بخشی از مقاله

چکیده:

کلیله و دمنه از قدیمی ترین آثار تمثیلی نثرفارسی است که حیوانات درآن ایفای نقش نمادین ایفا می کنند، این داستانها از منظر اسطوره شناسی در شکل گیری فرهنگ اصیل ایرانی موثر بوده اند. داستان های نمادین به دلیل ویژگی رازوارگی خود در بردارنده-ی بخش بزرگی از پدیدههای فرهنگی بشر همانند باورهای مذهبی، اساطیر، رویاها، هنر و ادبیات هستند، به بیان دیگر، داستان های تمثیلی منعکسکنندهی ابعاد روحی و تحولات معنوی انسانها در اعصار پیشیناند. عدم صراحت و رمزوارگی ویژگی مشترک نمادهاست، لذا برای فهم و ادراک صحیح از اندیشه های انسان های هزاره های پیشین و درک چگونگی تکوین جهانبینی انسان چاره ای جز واکاوی و تفسیر این زبان نمادین نیست، پژوهش حاضر، داستان» شیر وگاو« کلیله و دمنه »پنجا تنترا« را با رویکرد نمادشناسی و اسطوره شناسی موجود در دو فرهنگ هند و ایران مورد بررسی قرار می دهد و با تحلیل تطبیقی میان اساطیر این دو سرزمین پیوند عمیق و ریشه دارفرهنگی دو سرزمین را بیان می کند و سرانجام اثرگذاری بن مایه های اسطوره ای داستان شیر وگاو را در ساختار عرفانی داستان های مثنوی معنوی مولانا تبیین و تحلیل می نماید.

کلیدواژه ها: داستان شیر وگاو، اسطوره، کلیله ودمنه، ایران، هند.

مقدمه:

تحلیل تطبیقی داستان شیر وگاو کلیله ودمنه بر پایه اسطوره شناسی نیاز به بیان چندین نکته مهم رادارد:

اسطوره:

»اسطوره« بیان بینش و تفکر انسان ابتدایی در برخورد او با پدیدههای پیرامونش است. به عبارت دقیق تر» اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیر مترقبه. قدرت تخیل، نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام میدهد. خدایان به این ترتیب خلق میشوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل میگردند و گاهی به عکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی، موجودی اسطورهای شکل میگیرد؛ به این صورت که همهی ویژگی-های یک موجود خارقالعاده را به او نسبت میدهند... از سوی دیگر، اسطوره تجسم احساسات آدمیان است به گونهای ناخودآگاه، برای تقلیل گرفتاریها یا اعتراض به اموری که برایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار میکنند آرامشی به آنها دست میدهد...« - آموزگار، - 54 :1383حضور حیوانات در زندگی انسان باعث شده این موجودات، ابتدا در زندگی اساطیری و سپس به شکل نمادگونه در خدمت بیان اندیشههای آدمی قرار بگیرند. حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسهها، بعدها در داستانهای عرفانی، تعلیمی و قصهها و حکایات پندآموز نیز نقشآفرینی میکنندکه پژوهش حاضر درپایان این نتایج را بیان مینماید.

نماد:

کلمهی نماد، برابر - - symbole در زبان فرانسوی است؛ »لغت symbole از واژهی یونانی - - sumballein میآید که به معنی به هم پیوستن و اتصال است. هر sumbalon در اصل نشانهای برای شناخت و بازشناسی بوده است، یعنی یک نیمه از آنچه را که هرگز ندیده باشند، چون برادر بدانند و بپذیرند. - «ستاری، - 9 :1366
نماد همیشه سرشار از راز و رمز است. »از ابتدا که معرفت بشری از افسانهها و اساطیر فراتر آمده یعنی قالب فرضیه و فلسفه به خود گرفت تاکنون، تعریف نماد همچنان چند پهلو و ناگشوده باقی مانده است. - «قبادی، - 342 : 1374تعریف نماد از نظر اصطلاحی نیز بسیار گسترده است و اغلب صاحبنظران، نماد را از دیدگاهی ویژه و سازگار با قلمرو کاری خویش تعریف کردهاند؛ چنانکه روانشناسان،داستان شیر و گاو کلیله ودمنه با رویکرد نماد و اسطوره ..... فلاسفه، اسطورهشناسان، ادیبان و... هر کدام تعریفی متفاوت از نماد ارائه دادهاند؛ البته در همهی این تعاریف یک نقطهی مشترک وجود دارد و آن این است که: نماد بر معنی و مفهومی، ورای آنچه ظاهر آن مینماید دلالت دارد؛ معنیای پوشیده و پنهان که باید کشف شود.

نماد و اسطوره:

جایگاه ویژهای نماد در اساطیرتا حدی است که می توان آن را به منزلهی زبان اسطوره دانست. در واقع» نماد، واسطهای جاودانی است میان آنچه خرد درمییابد و آنچه درنمییابد. از این رو، بهترین زبان برای بیان اساطیر، زبان نماد است نه مفاهیم عقلی. هر انسان در هر دوره به نمادها قالبی نو میبخشد، بدینگونه که آن حقیقت جاودانه که نماد نمایشگر آن است، هر بار به صورتی تازه به ما عرضه میشود - «ستاری، - 469 : 1366 یک نماد ممکن است یک معنی خاص را به ذهن القا کند و گاه یک نماد معانی و مفاهیم گوناگونی را در بطن خود جای داده است؛ به عبارت دیگر، معانی گوناگون و رازناک در قالب نماد پیچیده شدهاند.اسطوره و نماد پیوندی ناگسستنی با هم دارند. » سمبلها تجلی ایدهآل حقایق و ارزشهای مطلق انسانی یک دوره و یا یک قوم از جوامع بشری و اسطورهها، انگیزهای برای پیدایش سمبل میباشند و این گونه است که دو مقولهی سمبل و اسطوره در کنار هم معنی پیدا میکنند. - «دادور،. - 9 :1385

حضور حیوانات و ایفای نقش آنان در اساطیر:

حیوانات نیز مانند انسانها در اساطیر و افسانهها و قصههای سرزمینهای کهن، جایگاه ویژه ای دارند و نقشآفرینی میکنند. بسیاری از حیوانات، دارای پشتوانهی اسطورهای هستند و کنشهای آنها بر اساس همان پشتوانهی کهن آنهاست. به عبارت دیگر ممکن است باوری کهن در فراسوی نقش و رفتار یک حیوان وجود داشته اما پنهان باشد، که میتوان با تأمل دقیق، این باور کهن را احیا کرد و چه بسا بتوان کنش حیوانی خاص را در یک داستان، مطابق با پشتوانهی کهن آن حیوان یافت. بنا بر آنچه بیان شد، میتوان گفت: داستانها و اساطیر سرزمینهای کهن چون هند و ایران و یونان نشان میدهد که در این داستانها »حیوانات دوش به دوش انسانها پیش میروند و آنها را در مسائل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید