بخشی از مقاله

چکیده

بدین دلیل که اسلام کاملترین دین الهی است و قرآن سندي منحصر به فرد در قاموس بشریت است، بنا بر قول امام صادق - ع - در آن از هیچ سخنی فرو گذار نشده است. به همین دلیل به تمام وجوه نیازهاي انسان و ملزومات زندگی او از جمله میل به زیبایی، غفلت نکرده است. شهر مکان زندگی انسان است و باید سوق دهنده به سوي هدف والاي آفرینش که کمال انسان و لقاءاالله میباشد و از شرایط رسیدن به آن ارضاي حس زیبا طلبی انسان است، باشد. تحقیق حاضرمروري، فراتحلیلی و تطبیقی است که با استفاده از روش مرور اسنادي و کتابخانه اي انجام گرفته است. این تحقیق با استفاده از کشف الایات به بررسی دو واژه زیبایی و شهر در قرآن پرداخته و در انتها با تلفیق وجوه این دو مفهوم، دستوراتی را جهت زیباسازي شهرها استخراج گردیده است تا بتوان شهرها را با تعابیر اسلامی زیبایی سنجید و اصلاح نمود.

-1 مقدمه

نوعا زیبایی را قابل ادراك اما غیر قابل تعریف می دانند - هاسپرز و اسکراتن، 1379، - 77و - احمدي، 1375، . - 56 این امر سبب گشته است با وجود آن که از گذشته تا حال تعریف هاي متعددي براي این مفهوم ذکر شده و افراد زیادي با بیانهاي مختلف در صدد شناساندن آن برآمدند، اما نتوان تعریف واحدي از زیبایی ارائه داد - خرقانی، 11،. - 47-1387 مانند هربرت رید که زیبایی را حاصل وحدت روابط صوري در مدرکات حسی ما می داند، یا پی یر گاستالا بیان می دارد زیبایی یک هماهنگی و هارمونی است که لذات ما را در یک خط سیر معین متشکل می کند و سبب اندیشه زیبایی می گردد.

در فرهنگ فارسی زیبا از مصدر زیبیدن داراي معانی همچون: زیبنده، شایسته، نیکو، جمیل، خوش نما و آراسته است. و در بین متفکران ایرانی نیز تعاریف متفاوتی پیرامون زیبایی ارائه گشته است مانند علامه جعفري که در تعریف زیبایی بیان می دارد زیبایی نمود یا پرده اي نگارین است که بر روي کمال کشیده شده است - جعفري، 174،173-1385 و. - 306 آنچه در تعاریف بیان شده براي زیبایی مشترك است، آن است که زیبایی نمودي از کمال و تکامل یک مفهوم یا شی است که سبب تحریک حس زیبایی شناسی انسان می گردد. 

-2 دلایل زیباجویی و زیباطلبی انسان و توجه خداوند به این مفهوم در قرآن

اسلام به مقتضاي این که آخرین دین است، جامع و متعلق به تمام مکانها و زمانها است و به همین دلیل از بیان هیچ مطلبی چه به اشارتی مستقیم و چه اشارتی غیر مستقیم، فروگذار نکرده است. بنابراین یافتن مطالبی پیرامون زیبایی در قرآن بی دلیل نیست. از دلایل پرداختن قرآن به مفهوم زیبایی می توان چنین بیان داشت: نخست آن که بسیاري از حکیمان و عارفانی که وحدت وجود را می پذیرند، معتقدند: مصداق حقیقی و اصیل وجود تنها یکی و آن ذات منزه و واحد خداوند است و عالم همه مظهر اسماء و صفات خداوند است.

بر طبق این آیات که خداوند می فرماید »االله لا اله الا هو له الاسماء الحسنی - «طه 20/،آیه - 8 و »و الله الاسماءالحسنی فادعوه بها و ذروا الذین یلحدون فی اسمائه - «اعراف7/آیه - 180 آفرینش که همه از جلوه ها و مظاهر اسماي الهی هستند، حسنی به معناي زیبا و توام با زیبایی هستند و هیچ آفریده اي نیست مگر این که زیباست. زیبایی هاي آفرینش نیز حاکی از زیبایی حق تعالی است و زیبایی موجودات عاریتی و مستند به اوست - خرقانی، 11،. - 47-1387

انسان به عنوان آفریده خداوند نیز از وجوه اسماي الهی و در بالاترین مراتب خلقت و خلیفه اللهی بر زمین است. به همین دلیل داراي صفات خداوندي است و از آنجایی که خداوند زیباست و دوست دارد آثار زیبایی را در بنده اش هم مشاهده نماید، بنابراین انسان را زیبا خلق نموده است و انسان بنابر فطرت الهی خود زیبادوست و زیباطلب است. انسان به طور فطري به دنبال زیبایی است و به زیبایی نیازمند است. بنابراین در اسلام که دینی همگام با عقل و فطرت انسان است، نه تنها زیبایی و زیباجویی امر مطلوبی شمرده شده بلکه به آن دعوت شده و حتی در آیاتی از قرآن محروم ساختن مردم از زیبایی، نهی شده است.

