بخشی از مقاله
چکیده
زبان و ادبیات فارسی، به عنوان زبانی علمی از قرن چهارم تا سیزدهم هجري، یکی از زبانهاي انتقال علوم بعد از زبان عربی در جهان اسلام بوده است. این زبان با شکلگیري دولت گورکانیان مورد توجه سلاطین این سلسله قرار گرفت و علاوه برجذب شعرا و ادبا، بسیاري از اطباء و دانشمندان ایرانی که زبان فارسی داشتند را جذب خود نمود. در این پژوهش به سیر تاریخی زبان علم طب در میان این اطباء و دانشمندان در عصر کورگانیان هند که با آثارشان علاوه بر رونق دانش و حکمت،سبب غنیتر شدن بار علمی زبان و ادبیات فارسی گردیدند، مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد.
واژگان کلیدي: زبان و ادبیات فارسی، علما، اطباء، گورکانیان هند
مقدمه
در دوره ساسانیان روابط نزدیک علمی و ادبی در میان ایران و هندوستان کاملاً برقرار بوده و دانشمندان این دو کشور به سرزمین یکدیگر سفر مینمودند، تا آنجا که حوزه جنديشاپور و بعدها مکتب بغداد در دوره عباسی شاهدحضور دانشمندان و اطباء هندي بودهدر قرون اولیه هجري، اسلام از راه ایران به هندوستان قدم نهاد و از آن پس همواره گروه گروه و دسته دسته مردو زن و خرد و بزرگ ایرانی به آن سرزمین رفته یا در آنجا مانده و یا با ثروت سرشار به ایران بازگشته اند و مخصوصاً بارها در موقع خطر بهترین پناهگاه مردم ایران سرزمین هند بوده است. - نفیسی، - 30 :1336در 369 قمري ناصرالدین سبکتکین که تربیت شده و دست پروردة دربار سامانیان بود، با لشکریان ترك، عرب، ایرانی و فارسی زبان خود به هند رفت و از آن پس زبان فارسی در آن کشور به همان اندازه ایران رواج داشته است و به جرأت می توان اندوخته هزار ساله این زبان را به دو قسمت تقسیم کرد و گفت یک قسمت از آن در ایران و قسمت دیگر در هندوستان فراهم گردید. - فروزانی، - 423 :1384
پس از آنکه سلسله غزنویان در شهر غزنه پایهگذاري شد؛ نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ هندوستان صفحهاي مملو از تجربیات جدید ورق خورد. با آنکه سلاطین غزنوي خود ترك نژاد بودند، ولی دربار شان را به زبان پارسی و آداب و رسوم ایرانی و حتی گاهی هندي آراستند و تمام قلمرو خود را تحت سلطه فرهنگ والا و پیشرفته ایرانی درآوردند. دربارهاي ادب پرور غزنه و لاهور چنان رونقی یافت که آرزوي هر صاحب علم و هنري راه یافتن به آنها بود. - یان ریپکا، - 1346:119 از آن پس تا صد سال پیش همواره زبان پادشاهان و امراي مسلمان در سراسر هندوستان و حتی در نواحی جنوبی آن سرزمین مانند دکن و ناحیه مدراس و کرناتک زبان فارسی بوده است و دولت استعماري انگلیس در هند تقریباً تا سال 1850 میلادي با مردم هند به وسیله زبان فارسی سر و کار داشته است. - فروزانی، - 423 :1384
در مدت 563 سال یعنی از 369 تا 932 قمري سی و دو خاندان در نواحی مختلف هندوستان پادشاهی کرده اند که برخی از ایشان از نژاد ایرانی بوده اند و همه ایشان به زبان فارسی سخن می رانده اند. از شمال تا جنوب یعنی از کشمیر و پنجاب و راجپوتانا و آسام و بهار تا بنگاله و گجرات و بیجاپور و دکن و کلکنده درین دربارهاي سی ودوگانه همواره شاعران و نویسندگان فارسی زبان بوده اند. آنچه تاکنون کتاب در تاریخ هندوستان نوشته شده به زبان فارسی است و زبان فرق مختلف تصوف هند مخصوصاً سهروردیان و چشتیان و قادریان و نقشبندیان و مجدیان هند هنوز هم فارسی است و صدها کتاب تصوف فارسی در هندوستان تألیف کرده و اکثریت آنها را چاپ کردهاند به طوري که می توان در کمال سهولت فهرستی از کتابهاي فارسی چاپ هند تهیه کرد که شمارة آنها از سه هزار بالاتر می رود. - نفیسی، - 31 :1336
از زمان تشکیل گورکانیان در 15 شعبان 932 توسط ظهیرالدین بابر شاهزاده تیموري که در خراسان زاده و در همانجا پرورش یافته بود و خود به زبان فارسی شعر میگفت و چیز مینوشت و به این زبان بسیار علاقهمند بود به هند رفت و قسمت اعظم هندوستان را گرفت و سلسله مقتدر بابري یا معقول را در هندوستان تأسیس نمود و تا 13 شعبان 1274 قمري یعنی در حدود 342 سال و دو روز کم سلسلهاي در هندوستان قدرتنمایی نمود که زبانش قند پارسی بود. در دربار این شاهان هند همواره عده کثیري از نویسندگان، شعرا، اطباء و دانشمندان فارسی زبان چه از مردم هند و چه از ایرانیانی که به هند رفته اند میزیستند - علیشاهرضوي، 76 :1387 و . - 77 این دوران معاصر با دوران صفویه تا قاجاریه در ایران امتداد داشت. دورانی که کمتر به ادبیات، شعر و علوم گوناگون اسلامی توجهی صورت میگرفت و در مقابل شهرهاي مهم هند میعاد علما، ادبا، اطبا و دانشمندانی بود که آثار خویش را به زبان شیرین فارسی نگارش مینمودند. - نفیسی، - 31-2 :1336 در اینجا به بررسی نهضت طبی نگارش آثار به زبان و ادبیات فارسی میپردازیم.
پزشکی و زبان و ادبیات فارسی
در بین ملل و نژادهاي بسیاري که با هند تماس داشته و در زندگانی و فرهنگ آن نفوذ کرده اند، قدیمیترین و بادوامتر ینشان ایرانیان می باشند. - حکمت، - 34 :1337 این اشتراك و نزدیکی قومی فرهنگی شامل زمینههاي بسیاري از جمله رسوخ علوم مختلف و زبان و ادب فارسی در میان هندوان میباشد. به طور قطع همانگونه که ایران در زمینههاي متعدد از جمله زبان و ادب فارسی بر هندوستان تأثیراتی گذاشته، روند معکو سی از این تاثیرپذیري را نیز بر خود پذیرفته است. بخصوص از عصر ساسانی در نتیجه همجواري و مناسبات بازرگانی موجود، برخی کتب هندي به پهلوي برگردانده شد. - استواري، - 133 :1391 قدیمی ترین اطلاعی که در زمینه ترجمه کتب سانسکریت، در دست داریم از زمان خسرو انوشیروان ساسانی می باشد. چنانچه در حدود قرن 6 ق .م پزشک دانشمند دربار شاهنشاهی - برزویه طبیب - به هند رفت و مجموعه داستانهاي اخلاقی - پنچا تنترا - که به کلیله و د منه معروف شد را به ایران آورده و به زبان پهلوي بر گرداند. - رضا زاده شفق، - 1352:262 در همین ایام، هنگامی که دانشگاه پزشکی جندي شاپور در اوج پیشرفت خود بود، برزوي پزشک و جمعی از پزشکان پژوهنده در سفر به هند، به جست و جوي گیاهان دارویی و پادزهرها برآمدند و سالها در کوهها و جلگههاي آن سرزمین به پژوهش پرداختند. فردوسی در این باب آورده است:
پزشک پژوهنده برزوي بود به پیري رسیده سخنگوي بود
چنین گفت: اي شاه دانش پذیر پژوهنده دانش و یادگیر
من امروز در دفتر هندوان همی بنگریدم به روشن روان
نبشته چنین بد که در کوه هند گیاهی ست رخشان چو رومی پرند
چو بر مرده بپراکنی بی گمان سخنگوي گردد هم اندر زمان - رضایی، - 179 :1381
برزوي طبیت علاوه بر کتاب معروف کلیله و دمنه و شطرنج، برخی ازآثار طبی و همچنین تنی چند از پزشکان هندي را با خود به ایران آورد. در بیمارستان جندي شاپور عدهاي از طبیبان هندي می زیستند که به آموختن اصول طب هندي اشتغال داشتند؛ چنانکه چند کتاب از آثار طبی هند به پهلوي ترجمه شد وپس از آن به عربی در آمد چنانکه در طب اسلامی از این آمیزش آثار فراوانی به جاي مانده است - استواري،. - 134 :1391چنانکه قبل ازین گفته شد زبان فارسی در اوایل قرن پنجم با لشکریان غزنوى به شبه قاره پاکستان و هند رسید و بوسیله صوفیه و شعرا و اطباء و حکماء و غیرهم اولا در پنجاب - یکی از استانهاى پاکستان - و بعد از آن در دهلی در زمان سلاطین غورى و خلجی و تغلق و لودى و مغول از شرق تا جنوب یعنی از کشمیر تا پنجاب و سند و راجپوتانا و آسام و بنگال مسلمانان در نشر و اشاعه زبان و علوم و فنون فارسی همت گماشتند تا آنکه زبان فارسی زبان رسمی هند اسلامی گردید. - مظهر، - 8 :1377
