بخشی از مقاله

چکیده:

زبان از ویژگی های مهم بشریت و عنصر وجودی انسان است، و فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند. فرهنگازآنِ مردم است - روحانی، . - 1393 با زبان، مردم می توانند پیام های خود را ارسال کنند و با یادگیری بسیاری از زبان ها دانش خود را عمق و گسترش دهند. از طرفی، فرهنگ، شخصیت، و نگرش انسانها تحت تأثیر میزان دانایی و دانش اجتماعی ایشان است. ادیبان، فرهنگ را مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، ارزشها، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه خویش فرامیگیرد تعریف میکنند که به وسیله آموزش به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله وراثت منتقل میشود .

فرهنگ راهکار و نرم افزاری شایع و موجه در یک جامعه برای رفع هرگونه نیاز است. برای مثال، تکلم به زبان فارسی یک راهکار است برای رفع نیازشفاهی ایرانیان، و زبان چینی و انگلیسی راهکارهایی دیگر برای مردمانی دیگر و رفع نیازهای مشابه آنهاست. رابطه مستقیم زبان و فرهنگ از دیرباز مورد توجه فلاسفه، زبان شناسان، و جامعه شناسان بوده است. از طرفی، » جهانی شدن « از جمله مسائل مهمی است که در پرتو پیشرفت روز افزون تکنولوژی و ارتباطات، کشورهای در حال توسعه را به چالش کشانده، و زنجیره ای از دگرگونی ها را درعرصه های گوناگون فرهنگی و باورهای کشورهای جهان در بر گرفته است.

ازآنجائیکه زبان انگلیسی بواسطه گستره بین المللی آن بستر مناسبی را جهت نشر فرایند » همگونی فرهنگی « از طریق ابزارهایی چون شبکه های اطلاع رسانی جهانی و رسانه های نوین ارتباط جمعی فراهم کرده است، این مقاله تلاش دارد تا از یک سو به مفهوم زبان و فرهنگ و تأثیر متقابل آنها برهم، و از سوی دیگربه نقش زبان انگلیسی در پردازش اندیشه و نشر باورهای فرهنگی-اجتماعی بپردازد. برای نیل به این هدف، این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، علاوه بر مروری بر مباحث نظری مربوط و تجربیات نویسندگان، مثال هایی را برای روشن شدن بحث ارائه می کند.

کلید واژها:زبان انگلیسی، پردازش اندیشه، فرهنگ اجتماعی، آموزش و یادگیری، دین و مذهب.

.1 مقدمه:

زبان بیش از فقط یک وسیله ارتباطی است، و بر فرهنگ ما و حتی فرایندهای فکری ما تاثیر می گذارد. در نیمه اول قرن بیستم، زبان توسط زبان شناسان و انسان شناسان به عنوان ابزاری مهم که در شکل دادن به درک ما از واقعیت نقش دارد مشاهده شد. زبان از پیش تعیین کننده آن چیزی است که ما در جهان اطراف خود می بینیم. به عبارت دیگر، زبان مانند یک لنز پلاریزه بر روی یک دوربین در فیلتر کردن واقعیت عمل می کند- ما دنیای واقعی را تنها در دسته بندی های زبانی خود مشاهده می کنیم . - Sapir , 1921 - همچنین تحقیقات جدید شناختی نشان می دهد که زبان تأثیر عمیقی در نوع نگرش مردم به جهان دارد. از طرفی، بوضوح روشن است که اصطلاحات استفاده شده توسط یک فرهنگ در درجه اول نشان دهنده مصالح، منافع، و ارزش ها در آن فرهنگ است.

به عنوان مثال، سرخپوستان در سرزمین های شمال غربی کانادا به طور معمول دوداًح 10 واژه مختلف را برای توصیف انواع شرایط هوای سرد و برفی بکار می برند، در حالی که بیشتر مردم در کالیفرنیای جنوبی تنها از 2 واژه یخ - ice - و برف - - snow برای این منظور استفاده می کنند. این بدان معنی نیست که در زبان انگلیسی تنها 2 واژه برای توصیف این حالت وجود دارد. کاملا برعکس، واژه های انگلیسی بسیاری وجود دارند که توصیف کننده حالت های مختلف از آب منجمد هستند، مانند: کولاک - blizzard - ، شبنم منجمد - frost - ، تگرگ - hail - ، برف ریزه - snowflake - ، بوران - sleet - ، برفاب - slush - ، و... نکته این است که توصیف این شرایط به ندرت توسط مردمی که ساکن مناطق گرمسیری یا نیمه گرمسیری هستند استفاده می شود.

زیرا آنها به ندرت با شکل های دیگری از آب یخ زده در زندگی روزمره روبرو می شوند و ممکن است در توضیح شرایط برفی گوناگون نیز به کودکان خود مشکل داشته باشند. و در مقابل مردم مناطق گرمسیری و یا در سواحل دریا طبیعتاً از واژگانی در زندگی روزمره خود استفاده می کنند که برای سرخپوستان شمال غربی کانادا نا مأنوس و نا آشناست. شکل 1 رابطه ما را با زبان ما و واقعیت های جهان اطراف ما نشان می دهد.فرهنگ جوهره، خصوصیات و سرشت انسانهاست که در حیات اجتماعی یک جامعه جاری می شود و در هنجارهای مذهبی و اخلاقی، روش و منش اجتماعی، تفکرات علمی و فلسفی ، نمادها و نمودهای هنری تجلی پیدا می کند.