دومین دلیل بر نیاز انسان به زیبایی در آیات 31 و 32 سوره مبارکه اعراف ذکر شده است. خداوند در این آیات نخست امر می فرماید که در هنگام حضور در مساجد و در هنگام عبادت زینتهاي خود را برگیرید و در ادامه بیان می دارد خداوند کسانی را که بخواهند زینتهایی را که پروردگار براي انسانها آفریده برآنان حرام سازند، توبیخ می نماید. در این آیات در کنار زیبایی، خوردن و آشامیدن و استفاده از روزي هاي پاك و لذیذ آمده است، که از سویی نشان دهنده نیاز وجودي و ضروري انسان به هر دو و از سوي دیگر نشان دهنده تمایز مقوله زیبایی از لذتهاي حیوانی است - خرقانی، 11،. - 47-1387 بنابراین قرآن نه تنها افراد را به داشتن زینت و زیبایی تشویق می کند، بلکه با در کنار هم قرار دادن زیبایی و کسب روزي حلال وجوب آن را مورد تاکید قرار می دهد و می توان چنین استنباط کرد که انسان به زیبایی نیاز دارد و زیبایی همان اندازه براي انسان ضروري است که خوردن و آشامیدن حیاتی است.

سومین دلیل را می توان استدلال علامه طباطبایی دانست که در ذیل این آیه می نویسد »اگر انسان به تنهایی و دور از جامعه می زیست، به زینتی که خود را بیاراید نیازي نداشت و به ضرورت ایجاد آن نیز توجه نمی شد زیرا ملاك این توجه، نیاز است. اما انسان موجودي اجتماعی است و از زندگی جمعی و همزیستی با دیگران گریزي ندارد و میل و بی میلی، دوستی و دشمنی، خشنودي و ناخشنودي، همراه با زندگی افراد جامعه است. پس چاره اي نیست که انسان آگاه باشد دیگران چه تیپ و ترکیبی را می پسندند و کدام را ناخوش دارند؛ از این رو معلم غیبی از پس فطرت انسان به آنان انواع زینتها را آموخته است6، تا انسانها از آن بهره گیرند و بدین وسیله از یکنواختی خارج و موجبات تلطیف روح فراهم گردد.

بدون زیبایی، روح در تاریکی و خشونت ماده خسته می شود؛ زندگی در سیطره کمیت ها و امتداد هاي هم مسیر و یکنواخت، روح را در خود می فشارد. کاري که زیبایی با انسان می کند، در حقیقت جلب نظر اوست در جهت گسستن از کمیات و پرداختن به کیفیات، تا حیات او طراوت و معنا پیدا کند - جعفري، 174،173-1385 و. - 306 همچنین آثاري خلق کنند که مورد اقبال عموم باشند تا بتوانند از طریق آن امرار معاش نمایند.

نیاز انسان به زیبایی و در مکان زیبا زندگی کردن را می توان در سلسه مراتب نیازهاي مازلو نیز مشاهده کرد. زیبایی شناسی در سطح ششم از هشت سطحی است که مازلو براي نیاز هاي انسان طبقه بندي نموده است. باید متذکر شد که بنا بر نظر مازلو تقریباً هیچکس براي مدت طولانی در یک پله از سلسله مراتب نیازها باقی نمی ماند و به محض تامین نیازهاي دسته پایین به سمت ارضاي نیازهاي دسته بالاتر می پردازد. انسانها دائماً می کوشند تا در سلسله مراتب نیازها به سمت ارضاي نیازهاي روحانی و معنوي پیش روند.

انسان زمانی به این مهم دست می یابد که نیاز هاي سطح پایین تامین شوند، آن گاه نیازهاي سطح بالاتر احساس می شوند و انسان در صدد ارضاي آنها بر می آید که در این هنگام با ارضاي حس زیبا شناسی این امکان براي انسان تامین می گردد که به اهداف والاي آفرینش فکر کرده و رسیدن به آنها را ضروري بداند. به این صورت است که از بند تعلقات و مادیات رها شده و به اصل خویش و عهد روز الست که با پروردگار خویش بسته است متذکر می گردد و آن هنگام است که مولانا می گوید:    

جان که از عالم علوي است یقین می دانم    رخت خود باز بر آنم که همان جا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاك    دو سه روزي قفسی ساخته اند از بدنم

-3 تعابیر قرآن از زیبایی

در قرآن از زیبایی به تعابیر مختلفی اشاره شده است. این واژگان با تعداد دفعات تکرارشان در جدول ذیل فهرست شده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید