بخشی از مقاله
چکیده
محمد بن زکریاری رازی - 320 -251 - حکیم، طبیب وکیمیادان مشهور جهان اسلام بود. وی از چارچوب فکری که غالب فیلسوفان مسلمان در آن به بحث و نقد میپرداختند خارج شد و آرائی در فلسفه، طبییعات و اخلاق و الهیات ارائه کرد که بیشتر آنها خارج از ساختار و ملحدانه به نظر میرسید. رازی در کنار تمام تفاوتهایی که با فیلسوفان دیگر جهان اسلام دارد، در ایده اصلی جاودان خرد با آنها هم رأی نیست. ریشه این اختلافات مبادی فلسفی و طبیعیاتی او است. رازی در میان پنج قدیمی و مبدئی که برای عالم برمیشمرد، نامی از عقل نبرده است. عقل نزد او مندرج در نفس است. رازی معتقد بود که علم آدمیان در حال پیشرفت است و آیندگان با بهرهگیری از تجربیات گذشتگان و کاوش-های جدید میتوانند به دانش خود بیافزایند. در کنار ردّ و انکارها، آراء رازی، بویژه در دوران معاصر مورد توجه قرار گرفته است. غرض از این مقاله نگاهی دوباره به آراء و اندیشههای رازی، با محک تکامل باوری و اندیشه پیشرفت است.
کلید واژهها: رازی - محمبن زکریا - ، خرد، تجربه، تکامل - پیشرفت -
مقدّمه
رازی بواسطه سه رأی عمده درفلسفه و کلام و اخلاق شهرت یافته است که عبارتند از .1 اعتقاد به قدمای خمسه - پنج قدیم - ؛ 2.انکار نبوّت 3.نظریه اخلاقی وی درباره لذّت و منع هوی. آثار اصلی رازی که به دو اعتقاد نخست اشاره کرده، موجود نیست و باید به گزارشهای دیگران رجوع کرد. اما آنچه مسلم است این است که منظر و تفکر محمد بن زکریای رازی مانند سایر حکمای اسلامی نبوده و خاستگاهی متفاوت از آنها داشته است و همین سبب شده است که تفکر رازی خارج از ساختار به نظر آید و همه آن تفکر بدون در نظر گرفتن برخی جنبههای مثبت آن نفی شود.غالب حکمای اسلامی از کندی تا ملاصدرا سرچشمه علوم و فلسفه را وحیانی میدانند. در این تفکر، اعتقاد بر این است که خداوند این علوم را از طریق انبیاء به بشر آموخته است. اکثر فیلسوفان اسلامی معتقدند که عناصری از تفکر توحیدی در میان فیلسوفان یونان وجود دارد و بر این اساس آنان مشرک به شمار نمیروند و به همین سبب از آنان با لقب حکمای الهی یاد کردهاند.
در سنت تعقلی اسلام، رویکرد غالب این است که معرفت حقیقی، همان حکمت ازلی است که از آغاز تاریخ بشر موجود بوده است. به نظر این فیلسوفان منبع حقیقت و معرفت دین است و منشا حکمت - به معنای اعم که شامل علوم و صنایع نیز میشود - به هرمس میرسد که آن را با ادریس نبی - ع - تطبیق میدهند و او را ابوالحکماء مینامند. اینکهفارابی بین فلسفه و نبوّت ارتباط میدید و همچنین سهروردی، از حکمت لدنّیه و نیز از طباع تام که استاد معنوی فیلسوفان و رب النوع انسان، سخن گفته، نشانه این گرایش است. ابوحاتم رازی، معاصر محمد بن زکریای رازی، مدافع افراطی چنین نظریهای است؛ او معتقد بود که هر ساختار منظمی اعم از علوم و لغات، آفریده الهی است و نمیتواند ساخته انسان باشد. به نظر او طب، نجوم، معرفت عقاقیر - داروها - ، علم الفلک و مجسطی همه از جانب خدا آمده و حتی لغات - زبانهای - مختلف را خداوند به برگزیدگانش الهام کرده است و منشأ اختلاف زبانها و غیره، بشر نمیتواند باشد.
در مقابل چنین دیدگاه افراطی؛ محمد بن زکریای رازی به عقل و تجربه بها داده و نیز رستگاری انسان را در گرو مقابله با نفس و هوی - لذات زودگذر - دانسته است.در اینجا دو مسئله مطرح است: نخست اینکه خاستگاه این نظریه رازی چیست و دوم اینکه طراحی این نظام متفاوت در خلقت و آفرینش چه سود و فایدهای برای رازی داشته و نظام فلسفی او را به چه سمت و سویی سوق داده است. آیا میتوان در میان سخنان رازی به طرحی برای سعادت دنیوی و اخروی رسید و آیا رازی توانسته است که جایگاه عقل را در میان تفکرات رقیب و معاصرش ارتقا ببخشد. برای بررسی این مسائل نسبت تفکر رازی را با فلسفه یونان و نیز تفکر ایران باستان بررسی و در نهایت به اندیشهورزی خاص او اشاره خواهیم کرد. روش ما در این تحقیق، توصیفی تحلیلی خواهد بود.
نسبت تفکر رازی با فلسفه یونان و سنت ایران باستان
بسیاری از محققان، ویژگی عمده فلسفه رازی را، دوری از فلسفه ارسطو و تمایل به متفکران پیش از ارسطو، چون افلاطون، سقراط، ذیمقراطیس و فیثاغورس دانستهاند - بیرونی، 3 :1936؛ مسعودی،240/2 :1984؛ ابن صاعد، :1999 . - 33 دلیل این نسبتها را میتوان در برخی آراء صریح و غیر صریح رازی جویا شد. به نظر میرسد رازی در گرایش به زهد و پرهیز از لذات نفسانی متأثر از سقراط و در اعتقاد به سه نفس: عقلانی، غضبی - حیوانی - و نباتی - شهوانی - و لزوم اعتدال میان این سه، متأثر از افلاطون است.1 همچنین پذیرش تناسخ و اعتقاد به جزء لایتجزی آرائی است که میتواند تفکر او را به ذیمقراطیس و فیثاغورس نزدیک کند - رازی، 31-27 :1939؛ 100-99؛ 105؛ ناصر خسرو، 1384، ص70-69، . - 74-73 جزم گرایی و تکیه بر برهان ویژگی اصلی تفکر ارسطو است که رازی از آن فاصله گرفته و به تجربه اهمیت بیشتری داده است - ادامه مقاله - .
یکی از آراء مشهور رازی اعتقاد به قدمای خمسه است. مطابق گزارشهای معاصران و متأخران وی2رازی این عقیده را در کتابی موسوم به العلم الهی و به قولی در فی القدماء الخمسه ابراز کرده است و چون اصل این دو اثرکه - احتمالاً هر دو اشاره به یک اثر دارند - موجود نیست، ناچار باید به همان گزارشها استناد کرد. مطابق گزارش ابو حاتم رازی در اعلام النبوه و ناصر خسرو در زاد المسافر، رازی معتقد به قدیم بودن خدا است؛ اما در عین حال معتقد است که خلق از عدم - ابداع - ، محال است و بنابراین لازم است که »هیولی« نیز قدیم باشد تا صانع از طریق صورت بخشی به آن، عالم را خلق کند. او در توجیه اینکه باری تعالی در خلقت عالم مختار بوده است، از قدیم دیگری به نام »نفس« یاد میکند که خواسته او موجبِ خلقت عالم شد: نفس که قدیم، زنده و جاهل بود، شیفته هیولی گشت و خواست که با آن متحد شود
و در آن صورتهایی بیافریند و از این طریق به لذات جسمانی نائل شود. اما چون طبعِ هیولی، تمرد و امتناع از قبول صورتها بود، خدا لاجرم به یاری نفس آمد و این جهان را با صور مادیش آفرید تا نفس بتواند مدتی خواستههای پست خود را در برخورداری از لذات مادی برآورده نماید. هیولی از نظر رازی محتاج به محل و مکانی است که در آن جای گیرد و چون رازی این محل را مستقل از جسم و مسبوق بر آن و نامتناهی دانسته است، »مکان« از نظر او جزء قدما به شمار میآید. او همچنین »زمان«، به معنای امری مطلق و غیر وابسته به فلک و اجسام را یکی از قدماء دانسته و معتقد است که در این معنا، زمان، نوعی دوام وامتداد نامتناهی است - ابو حاتم رازی، 22-13 :2003؛ ناصر خسرو، 68 :1384، 93 - 88، 106-100، . - 291-290گفته میشود که رازی این اعتقاد را از زرتشتیان، مانویان و یا صابئین حرانی گرفته است. در بررسی اسناد این نسبت به این شواهد میرسیم:
1.ابوریحان بیرونی در ضمن فهرست آثار رازی به تأثیر افکار مانوی بر رازی اشاره دارد و معتقد است که بویژه کتاب سفر الاسرار 3 مانی مورد استفاده رازی بوده است - بیرونی، . - 4-3 :1936
2.ابوحاتم رازی که با محمد بن زکریا مناظراتی داشته، افکار او را به مجوس - زرتشیان - و مانویان شبیه میبیند - ابوحاتم رازی، . - 232 :2003
3.مرزوقی در کتاب الازمنه و الامکنه گزارشی درباره عقاید کسانی میدهد که غیر خدا را نیز ازلی میدانند. او گفته است: چنین کسانی یک، دو، سه و یا چهار امر ازلی همراه با باری در نظر گرفتهاند. کسانی هستند که فاعل و ماده را ازلی میدانند، کسانی علاوه بر این دو، خلأ را نیز ازلی میدانند و گروه سوم، زمان - مدت - را نیز ازلی در نظر میگیرند، اما رازی »نفس ناطقه« را نیز به این مجموع افزوده و عدد قدماء را به پنج رسانده است - مرزوقی، . - 144/1 :1332
4.خواجه نصیر نیز در تلخیص المحصل احتمال میدهد که این اقوالی که درباره قدماء خمسه مطرح میشود و به حکمای متقدم و نیز هرمس و آغاثاذیمون4 نسبت داده میشود، ساخته متأخران ]یعنی رازی[ باشد - طوسی، . - 194 :1405
5.ابن قیم جوزی هنگام برشمردن عقاید ثنویان، عقیده به قدمای خمسه - باری، زمان، خلأ، هیولی و ابلیس - را به آنها نسبت میدهد و سپس میگوید محمد بن زکریای رازی بر این مذهب بود، ولی به جای ابلیس، »نفس« را نهاد و به قدمای خمسه قائل شد. ابن قیم معتقد است که عقیده رازی ممزوجی از عقاید صابئیان، فلاسفه و هندوان است - ابن قیم، . - 241/2 :1961
6.جرجانی در شرح مواقف ضمن اشاره به صابئین و حرانیان، عقاید آنان را شبیه رازی دانسته و احتمال داده که رأی رازی مصدر اعتقاد به قدمای خمسه بوده است. گویا که این عقیده در میان مذاهب و کتابها، به صورت پراکنده بوده و رازی در کتاب علم الهی خود آنها را جمع کرده و به این صورت نقل کرده است - جرجانی، . - 199 /3 :1325پل کراوس بر اساس این شواهد نتیجهگیری کرده که اعتقاد به قدمای خمسه که رازی را به حرانیان مرتبط میکند، پیش از رازی در میان عقاید منسوب به حرانیان نیامده است - رازی، . - 194-191 :1939 رازی در کتاب - مفقودِ - علم الهی نظر صابئین حرانیو5 نیز قدمای خمسه را به تفصیل بیان کرده است. رازی ظاهراً در آنجا ادعا کرده که عناصر این عقیده را از حکمای اوائل یونانی و قبل از ارسطو دریافت کرده ولی ترتیب و تنظیم این اصول به این نحو دستاورد خود او است - ابوحاتم رازی، 21 :2003؛ محقق،. - 289 :1349
بررسی نسبت مانوی به تفکر رازی
به دلایلی که چندان برای ما روشن نیست، رازی از اشاره به تفکر مانوی و وامگیری از آنها ابا داشته و به جای آن عقاید خود را به حکمای یونان نسبت داده است. او حتی نسبت به مانویان انتقاداتی داشته، چنانکه کتابی در رد یکی از پیروان