بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این مقاله بررسی گوشه ای از تاثیرفرهنگ ایرانی بر فرهنگ وادبیات عرب ونقش ایرانیان در توسعه ی اسلام و تعدیل فرهنگ عرب با تلفیق و تاثیر متقابل دو فرهنگ فارسی و عربی است. برای نیل به این هدف، با مقایسه ی آیین ایرانیان با آیین عرب قبل وبعد از اسلام ,نتایج قابل توجهی از تاثیر فرهنگ ایرانی بر فرهنگ عربی واسلامی از لحاظ سیاسی , اجتماعی ,علمی و بویژه ادبی به دست آمده که ایرانیان , با استفاده از فرهنگ کهن و ریشه دار خود و باآفرینش اصطلاحات جدید در گستره ی فرهنگ عرب و زبان و ادبیات عربی کوشش فراوان مبذول داشتند.

.1 مقدمه

زبان عربی به همراه فتح اسلامی وارد سرزمین ایران شد و فرهنگ قوم عرب را نیز با خود آورد، هرچند ایرانیان پیش از اسلام نسبت به این زبان بیگانه نبودند چنانکه در زمان انوشیروان ساسانی شماری از ایرانیان برای کمک به سردار ایرانی سیف بن ذی یزن به سوی یمن رفتند و در آنجا اقامت گزیدند. اعراب آنان را »ابناء« میشناختند و هم آنان بودند که رسول گرامی اسلام - ص - ایشان را به ایران گسیل داشت تا رسالت دین اسلام را به خسروپرویز برسانند. همانگونه که برخی از پادشاهان ایران زمین فرزندانشان را برای فراگیری فنون جنگاوری به سرزمین عرب میفرستادند، از جمله آنان و بهرام گور بود که در قبیله نعمان بن منذر پرورش یافت.

بدیهی است که اینگونه تعامل، موجب تعامل زبانی و به دنبال آن فرهنگی وادبی نیز گردید. و سبب درخشش برخی شاعران در میان دو قوم شده است.تا آنجا که بسیاری از شاعران عرب به سرزمین ایران آمده و قصایدشان را در مدح پادشاهان ایران انشاد کردند.که اعشی از بزرگترین آنها است. چنانچه پس از اسلام شاعرانی برجسته همچون ابونواس و بشاربن برد و ... و ادیبانی سرآمد مانند ابن مقفع وعبدالحمید کاتب در پدیدآوردن فنون نوین کتابت عربی نقشی مؤثر ایفاد نمودند به واسطه همین ایرانی تبارها الفاظ فارسی و پهلوی به زبان عربی وارد شده است

ناگفته نماند که پس از اسلام تغییرات فرهنگی اساسی در فرهنگ ایرانیان ایجاد شد از جمله نامگذاری و آداب و سنن اجتماعی که متأثر از فرهنگ اسلامی و ایرانیان الفاظی مانند نماز و روزه را با مفهوم جدید اسلامیاش به همراه الفاظ دینی دریافتند نیز شاعران و ادیبانی در میانشان سر برآوردند که موجب تحکیم و قوام زبان و ادبیات عربی شدند.

همین همه این امور سبب گردید تا در ادوار مختلف حیات پارسیان و تازیان ارتباطی تنگاتنگ میان آن دو درهمه زمینه ها از جمله زبان و ادبیات پدید آیدواما از طرف دیگر ایرانیان با استفاده از آئین ورسوم کهن وریشه دار خود توانستند نقش مهمی در ایجاد فرهنگ اسلامی ایرانی و جهانی سازی اسلام داشته باشند.

