بخشی از مقاله
چکیده
ارگتیو الگویی دستوری است که در آن فاعل بند لازم و مفعول بند متعدی در دستهای از فرایندهای دستوری رفتاری یکسان دارند و در مقابل، فاعل بند متعدی، رفتاری متفاوت از خود نشان میدهد. تالشی نیز که از زبانهای ایرانی نوِ شمال غربی و حاشیه خزر است، مانند بیشتر زبانهای این خانواده از نظام مطابقه/حالتنمایی ارگتیو در بندهای گذشته متعدی پیروی میکند. گرچه در بسیاری از گونههای تالشی جنوبی ساخت ارگتیو از بین رفته یا دگرگون گشتهاست، ولی در برخی گونهها مانند زبان ماسوله ویژگیهایی یافت میشود که بازمانده این ساخت است.
در تحلیل دادههای گردآوری شده از گویشوران بومی ماسوله، بر مبنای معیارهای دیکسون - 1994 - در کاربرد شیوه-های نشانهگذاری حالت مانند تصریف حالت و ارجاع متقابل، بسیاری از ویژگیهای ارگتیو محرز گشتهاست. به عنوان نمونه؛ در جملههای. - az H-m-a من رفتم. - و - m n t venn-ø-a. من تو را دیدم. - ، حالت فاعل - ضمیر اول شخص مفرد - ، و نیز نوع شناسه فعلی در بند لازم متمایز از بند متعدی است. این موضوع امکان بازآفرینی جایگاه ردهشناختی ارگتیو در این شاخه از تالشی را فراهم میسازد.
.1 مقدمه
پژوهش پیش رو به بررسی وجود و چگونگی بازنمود ساخت ارگتیو در گویش ماسوله از تالشی جنوبی میپردازد. تالشی از زبانهای ایرانی شمال غربی و زبان بومی اقوام تالش درحاشیه جنوب غربی دریای خزر؛ گیلان و جمهوری آذربایجان است که برمبنای ملاحظات جغرافیایی به سه شاخه شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم میشود و از زبانهای درخطر بهشمار میآید. زیرا هر یک از این شاخهها بر اثر تماس با زبانهای همسایگان؛ ترکی، گیلکی و نیز زبان فارسی معیار و فرایند قرضگیری، بسیاری از ویژگیهای ساختاری خود را از دست داده، یا دستخوش دگرگونی گردیدهاند. از جمله این دگرگونی-ها بازنمود نظام ارگتیو است.
با توجه به بررسیهای انجام شده در ردهشناسی زبانی، هیچیک از گونه-های تالشی جنوبی در رده زبانهای با نظام ارگتیو فهرست نشدهاست. زبان ماسولهای گونهای از تالشی جنوبی و زبان مردم شهر تاریخی ماسوله واقع در جنوب غربی گیلان است که از شمال به ماسال و شاندرمن، از غرب به خلخال، از جنوب به پشت کوه خمسه زنجان و ازشرق به جلگه فومن محدود است. چون این شهر در قدیم سه راه ارتباطی بین گیلان، زنجان و اردبیل بودهاست، به دلیل موقعیت اقتصادی و جغرافیایی، زبان مردم آن از دیگر گویشهای تالشی جنوبی بسیار متفاوت است.
در این پژوهش تلاش شدهاست ضمن بررسی ساخت ارگتیو در گونه ماسوله از تالشی جنوبی، پاسخ-های مناسبی به دو این دو پرسش که اولا ساخت ارگتیو در زبان ماسوله چه ویژگیهایی دارد؟ و آیا ساخت ارگتیو در ماسولهای منحصر به بندهای ماضی متعدی است؟ داده شود. با این فرض که بسیاری از ویژگیهای ارگتیو مانند تمایز حالتهای اسم و ضمایر فاعلی و غیرفاعلی و تفاوت در صرف فعلهای لازم و متعدی گذشته، این ساخت در زبان ماسوله وجود دارد و به نظر میرسد در گویش ماسوله، در بندهای ماضی متعدی، بسته به اینکه تاکید روی فعل باشد یا مفعول، از هر دو نظام حالت نمایی »فاعلی – مفعولی« و »کنایی – مطلق« استفاده میشود و نیز در ساخت غیر شخصی در زمان حال، بازنمود ارگتیو مشاهده میشود.
با بررسی و اثبات وجود این نظام حالتنمایی، در گونه ماسوله از تالشی جنوبی، به این هدف که قرار دادن این زبان را در فهرست زبانهای با نظام ارگتیو است، خواهد رسید که میتواند کاری نو در زمینه شناساندن زبان ماسوله از تالشی جنوبی و ثبت زبانشناختی دادههای آن به گونهای علمی باشد. این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته است و پس از طرح پرسشنامه، برای گردآوری داده های زبانی، گفتار گویشوران، که سه مرد و دو زن از اهالی ماسوله، دارای تحصیلات از دیپلم تا عالی و در رده سنی بین 35 تا 70 سال، بودند، در محل ضبط شده و پس از بازنویسی و آوانگاری و بهرهگیری از شمّ زبانی نگارنده برای مقایسه و قضاوت دادهها، با توجه به دیکسون - 1994 - و ابزارهای نشانهگذاری حالت مانند تصریف حالت، مضاعف سازی واژهبست و ارجاع متقابل، معرفی شده درآن، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاست.
.2 پیشینه پژوهش
هیگ - 2008 - ، که ارگتیو و سیر تحول این ساخت در زبانهای ایرانی را به تفصیل بررسی کرده، یک ویژگی دستوری مشترک بین بیشتر زبانهای ایرانی، چنین بیان شده است: در بیشتر زبانهای ایرانی ویژگیهای همراه با فعلهای ماضی متعدی، متفاوت از ویژگیهای همراه با سایر فعلهاست. و آن را »انطباق حساس به زمان« نامیده است. کریمی - - 1392، به تبیین نظری دو الگوی رایج در ساخت کنایی زبانهای ایرانی برپایه برنامه کمینهگرا پرداخته و زبانها را براین اساس به دو دسته تقسیم کردهاست: در دسته اول، فاعلِ بند متعدی دارای حالتنمای کنایی - غیرفاعلی - است و مفعول دارای حالت فاعلی - مستقیم - و فعل متعدی با مفعول در ارجاع متقابل است؛ به بیانی دیگر فعل متعدی با مفعول مطابقه میکند و این مطابقه بهوسیله وندهای فاعلی - شناسههای روی فعل - نمایان است.
کردی شمالی - کرمانجی - ، بلوچی، تاتی کرینی وتاتی کجلی در این دسته جای میگیرند. در دسته دوم، فاعلِ بند متعدی در حالت بینشان قرار دارد و بهصورت اجباری با یک واژهبست غیرفاعلی مضاعفسازی میشود که در بیشتر موارد مفعول را بهعنوان میزبان ساختواژی خود انتخاب میکند و مفعول درحالت فاعلی »بی نشان« قراردارد. زبانهای دشتی، لارستانی، کردی مرکزی - سورانی - ، تاتی دروی، تاتی کهلی وتاتی گیلوانی نیز در این دستهاند.
بررسی موضوع ارگتیو در تالشی، سابقه نسبتا زیادی دارد. میلرَ - 1953 - بهتفصیل موضوع ارگتیو در تالشی شمالی را مطرح کرده و بعد از او زبانشناسانی چون ارانسکی، یارشاطر، و ویندفور از ارگتیو و ویژگیهای آن در تالشی بحث کردهاند. رضایتیکیشهخاله - 1370 - در پایان نامه کارشناسی ارشد خود، »توصیف گویش تالشی«، و در مقاله - 1382 - با عنوان »چند نکته دستوری در گویش تالشی« به ساخت ارگتیو در تالشی مرکزی پرداختهاست و در مقاله - 1384 - ، »ارگتیو در گویش تالشی«، این ساختار را در هرسه شاخه تالشی بررسی کرده و نتیجه گرفتهاست که ساخت ارگتیو در هرسه گویش تالشی مشاهده میشود و اگرچه در تالشی مرکزی این ساختار به طور کامل وجود دارد، در تالشی شمالی وجنوبی دیگر تطابق فعل با مفعول دیده نمیشود وعلاوه برآن شکل فاعلی مفعول در تالشی جنوبی نیز نابود شدهاست و در تالشی جلگهای جنوبی ارگتیو در آستانه فرو پاشی قراردارد.
سبزعلیپور - 1391 - در کتاب »بررسی تطبیقی ساخت فعل در گویشهای تاتی، تالشی و گیلکی«، و در مقاله - 1392 - ، »شکلهای فروپاشی ساختار ارگتیو در زبانهای تاتی، تالشی و گیلکی«، به موضوع ارگتیو در زبان تالشی نیز پرداختهاست. دبیرمقدم - 1392 - با بررسی رده شناختی زبان تالشی شمالی، نظام مطابقه در این زبان را دوگانه در نظر گرفتهاست. در فعلهای لازم و متعدی حال ساده، شناسههای فاعلی به صورت پسوند مطابقه فاعلی در فعل ظاهر میشوند و در فعلهای متعدی مرکب زمان حال پسوند مطابقه فاعلی میتواند به جزء غیرفعلی بپیوندد و یا برای زمان آینده این گونه فعلها، به فعل سبک وصل شود. ولی در ساختهای شامل فعل ماضی متعدی اولا وظیفه مطابقه فاعلی برعهده واژهبستهای مطابقه است و ثانیا میزبان این واژهبستها درسطح جمله، سازهای درون گروه فعلی است.