در این کشور این امر تا زوال دولت مغولان ادامه داشت- حتی در آغاز دوره شرکت هند شرقی1نیز مدتی در تألیفات و نشریات و حتی پروندههاى قضائی و دادگاهها با پیروى از روش و سنت متقدمین فارسی بکار برده میشد. علت اصلی این امر اینست که سلاطین مسلمان که در آغاز باینجا آمدند زبان مادرى و علمی و رسمی شان فارسی بود و هم لشکر و سپاه و سیاستمداران و مربیان دانش و ادب و شعراء و صنعتگران و پزشکان و حتی بیشتر سیاحانی که براى سیاحت و گردش باین شبه قاره وارد گردیدند زبانشان فارسی بود. در اینجا این نکته قابل ذکر است که از تمامی شبه قاره ناحیهاى که از همه بیشتر تحت تأثیر فارسی درآمد، پاکستان امروزه بود چه مرزهاى افغانستان و ایران به این قسمت کشور پاکستان اتصال دارد و شاهراه حقیقی سیاحان از طریق ایران و افغانستان از دره خیبر تا لاهور و از لاهور تا کراچی بوده و هست. - واسطی، - 71 :1382
خلاصه آن همه مایه دانش و حکمت که باین کشور از ایران و فارسیزبانان رسید از همین راه بوده است. در نتیجه اینکه زبان فارسی در اینجا وسیله تدریس پزشکی گشت. اما در آغاز پزشکان بزرگ کتابهاى پزشکی را که به عربی نوشته شده بود - مثل قانون و قانونچه و شرح الاسباب و العلامات و غیره - به همان زبان نیز تدریس میکردند. ولی تشریح و تفسیر آنها را بفارسی بیان مینمودند و تعلیقات هم بفارسی مینوشتند. این وضع بعد از تنزل دولت مغولان هم ادامه داشت. بهمین دلیل همه ذخیره تألیفات حکیم اعظم خان و شریف خان و صادق علی خان و محمود خان به فارسی است - همان: . - 71-2حتی در زمان اکبر حکیم فتح اللّه شیرازى کلیات قانون بوعلی سینا را به فارسی منتقل کرد و حکیم شریفخان هم شرح قانون حمیات را بفارسی نوشت.
حکیم محمد ارزانی شیرازي، فارسی را خیلی بکار میبرد - حسینی، . - 95 :1383چنانکه روایت است وقتی که اشتیاق تحصیل پزشکی در او پیدا شد فقط زبان فارسی می دانست و از عربی بیاطلاع بود. وقتی نزد پزشکان معاصر رفت و درخواست تعلیم کرد به علت ندانستن عربی خواهش او را رد کردند، لذا عربی را یاد گرفته تحصیل علم پزشکی کرد. ولی بعد خود تألیف و تدوین کتب پزشکی به فارسی را آغاز و سبب تسهیل تحصیل این فن و ارزانی آن شد و کتابهاى متعددى مثل میزان الطب و طب اکبر و مفرح القلوب و قرابادین قادرى و مجربات اکبرى و غیره را به فارسی نوشت - واسطی، . - 72 :1382در این دوره اکابر پزشکی فارسی را زبان خود و سهلترین وسیله اظهار این فن میدانستند.
چنانکه محمد اکبر ارزانی در طب اکبر که در حقیقت آن را ترجمه فارسی »شرح الاسباب و العلامات« میتوان گفت، میگوید: »بناء علیه در خاطر حقیر ریخت که مجموعه کثیر النفع که در کمال متانت و اعتبارست جهت عموم افاده و استفاده بلسان فارسی از عربی مترجم ساخته شود.« - شاه ارزانی، 1387، ج - 2 :1مولانا غلام الحسنین کنتورى که اسلاف وى نیشابورى بودند در سال 1286 ه »فصول بقسراط« را به فارسی ترجمه کرد. وى سبب این ترجمه را اینگونه بیان نموده است: »تا این دم بجهت نبودنش مترجم به زبان فارسی اکثر از متطببین از فهم عجائب رساله مذکوره بر کران بوده.«و بهوه پسر خواص خان در زمان سکندر لودى »معدن الشفا سکندر شاهی« را تألیف کرد که سبب تألیف آن بدین قرار میباشد:»طب حکماى هند را به زبان فارسی که املح الالسنه است ترجمه کردم که موجب اجر موفور و بیان نامحصور خواهد شد« - واسطی، . - 73 :1382