بنابراین عناصر تشکیل دهنده فرهنگ عبارتند از: مذهب، اخلاق، فلسفه، هنر در تمامی اشکال آن چون معماری، موسیقی، نقاشی ، مجسمه سازی ، ادبیات و ... ؛ و در یک جمله میتوان فرهنگ را "انعکاس دهنده ارزشها، سنتها و هنجارهای پایدار" و یا بعبارت دیگر "راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان" در یک جامعه تلقی کرد - فرهنگ. - https://fa.wikipedia.org/wiki/ فرهنگ در برگیرنده: .1 سازگاری کلی با نیازهای غریزی و فطری واقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون؛ .2 سازمان مشترکی که برای فرو نشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون بر خواستهاند، پیدا شده است؛ و .3 مجموعه مشترکی از اندیشهها و دستاوردها است. بطور کلی فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینشها، فلسفه و دین است - رستم بیگی و رمضانی، 1391؛ عالمی، . - 1394

فرهنگ ها دارای عناصر بسیارند که بطور آمیزه و نامیزه معنایی در جامعه شناورند و از میان خودآگاه و ناخودآگاه هوشیاری اجتماعی عبور می کند. مردم برای تغییر فرهنگی خودلازم است تلاش زیادی کنند، زیرا فرهنگ خواهان مانایی است. در برابر فرهنگ، نافرهنگ است و اگرچه جامعه با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست مانند اقلیم، آب و هوا، ژن، حوادث، وجود یا عدم وجود منابع طبیعی، بیماری ها و …شکل 2 مجموعه ای از عوامل تشکیل دهنده و تأثیرگذار بر فرهنگ را نشان می دهد.از طرفی، شناخت »جهانی شدن« برای کشورهایی نظیر ایران که برحفظ ارزش های فرهنگی خود اصرار دارند، برای درک تهدیدها و بحران های احتمالی که این پدیده برای آنها به دنبال خواهد داشت، بسیار مهم است.

تعاریف گوناگونی از این فرایند تا کنون ارائه شده، اما تعریف مربوط به کمیته ای بین المللی در سال 1995 را می توان به عنوان تعریف جامع و کاملتری ذکر نمود: »جهانی شدن عبارت است از درهم آمیزی اقتصاد، جامعه شناسی، سیاست، فرهنگ و رفتارها از طریق نفی مرزها و حذف پیوستگی های ملی و اقدام های دولتی.« ازآنجائیکه زبان انگلیسی بواسطه گستره بین المللی آن بستر مناسبی را جهت نشر فرایندهای » جهانی شدن « و » همگونی فرهنگی « از طریق ابزارهایی چون شبکه های اطلاع رسانی جهانی و رسانه های ارتباط جمعی مانند: رادیو، تلویزیون ماهواره ای، و اینترنت فراهم نموده است، این مقاله تلاش دارد تا از یک سو به مفهوم زبان و فرهنگ و نقش آنها درآموزش زبان، و از سوی دیگربه تأثیر زبان انگلیسی درنشر باورهای فرهنگی-اجتماعی بپردازد. - عالمی، 1394؛ وبگاه حوزه، 1384؛ تسخیری، . - 1382

.2 زبان و زبان خارجی چیست؟

زبان خاص انسان است و شیوه غیرغریزی انتقال عقاید، احساسات، و خواسته ها ازطریق تولید مجموعه ای از نمادهای اختیاری است . - Sapir , 1921 - زبان نهادی است که انسان ها توسط نمادهای قراردادی با یکدیگر ارتباط و تعامل برقرارمی کنند. زبان شیوه تفکرواندیشه ما را شکل می دهد، بطوریکه وقتی به زبان دیگری صحبت می کنیم دنیا را به گونه ای دیگر می بینیم. زبان خارجی زبانی است که در مدرسه آموزش داده می شود و زبان آموزش یا زبان ارتباطی معمول در یک کشور نیست، مانند زبان های انگلیسی و فرانسه در ایران. نمادهایی که در گفتار یا نوشتار بکار می روند شیوه های اصلی تشکیل و بیان مفاهیم فرهنگی هسنتد. نظر به اینکه ارزشها و هنجارهای رفتاری از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است، می توان نتیجه گرفت که هرفرهنگی الگوهای رفتاری مربوط به خود را دارد که برای مردمی با پیشینه های فرهنگی دیگر بیگانه و ناشناخته است. زبان یکی از ویژگیهای عام فرهنگی و وجه مشترک دگرگونی رفتارهای فرهنگی انسان است که سبب آسان تر شدن ارتباط و تعامل با دیگران می شود - رستم بیگی و رمضانی، . - 1391 شکل 3 رابطه بین زبان، فرهنگ، اندیشه و فکر و نحوه تعامل بین آنها را نشان می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید