایه انداخته است. در پارادایم ارزشی- هنجاری، سهم ذینفعان در برنامهریزی فضایی به عنوان یک رویکرد ارزشی- هنجاری مورد توجه قرار گرفته است که به طور قطع با عدالت محوری در بهبود فضاهای جغرافیایی نقش بسزایی دارد. از اینرو اقدامات زیر، از سوی برنامهریز، منطقی است:

•    شناسایی ذینفعان و دغدغههای آنان بر سر یک موضوع یا مسأله؛

•    تعامل بیطرفانه برنامهریز با ذینفعان؛

•    استخراج گزینههای مطلوب و مشترک ذینفعان؛

•    افزایش آگاهی ذینفعان با ایجاد یک فضای نمایشی در جانبداری عمدی از دیدگاه هر یک از ذینفعان و توجیه آنان در درگیری با مسائل بوجود آمده از این جانبداری.

درک عمیق مسائل واقعی بوسیله برنامهریز و ذینفعان، نزدیک کردن دیدگاه ذینفعان و برنامهریزان به یکدیگر، شدت بخشیدن به همکاری و مشارکت ذینفعان، تعقیب منافع جمعی و مشترک ذینفعان نظیر زمان و هزینه و در کل وحدت نظر و عمل از مهمترین مزایای لحاظ رویکرد ذینفعان در پارادایم ارزشی - هنجاری است .[ 27]

روش تحقیق

رویکردهای نوین در برنامه ریزی فضایی، متکی بر مطالعات بنیادی و اکتشافی است که در راستای تبیین هنجاری، روش اصولگرا، تحلیل ریخت شناسی و تحلیل ارزشی از جمله روش های تحقیق مطرح در پارادایم ارزشی- هنجاری است که مورد توجه قرار گرفته است - جدول . - 6

بحث

برنامهریزان در ارائه انواع رویکردهای برنامهریزی نظیر برنامهریزی بالا به پایین، پایین به بالا و بینابینی بیش از هر چیزی به عامل "جهت" جریان در برنامه ریزی توجه کردهاند. تا آنجا که در تبیین رویکرد ذینفعان حکمروایی می توان به جایگاه سلسله مراتبی قرار گیری دولت و مردم در دو سوی بالایی و پایینی بردار اتصال دهنده در فرایند برنامه ریزی اشاره کرد. این قبول فاصله بین دولت و ملت به تبع اندیشه تقابلی و تمایزی توجیه کننده جهتگیری و سوگیری است - شکل. - 1 از اینرو جهت تصمیمگیری برای ذینفعان یعنی دولت و مردم در عرصه تقابل و تمایز معنادار است و نشان از استقلال و جدایی تصمیمهای دولت از ملت و ملت از دولت دارد .[16]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید