بخشی از مقاله
چکیده
دستوريشدگی فرایندي است که طی آن واژهاي قاموسی نقشی دستوري میگیرد یا واحدهاي دستوري، دستوريتر میشوند. به عبارت دیگر، دستوري شدگی حرکت از واژگان به دستور است. در دستوريشدگی، همراه با تغییر نقش صرفی یا نحوي واژه، معنا و نحوة تلفظ آن نیز دستخوش تغییر می شود. به این ترتیب دستوريشدگی بازتحلیلِ معنا و صورت واژه در زبان است. مصدر یکی از بخشهاي مهم در هر زبان میباشد.
در این مقاله ابتدا نکاتی راجع به دستوريشدگی از دیدگاه هاپر و تراگو - 2003 - و سپس نکاتی در مورد مصدر و انواع آن و در نهایت به بررسی و تجزیه و تحلیل موارد دستوريشدگی مصدر در گویش تالشی سیاهمزگی پرداخته می شود. در این گویش مصدر که یک جزء واژگانی است در مواردي نیز دستوري شده و در ساخت انواع فعل - فعل ماضی مستمر و مضارع مستمر، تابع فعلِ شبهمعین، فعل نهی، فعل غیرشخصی، مضارع التزامی بینشانه، مضارع اخباري، ماضی استمراري تمنایی، فعل آینده در گذشته - ، به عنوان همکرد و حرف اضافه کاربرد دارد و همچنین مصدر در این گویش شناسه هم می گیرد.
-1 مقدمه
تغییر و تحول یکی از خصوصیات زبانهاي زندة دنیا به شمار میرود. زبان تا زمانی که داراي گویشور میباشد، مانند هر پدیه دیگر انسانی، در معرض تغییر و تحول قرار دارداین. تغییر و تحول در همه مؤلفههاي زبانی، از واژگان گرفته تا معنا، صرف، نحو و نظام واجی رخ میدهد. البته سرعت تغییر در زبانهاي مختلف متفاوت است و از دورهاي به دورة دیگر نیز فرق میکند. یکی از مهمترین فرایندهاي تغییر زبانی، دستوريشدگی3 است. به ﮐﻤﮏ فرایند دستوريشدگی میتوان چگونگی تکوین امکانات دستوري زبان را صورتبندي کرد و توضیح داد.
بررسی یک زبان بر اساس چارچوب علمی زبانشناختی و مقایسه نتایج این بررسی با دیگر پژوهشها در زندهکردن و بقایاي گویشها مؤثر خواهد بود و میتواند کمکی باشد در جهت کشف پایه هاي اصلی و ریشههاي ملّ ی فرهنگ و زبان جامعه و همچنین در درك بهتر ما از دگرگونیهاي آوایی، صرفی، معنایی، واژگانی و نحوي مؤثر می باشد. هدف از این مقاله بررسی دستوريشدگی مصدردر تالشیِ جنوبی گونه سیاهمزگی از منظر هاپر و تراگو - 2003 - میباشد. از آنجایی که از گویش تالشی منابع تاریخی و مواد زبانی در دست نیست، دادههاي این تحقیق به روش میدانی از گویشوران سیاهمزگی جمعآوري شدهاست و نویسندة این مقاله خود گویشور تالشی است.
در دستوريشدگی توجه به مطالعات درزمانی و منابع تاریخی اصل قابل توجهیاست، اما زبان تالشی از این نظر بسیار ضعیف است و همانند سایر گویشهاي دیگر ایرانی متنی تاریخی ندارد تا به استناد آنها بتوان راحتتر دربارة عناصر زبانی قدیم تالشی نظر داد، با این حال از نظر درزمانی هم نشانههاي فراوانی وجود دارد که نمایندة دستوريشدگی اجزا و سازههاي زبانی آن است. در گویش تالشی سیاهمزگی، مصدر با وجود حفظ معناي واژگانی، به سازهاي دستوري تبدیل شده و در ساخت انواع فعل - فعل تابع، فعل نهی، فعل غیر شخصی، فعل ماضی مستمر و مضارع مستمر، تابع فعلِ شبهمعین، مضارع اخباري، ماضی استمراري تمنایی، مضارع التزامی بینشانه، فعل آینده در گذشته - ، به عنوان همکرد، به عنوان حرف اضافه کاربرد دارد و گاهی اوقات مصدر در تالشی شناسه هم میگیرد.
-2 نکاتی راجع به دستوريشدگی
به طورکلی دو راه براي وارد شدن امکانات دستوري به زبان قابل تصور است:
1. وامگیري از زبانهاي دیگر
2. دستوريشدگی
در وامگیري وندهاي تصریفی مستقیماً از زبانی به زبان دیگر وارد میشوند. مثلاً پسوند جمع –ات در زبان فارسی یک وند تصریفی است که از عربی وارد زبان فارسی شده است. شیوة دوم اضافه شدن وندهاي تصریفی، یعنی دستوري شدگی، از جمله فرایندهاي مهم تغییر زبانی محسوب میشود. براساس این فرایند، می توان چگونگی به وجود آمدن امکانات دستوري و تغییر آنها را در طول زمان توضیح داد.
دستوري شدگی فرایندي است که طی آن یک جزء زبانی خاصیت دستوري پیدا می کند یا اینکه دستوريتر میشود، مثل به وجود آمدن افعال معین از افعال واژگانی، یا به وجود آمدن حروف اضافه از اسامی، تکوین وندهاي تصریفی از پیش/پس اضافه هاي آزاد و جز آن - نغزگوي کهن، . - 109- 89 : 1390 با توجه به تحقیقات انجام شده در زمینهي دستوريشدگی در زبانهاي مختلف، مشخص شده است که واحدهاي زبانی هنگام تغییر در مسیر دستوريشدن، مراحل معینی را با ترتیبی خاص پشت سر میﮔﺬارﻧﺪ. این مراحل را میتوان به صورت یک نمودار مرحلهاي4 بازنمود - هاپر5 و تراگو6،: - 7 :2003 جزءواژگانیِ آزاد< کلمه نقشی< واژه بست< وند تصریفی بر طبق این نمودار طی فرایند دستوريشدگی اجزاء واژگانی، ابتدا به صورت کلمه نقشی در می آیند و سپس تبدیل به واژه-بست7 میشوند.
با ادامه تغییر، واژهبست ها به صورت وند تصریفی در میآیند. نکته مهمی که به خصوص در دﻫﮥ هشتاد در بیان دستوريشدگی بر آن ﺗﮑﯿﻪ میشده است، همین جهت تغییر است که آن را یکجهتی8 بودن دستوريشدگی مینامند. »مقولات 9واژگانیِ اصلی مانند اسامی، افعال و صفات، به مقولاتی فرعی مانند پیشافزودهها، قیدها و اﻓﻌﺎل کمکی تبدیل میشوند که اینها نیز به نوبه خود ممکن است به وندها تبدیل شوند. این تغییرات مقولهاي، عمدتاً با تحدید صورت واجی و معنازدایی10 همراه است. از اینرو دستوري شدن نه تنها یک تغییر نحوي، بلکه تغییري همگانی است که ﻋﻼوه بر نحو، صرف و ساختواجی و بخش معنی را هم تحت تأثیر ﻗﺮار میدهد« - ماك ماهون11، . - 160 :1994
هاپر و تراگو - 104 :1993 - بر آنند که قیدها و صفتها در جایگاه بینابینی قرار دارند:
مقوله اصلی صفت/ قید مقوله فرعی این تبدیلها معمولاً به صورت زیر است:
اسم حرف اضافه /حرف ربط
فعل فعل معین/ حرف اضافه
از دیدگاه »لیختنبرك12« دستوريشدگی یک فرایند تاریخی است، نوع تغییر که در طبقات ﺳﺎﺧﺖواژي یک زبان رخ میدهد و در نتیجه بر گرامر آن زبان نتایج خاصی برجا میگذارد. شرایطی که او براي دستوريشدگی ارائه میدهد به قرار زیر است: الف - ضرورت وجود یک طبقه دستوري جدید، ب - فقدان در طبقات دستوري موجود، ج - تغییر در زیرمجموعههاي یک طبقه دستوري. » این سه نوع تغییر ممکن است از نظر تاریخی با هم مرتبط باشند و در دوحالت به وقوع بپیوندند؛ در حالت نخست، یک واحد لغوي به واحدي دستوري تبدیل می شود؛ مانند تبدیل یک فعل اصلی به فعل معین.13 در حالت دوم، اجزاي دستوري وظایف جدیدي را برعهده میگیرند؛ مثلاً یک واژهبست به وند تصریفی تبدیل میشود« - لیختنبرك، . - 39-37 :2003
-3 پیشینه تحقیق
در زمینه دستوريشدگی در زبان هاي مختلف تحقیقات زیادي انجام گرفته است که به اهم آنها خواهیم پرداخت: اولین بار یک زبانشناس فرانسوي به نام آنتوان میه14 در سال 1912 با مطالعات ﺗﺎرﯾﺨﯽ و مطالعه آثار پیشینیان خود دریافت که بخش بزرگی از تغییرات زبانی در یک جهت خاص واقع میشوند و میتوان براي همه آنها تعریف و تعمیم واحدي ارائه کرد؛ یعنی فرایندي که همه موارد مشابه را توجیه کند - هاپر و تراگو،. - 19-25 :2003 آلن - 1977 - 15 در مورد دستوريشدگی طبقهنماي عددي تحقیقاتی انجام داد و با بررسی چندین زبانِ داراي طبقهنما نشان داد که در این زبانها جهانیهاي مطلقی وجود دارد و شباهتهاي زیادي بین این زبانها وجود دارد.