بخشی از مقاله
چکیده
فعالیتهای اقتصادی اعم از فعالیتهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی از یک سو از منابع طبیعی استفاده میکنند و از سوی دیگر ماهیت فرآیندها به گونهای است که بهطور بالقوه محیطزیست را آلوده میکنند. انسان به ویژه در دو سده اخیر نخواست و نتوانست قانون زمین را رعایت کند. این امر ناشی از غلبه انسان بر طبیعت به کمک عقل تقلیل گرا بود. تقلیل گرایی در کشاورزی تا جایی رسید که هدف آن، فقط و فقط تامین نیازهای انسان بود. بنابراین چنانچه به پیامدها و مسائل زیست-محیطی فعالیتهای کشاورزی توجه نشود، باید هزینههای کلانی صرف رفع ضایعات ناشی از این عدم توجه شود. بنابراین باید در امر کشاورزی دیدگاهی متفاوت را به کار بگیریم تا کشاورزی ما به پایداری محیط کمک کند. دیدگاههایی نظیر مدیریت زنجیره تامین سبز، بهره وری سبز و تولید پاکتر ما را در رسیدن به این مهم یاری کنند. در این پژوهش دیدگاه مدیریتی زنجیره تامین سبز را مورد بررسی قرار میدهیم و از مزایای آن از جمله کاهش بار زیست محیطی بر محیط زیست، کاهش هزینههای تامینکنندگان، تولید کنندگان و مشتریان، کاهش مصرف انرژی و منابع در جامعه صحبت میشود؛ به این امید که شاهد به کارگیری این دیدگاه در عرصه کشاورزی نیز باشیم.
واژههای کلیدی: محیط زیست، مدیریت زنجیره تامین سبز، بهرهوری سبز، تولید پاکتر
مقدمه
محیط زیست به طور فزاینده ای، به مسئله ای حیاتی و بسیار مهم برای همه مردم تبدیل شده است؛ زیرا آلودگی محیط زیست مشکل اصلی در روی زمین است که اگر به آن پرداخته نشود، میتواند به طور بالقوه منجر به انقراض بشر شود. هدف سامانههای تولیدی نباید حداکثر رساندن مصرف، حق انتخاب بیشتر برای مصرف کننده یا تامین رضایت مشتری باشد، بلکه هدف، ارتقا کیفیت زندگی به بالاترین سطح ممکن است و کیفیت زندگی نه فقط به معنای کمیت و کیفیت کالاها و خدمات بلکه به معنای کیفیت محیط زیست نیز هست. افزایش هزینههای ناشی از آسیبهای زیست محیطی، افزایش آگاهی و نگرانی تولیدکتتدگان در مورد اثرات سوء فعالیتهای تولیدی بر منابع طبیعی و به تبع آن بدتر شدن کیفیت زندگی، تولیدکنندگان را بر آن داشته است که در راه کارهای رشد و توسعه اقتصادی خود بازنگری داشته باشند .[1]
از این رو انجام اقدام مناسب ضروری به نظر میرسد. یکی از فرآیندهایی که میتواند در هر فعالیتی برای مد نظر قرار دادن این مهم و اعمال آن در کلیه فرآیندها موثر واقع شود، مدیریت زنجیره تامین است. مدیریت زنجیره تامین، مدیریت و هماهنگی یک شبکه پیچیدهای از فعالیتهای درگیر در ارائه محصول نهایی به مشتری میباشد .[2] فراتر از این تعریف مدیریت زنجیره تامین سبز قرار دارد که به تدارکات سبز، تولید سبز، توزیع سبز و لجستیک معکوس اشاره دارد. ایده مدیریت زنجیره تامین سبز از بین بردن یا به حداقل رساندن ضایعات - انرژی، تولید گازهای گلخانهای، مواد شیمیایی خطرناک و مواد زائد جامد - در امتداد زنجیره تامین است. مسائل محیط زیست تحت قانون و دستورالعملهای مشتری به ویژه در ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن تبدیل به یک نگرانی بزرگ شده است. مدیریت زنجیره تامین سبز به عنوان یک نوآوری مهم، به سازمان در توسعه استراتژیهایی برای رسیدن به اهداف مشترک سود و بازار، با کاهش خطرات زیست محیطی و بالا بردن راندمان زیست محیطی خود کمک میکند .[3] شکل 1 مدیریت زنجیره تامین سبز را نشان میدهد.
مفهوم زنجیره تامین سبز نخستین بار توسط کله و سیلور در سال 1989 مطرح شد. مدیریت زنجیره تامین سبز توسط انجمن پژوهش صنعتی دانشگاه ایالتی میشیگان در سال 1996 معرفی شد که در واقع مدل مدیریتی نوینی برای حفاظت از محیط زیست است. مدیریت زنجیره تامین سبز از منظر چرخه عمر محصول شامل تمامی مراحل از مواد اولیه، طراحی و ساخت، فروش محصول، حمل و نقل، استفاده از محصول و بازیافت محصول میباشد. با استفاده از مدیریت زنجیره تامین و فناوری سبز، شرکت میتواند تاثیرات منفی زیست محیطی را کاهش داده و به استفاده مطلوب از منابع و انرژی دست یابد. برخی از موارد کار شده در این زمینه در ادامه آمده است:
رائو معتقد است تولیدکنندگان و شرکتها باید تیمهایی جهت بررسی و انتخاب تامین کنندگان تشکیل دهند. چنین اقدامی موارد زیر را تضمین میکند:سازگاری محصولات یا خدمات تولیدی با محیط زیست- جلوگیری از آلودگی در منبع، استفاده مجدد مواد، افزایش حجم بازیافتیها در تولید، بهینه سازی فرآیندها به گونه ای که ایجاد ضایعات مفید یا غیر مفید حداقل شود، طراحی دوباره محصولات به گونه ای که اثرات نامطلوب محیطی آنها حداقل شود .[4]به اعتقاد ژو و همکاران از دید مسائل محیطی برای انتخاب تامین کنندگان، موانع و فشارهایی وجود دارد. برخی از این فشار-ها قوانین و مقررات دولتی محیطی، رسالت محیطی خرید شرکت، مسئولیت بالقوه برای دفع مواد خطر ناک و هزینه دفع مواد خطرناک است .[5]
رائو عقیده دارد که سبز کردن صنعت به طور عمده به سبز کردن تولید بستگی دارد، زیرا آلاینده ها به طور عمده در جریان تولید کالا و خدمات ایجاد میشوند. کاربرد تولید سبز بیشتر به خلاقیتها و تکنیکهای ابداعی وابسته است تا سرمایه گذاری سنگین در فناوری سازگار با محیط زیست و این امر نیازمند همکاری نزدیک با کارکنان و تامین کنندگان است .[4]ژو و همکاران در پژوهشی به دلیل افزایش فشارها به مدیران برای ارتقای هم زمان ملاحظات زیست محیطی و عملکرد اقتصادی در صنعت خودروی چین، اجرایی کردن مدیریت زنجیره تامین سبز را مورد بررسی قرار دادند .[6]سو و هو به ارزیابی رویکردهای عمده در عملیاتی کردن مدیریت زنجیره تامین سبز پرداختند. آنها 20 رویکرد را شناسایی کرده و از طریق تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی، آنها را اولویت بندی کردند که سه اولویت نخست عبارتند از: تاسیس یک پایگاه داده محیطی برای محصولات، حمایت مدیریت عالی و ارزیابی محیطی تامینکنندگان .[7]
اهمیت و مزایای مدیریت زنجیره تامین سبز
شاید با بحث در مورد زنجیره تامین سبز به اذهان تنها ممانعت استفاده از مواد شیمیایی سمی و خطرناک یا کاهش انتشار آلایندهها یا ضایعات به محیط زیست خطور کند، اگرچه این موارد مهم هستند اما اهمیت و مزایای GSCM میتواند برای تمام بخشهای یک فعالیت اقتصادی به کار گرفته شود و اثرات آن میتواند در تمام زمینهها گسترش یابد. میتوان مزایای انطباق با GSCM را به سه دسته تقسیم کرد:
-مزایای مادی: مدیریت زنجیره تامین سبز به کاهش بار زیست محیطی بر محیط زیست، کاهش هزینههای تامینکنندگان، تولید کنندگان و مشتریان کمک میکند و به کاهش مصرف انرژی و منابع در جامعه منجر میشود.
-مزایای غیرمادی: مدیریت زنجیره تامین سبز میتواند کاهش رد تامینکنندگان، تولید کنندگان و رضایت مشتریان و رفع بهتر نیازهای اجتماعی را موجب شود.
-مزایای احساسی: مدیریت زنجیره تامین سبز به ترغیب ذینفعان نسبت به محیط زیست، تصویر بهتر برای تامین کنندگان و تولید کنندگان، احساس بهتر و ارتقای کیفیت برای مشتریان و وادار کردن صنایع برای قبول مسئولیت در برابر جامعه کمک میکند. ده دلیل که شرکتها باید انطباق با مدیریت زنجیره تامین سبز را بپذیرند عبارتند از: .[8]