با ظهور اسلام در عربستان ورواج آن در سراسر این شبه جزیره , تازیان به منظور تبلیغ اسلام به کشورهای مجاور از جمله پارس حمله کردند. وپس از شکست دولت آنها , تشکیل حکومت دادند .در سه قرن اول ورود اسلام به ایران , بااینکه ایرانیان به علت ناتوانی عرب ها در اداره ی امور کشوری , بیشتر امور کشور داری را به عهده داشتند ولی به علت ادعای سیادت اعراب , نمی توانستند برای احیای آیین کهن خود کاری از پیش ببرند به جز جنبش هایی که هر از گاهی برعلیه حکام عرب انجام می گرفت

بالاخره این جنبش ها نتیجه داد وایرانی ها که زبان عربی رابه خوبی فرا گرفته بودند وبرتری خود را در فرهنگ وکشور داری به اثبات رسانده بودند توانستند با پیشرفت در علوم وفنون , فرهنگ وتمدن خود را احیا کنند وبا تلفیق فرهنگ ایرانی با آیین اسلامی , اسلام را از یک دین منحصر به عرب خارج کرده وآنرا به یک آیین جهانی تبدیل کنند

اما ایرانیان چگونه توانستند در میان اعرابی که با فرهنگ وتمدن و علم آشنایی نداشتند آیین و رسوم خود را از گزند نابودی حفظ کنند ؟ مشترکات فرهنگ ایرانی و آیین اسلام چه بوده است که توانست در کنار هم یک فرهنگ جهانی بسازد ؟ دودمان های ایرانی چگونه توانستند اسلام را در سراسر جهان گسترش دهند؟ با تحقیق در تاریخ ومطالعه ی آن در می یابیم که جز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و علوم عقلی نیز در اسلام پدید نیامد مگر پس از عصری که دانشمندان ومولفان متمیز شدند و در نتیجه این علوم به ایرانیان اختصاص یافت واز این رو مصداق گفتار پیامبرپدید آمد که فرمودند :

" اگر دانش بر گردن آسمان آویزد قومی از مردم پارس بدان نائل آیند و آن را به دست آورند".1مَثل ایرانیان ماننددرخت سرو است که در اشعار فارسی بسیار آمده , این درخت مانند کاج ازطوفان یا بادهای سهمگین نمی شکند وقابلیت انعطاف دارد . چون باد سهمگین بوزد خم می شود وسر بر زمین می ساید وسپس با آرامش طوفان باز قد برافراشته واستوار می شود

آغاز نفوذ ایرانیان در فرهنگ اعراب ظهور اسلام و بعثت پیامبراکرم - حدود 711 م - وهجرت آن حضرت از مکه به -مدینه - 722 م - مصادف بود با دوران پادشاهی خسرو پرویز وسلسله ی ساسانی .پس از تاسیس مدینه به عنوان مرکز اسلام , دین اسلام به سرعت در شبه جزیره ی عرب رواج یافت و در سال یازدهم که سال رحلت پیامبر است نشر آیین اسلام در خارج از عربستان , با تهاجم عرب ها به کشور های مجاور, آغاز شد .

در این دوران جامعه ی ایران دچار آشفتگی بود وآثار بی نظمی در امور سیاسی و نظامی و دینی و اجتماعی در کشور آشکار بود واین بی سروسامانی دولت ساسانی را مستعد شکست کرده بود. در چنین اوضاعی حمله ی عرب به ایران آغاز شد. قدرت وتاثیر دین نو از نظر برابری وقدرت عوامل فکری اسلام مایه ی کامیابی این دین در میان غیر عرب گشت و باعث تشکیل حکومت های اسلامی در سرزمین های غیر عرب شد.عرب های بادیه نشین با وجود مقاومت ایرانیان توانستند به سرزمین های پارس نیز دست یافته تشکیل حکومت دهند. حکومت هایی که با تهاجم قوای عرب به منظور تبلیغ اسلام تشکیل یافته بود چندان در اداره ی امور موفق نبود زیرا اعراب بیشتر جنگاور بودند وتوانایی نظم بخشیدن به امور کشور را نداشتند

بعد از قیام های متعدد ایرانیان برای بدست آوردن عظمت گذشته ی خود , حکومت نژاد پرست اموی که عنصر ایرانی را به خود راه نمی داد و آن را به شدت تحقیر می کرد از بین رفت و حکومتی جدید تشکیل یافت که از هر حیث به دست رجال ایرانی اداره می شد چنانکه ازین پس تا دیرگاه , همه ی وزیران ودبیران و ندیمان وسرداران و بیشتر والیان و حاکمان ولایت های اسلامی ازمیان رجال ایرانی انتخاب شدند و اینان به نوبه ی خود سعی داشتند که رسوم وآداب و سنت های ایرانی , حتی بسیاری از اصول تشکیلاتی وسازمانی و آئین های درباری عهد ساسانی را عناًی در دوره ی عباسی برند که نتیجه ی آن احیا وتجدید فرهنگ ایرانی وبرانگیختن ایرانیان از خواب یکصد ساله و آماده کردنشان برای بر انداختن سیادت نژادی عرب و باز پس گرفتن استقلال از دست رفته بود

همانگونه که ذکر شد سه قرن اول ظهور اسلام, به تلاش ومجاهدت ایرانیان برای جلوگیری از نابودی واز میان رفتن آداب و رسومشان گذشت وایرانیان در قرن چهارم و پنجم نتیجه ی تلاش ها ی خود را در ابواب مختلف علمی وترقی دانش وحکمت بدست آوردند و در فنون خاصی مانند طب و تنجیم وریاضیات وفلسفه , دانشمندان بزرگی با تالیفات با ارزش , وارد عرصه شدند. و نفوذ ایرانیان در فرهنگ عرب که اسلام تا آن زمان با عرب شناخته می شد آغاز شد و به وسیله ی ایرانیان , اسلام از یک دین منحصر به عرب بادیه نشین به یک آیین جهانی و مورد اقبال تبدیل شد. میزان نفوذ ایرانیان در فرهنگ عرب مستلزم ارزیابی گسترده است ولی در این جا به طورمختصر از نظرنفوذ در دیوان وحکومت , دین وفلسفه , علوم وپزشکی , فرهنگ و بالاخره ادبیات که جز لاینفک تمام موارد ذکرشده است.

.2 تاثیر دین وفلسفه ی شرقی در فرهنگ اسلام وعرب

مقارن در سه قرن اول ورود اسلام به ایران , مذاهب وادیان قدیم – ایران به یکباره از میان نرفت بلکه همه ی آنها از دین زرتشتی و مانوی و مزدکی و نصرانی و یهودی و همچنین کیش بودایی در نواحی مختلف ایران پیروانی داشتند . باقی ماندن این ادیان باعث شد پاره ای از معتقدات مربوط به آنها در ایران عهد اسلامی نفوذ کند . مانند عقیده ی کرامیَه راجع به تناهی خالق از تحت و عدم تناهی آن از فوق , که متاثر است از اعتقاد مانویه . یا اعتقاد به موعود در عده ای از مذاهب شیعه ؛ وهمچنین پاره ای از معتقدات حلولیه وجز آن ها. در اواسط سده ی نهم میلادی - سوم هجری - جنبش ها وفرقه های جدیدی پدیدار شد که کوششی بود برای پیوند دادن اعتقادات ایران کهن با اسلام که بیشتر با شیعه منطبق است. ایرانیان در سازمان دادن به دستگاه روحانی اسلامی بسیار کوشیدند ولی در پی آن نبودند که اسلام را در قالب تنگ ملی یا نژادی بریزند و به اسلام به عنوان دینی جهانی می نگریستند

.3 نفوذعلوم ایرانی در عرب و اسلام

درباره ی علوم عقلی تا پایان عهد اموی که سیادت سیاسی واجتماعی اسلام با تازیان بوداشتغال به علوم میسر نشد زیرا اقوام عرب با خوی بیابانی و جهل ونادانی خود از مزایای علم وفواید آن بی خبر بودند. تا اواسط قرن دوم هجری ,تازیان از یک سو به خاطر نداشتن تمدن پیشرفته و از سوی دیگر به خاطر سرگرم بودن به لشکر کشی ها , نه تنها کاری در پیشبرد علم نکردند بلکه به عده ای از مراکز علمی وکتابخانه های ملل مغلوب هم صدماتی رساندند

ظهور دانشمندان و عالمان بزرگ ریاضی در قرن دوم و سوم از میان ایرانیان , نشان دهنده ی این واقعیت است که علوم ریاضی و هیئت ونجوم در دوره ی ساسانیان به مراتب بلندی از ترقی رسیده بود و این حقیقتی است که از قدیم محل قبول دنیای اسلام نیز بوده است

.تاسیس مراکز طبی مانند گندی شاپور که با آمیختن طب ایرانی و یونانی وهندی پیشرفت هایی در علم طب حاصل شده بود و با انتقال معلمان بزرگ از این مرکز به بغداد ,آن شهر هم از یک پایتخت سیاسی به یک مرکز پزشکی تبدیل شد . نفوذ آداب ورسوم ایرانی در فرهنگ عرب و اسلام آداب و رسوم و راههای پذیرش و نفوذ وسازگاری با آنها که در –آیین اسلام نسبت به آنها با تسامح و بردباری دینی معامله شد بسیار است

تا قرن سوم ظهور اسلام در ایران , به علت سیادت عربها , فرهنگ وآیین ایرانی در حاشیه قرار داشت و ایرانیان در این میان برای پل بستن میان اعتقادات بومی خود وآداب اسلامی تلاش های بسیاری کردند که جنبش های به اصطلاح کفر آمیز آنها نیز برای همین منظور بود .

پس از شورش های زیاد علیه دستگاه های حکومتی از طرف زرتشتیان راست دین , جشن های کهن ایرانی مانند نوروز , مهرگان و دیگران در ایران , مورد قبول اسلام واقع شد و آنها را زیانی به دین ندیدند. 1 نکات تشابه وهمانندی ,آیین زرتشتی با دین اسلام مانند نماز های پنج گانه در روز, تلاوت قران پس از مرگ یکی از اعضای خاندان که با آداب زرتشتی مشابه است یا اهمیت عدد 11 در هر دو دین یا اعتقاد به ثنویت , جریان گرایش ایران به اسلام و پیوستن سرزمین های اسلامی را آسان کرد

دین اسلام به سوی شهر گرایش داشت و با جامعه ی شهری مساعد بود وآیین زرتشت فضایل کشاورزی و گله داری را می ستود . شخصیت چشمگیر بسیاری از صوفیان و مبلغان موجب گرایش گروه عظیمی از روستاییان ایرانی به اسلام گردیدبا در آمدن گروه شگرفی از کشاورزان به اسلام , ایشان با خود اعتقادات کهن را که بعضی زرتشتی و بیشتر بومی و کهن بودند به اسلام آوردند و به نسبت افزایش آمیزش آنها , اسلام نیز دگرگون گشت و به این ترتیب اسلام از یک دین محدود عربی با زمینه های آداب بدوی به یک دین جهانی و جهانگیر با ترکیب یا در آمیخته ای نو از فرهنگ هلنیسم عرب و ایران شد .

بی گمان هنر ومعماری ساسانی نیز بر عربان تاثیر شگرف داشته , زیرا مدت ها پس از پیروزی وگشایش سرزمین ایران , جغرافی نگاران مانند خرداذبه و ابن رسته و اصطخری و دیگران از بناها و ویرانه های عظیم ساسانی سخن گفته اند. 2موسیقی عهد ساسانی نیز مانند بسیاری از عادات وآداب و رسوم و عقاید ملی در دوره ی ایران اسلامی باقی ماند اما در طول مدت تاریخ تغییراتی که در آن راه یافت , تدریجی و به مرور زمان بود. موسیقی ایرانی به تفصیلی که در کتب تاریخ نوشته اند در قرن اول اسلامی مابین عرب ومسلمین نفوذ یافت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید