بخشی از مقاله
چکیده
با انعقاد قرارداد »رژی« و پس از فتوای »میرزای شیرازی«، تبریز اولین شهری است که در مقابل این قرارداد ضد ملی قاطعانه ایستادگی میکند. زینب پاشا زنی نامدار و بیباک بود که به سبب رشادتها و فداکاریهای بسیار، نامی نیک از خود در اوراق تاریخ به ثبت رسانده است. لیکن به سبب ویژگی بارز تاریخنگاری که همان خصلت مردسالارانه آن است، آنگونه که شایسته است به زندگی و شرح حال این بانوی بزرگ پرداخته نشده و اطلاعات اندکی از زندگی، فعالیتها و مرگ وی در دست است.
اما با این وجود، مبارزات زینب پاشا در تبریز علیه ستمگریها و بیدادها آنقدر تأثیرگذار و متداول بود که نام وی در هر جنبش و حرکتی علیه بیدادگری و بیعدالتی در آن دوران به چشم میخورد. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه و تکیه بر منابع متقن به شرح جزئیات نقش زینب پاشا در نهضت تحریم تنباکو، بستن بازار تبریز و حمله به انبار های محتکران تبریز از جمله "قائم مقام" والی آذربایجان و "نظام العلماء" در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و اوایل سلطنت مظفرالدین شاه قاجار پرداخته میشود و مهمترین حیطههای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
مقدمه:
زینب پاشا زنی نامدار و بی باک از خطه آذربایجان بود که به سبب رشادت ها و فداکاری های بسیار، نامی نیک از خود در اوراق تاریخ به ثبت رسانده است .لیکن به سبب ویژگی بارز تاریخ نگاری که همان خصلت مردسالارانه آن است، آن گونه که شایسته است به زندگی و شرح حال این بانوی بزرگ پرداخته نشده و اطلاعات اندکی از زندگی، فعالیت ها و مرگ وی در دست است. اما با این وجود، مبارزات زینب پاشا در تبریز علیه ستمگری ها و بیدادها آنقدر تأثیرگذار و متداول بود که نام وی در هر جنبش و حرکتی علیه بیدادگری و بی عدالتی در آن دوران به چشم می خورد.
زینب پاشا که از وی به »زینب باجی«، »بی بی شاه زینب«، »ده باشی زینب« و »ائل قیزی« نیز نام می برند، در محله »عمو زین الدین« که از محله های حاشیه ای و فقیر نشین تبریز بود، زاده شد.2 پدر وی »شیخ سلیمان« از مردان تهی دست تبریز بود. زندگی سخت و پر مشقت زینب، از وی زنی آزموده و پرتلاش ساخت. وی زنی تنومند و قوی هیکل بود که عادت داشت دو گوشه چادر خود را به کمر می بست و در دوره ای که بیشتر زنان در تبریز، روبند به صورت خود داشتند، با صورتی باز و بدون رو بند رفت و آمد می کرد.
یکی از ویژگیهای تاریخ سرزمین ما،این است زمانی که ظلم و ستم ملکهء ایران دختر ناصر الدین شاه و همسر ظهیر الدوله و دو دخترش با لباس درویشان امعه به اوج خود برسد و مردم ستمکش ملجأ و پناهگاهی نداشته باشند،در این حال جوانمردی از میان همان مردم رنجدیده و محنت کشیده،پا به عرصهء وجود میگذارد و خشم ملت کهن و غیور خود را بر ستمگران فریاد میزند .زینب پاشا،این شیرزن تبریزی،از تبار رادمردانی همچون بابک،کوراوغلو، قاچاق نبی و...است که سالها به علل شوربختی خود و مردم زجر کشیدهاش، فکر کرده و از تجارب غنی قرنها مبارزهء مردم قهرمان سرزمین خود،ساده و بیواسطه درس آموخته است.
آغاز جنبش برای آزادی
از جملهء زنان مبارزی که در تاریخ معاصر ایران تا حدود بسیاری ناشناخته مانده و اطلاعات چندان از زندگی وی در دست نیست،زنی است تبریزی به نام"زینب پاشا"که به تنهایی،نهضتی ماندگار و غرور آفرین برپا ساخت.زینب پاشا، پیشتاز بیداری زنان ستمدیدهء ایرانی در طول قرنهاست.وی تقریبا یک قرن و اندی پیش مهر سکوت تاریخ را از لب برداشت و اولین بار در تاریخ ایران،با چهل نفر از شیر زنان تبریز،با ستم پیشگان و به موازات آن با نابرابریهای جنسیتی-که نظام فئودالی و دیدگاههای سنتی بر زنان تحمیل کرده بود-به جنگ مسلحانه و پارتیزانی برخاست و همه را در برابر دلاوریهای شگفتانگیز خود به حیرت واداشت.
یکی از عوامل مهم جنبش زنان تبریز به رهبری زینب، ستمگری بیش از حد شاهزادگان و حکام قاجار در آذربایجان بود. خواندن و نوشتن این بیدادگریها پس از گذشت سالهای متمادی،همچنان تن آدمی را میلرزاند. در تبریز پدران و مادران از ترس تجاوزگریهای محمد علی میرزا ولیعهد،"دختران و حتی پسران نوجوان خود را در زیر زمینها پنهان میکردند. در این سالهای سیاه چه بسا نوجوانانی که دزدیده شدند و وسیلهء اطفای شهوات جنسی محمد علی میرزا ولیعهد گشتند".
صحنههای دردناک دیگری از ستمگریهای سلسلهء قاجار به وفور در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان میخوانیم.ناظم الاسلام کرمانی نوشته است: "وقتی که در کرمان رعیتی پول نداشته باشد مالیات مأمور حکومت رابدهد،او را در ملأعام به درخت میبندند و آن قدر شلاق میزنند که عابرین یکشاهی، یکشاهی بدهند.پس از یکی دو روز،یک تومان جمع میشد و آن بدبخت آزاد میشد و مأمور حکومت،بدین طریق مالیات را میگرفت".
شاید زینب پاشا یا همرزمانش از جملهء زنانی بودند که خود و خانوادههایشان بسیار مورد تعدی و بیحرمتی و تجاوز و ستم مأموران حکومتی قرار میگرفتهاند که سرانجام اعتراض به نابرابریهای اجتماعی در ذهن زینب و یارانش نقش بسته و زنان تبریز را به عصیان واداشته بود. بیجهت نیست که مورخان اعتراف میکنند که در عصر مشروطه خواهی،زنان ایرانی بویژه زنان آذربایجانی برای کسب آزادی و محافظت از آن،"برابر مردان تفوق و برتری داشتند".
دلاوریهای زنان ایران، مورگان شوستر را به تحسین واداشته و نوشته است: "سزاوار است به آواز بلند گفته شود، عزت زنان نقاب پوش ایران، پاینده بادا!" زنان ایران برای کسب آزادی،جسارت و شور و شوق بیشتری از خود نشان دادند.حتی تاج السلطنه دختر ناصر الدین شاه نیز فریاد زد:"درود بر حکومتی که در حال زوال است و آزادگی و آزادی را در پیدارد". خالی از شگفتی نیست که بدانیم ملکهء ایران،دختر ناصر الدین شاه از زنان برجستهء آزادیخواه انقلاب مشروطیت به شمار میرفته. وی همسر ظهیر الدوله، در سلک درویشان درآمد و دو دخترش فروغ الملوک و ملک الملوک،لباس درویشی میپوشیدند،کلاه درویشی برسر میگذاشتند و کشکول و منتشابه دست،با روی باز عکس میگرفتند.
او زنی با اطلاع و ادیب بود؛ آن چنانکه موضوع آزادیخواهی ملکهء ایران از محمد علی شاه،سلطان مخلوع ایران مخفی نماند. به همین جهت،همان وقت که عمارت مجلس شورای ملی را به توپ بستند،به فرمان او خانهء وی را نیز غارت و خراب کردند.تاج السلطنه این دختر عزیز کردهء ناصر الدین شاه،زنی درس خوانده و با اطلاع و دارای احساسات رقیق بود و همواره از بیدادگریهای اطرفیانش شکوهها داشت و اظهار افسردگی و ملالت از بدبختیهای مردم در زمان پدر و برادرش میکرد.از اختلافات فاحش طبقاتی مینالید.زوال سلطنت پدر و کشته شدن او را،نتیجهء تعدیات و مظالم و خیانتهای درباریان طرف اعتمادش میدانست.این زن،پایان عمر را در بستر بیماری با دردهای شدید و طاقت فرسا گذراند.
طوفان خشم تبریز
زینب معروف به بیبی شاه زینب،زینب باجی،دهباشی زینب و زینب پاشا،در یکی از محلات قدیمی تبریز - عمو زین الدین - در خانوادهای روستایی به دنیا آمد.پدرش شیخ سلیمان،دهقان بیچیزی بود که مانند دیگر روستائیان، بسختی روزگار میگذرانیده است.از زندگی زینب پیش از واقعهء رژی،بیش از این اطلاعی در دست نیست.یکی از ویژگیهای تاریخ سرزمین ما،این است زمانی که ظلم و ستم در جامعه به اوج خود برسد و مردم ستمکش ملجأ و پناهگاهی نداشته باشند،در این حال جوانمردی از میان همان مردم رنجدیده و محنت کشیده،پا به عرصهء وجود میگذارد و خشم ملت کهن و غیور خود را بر ستمگران فریاد میزند .