بخشی از مقاله
چکیده: این پژوهش رابطه بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی را بررسی می کند. متغیر وابسته این پژوهش کیفیت گزارشگری مالی است که بوسیله مدل تعدیل شده جونز اندازه گیری می شود و متغیر مستقل آن سازوکارهای حاکمیت شرکتی - مالکیت نهادی, استقلال هیات مدیره و نقش دوگانه مدیرعامل - می باشد. در این تحقیق از اندازه شرکت و اهرم مالی به عنوان متغیرهای کنترلی استفاده می شود.
جامعه آماری این پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از صنعت خودرو که پس ازدر نظر گرفتن شرایطی تعداد 27 شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند. دوره تحقیق برای صنعت خودرو 10 سال 1393 - تا - 1384 می باشد که داده های مورد نیاز از صورتهای مالی حسابرسی شده و سایر گزارشات عضو نمونه استخراج شده است. برای آزمون فرضیات از رگرسیون حداقل مربعات تجمیع شده استفاده شده است. یافته اصلی این تحقیق این است که بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی رابطه ای وجود ندارد.
-1 مقدمه
از اهداف اولیه گزارشگری مالی، تهیه اطلاعاتی در زمینه عملکرد واحد تجاری است که از طریق اندازه گیری سود و اجزای آن به دست می آید. از علایق خاص ذینفعان صورتهای مالی سنجش خالص جریانهای نقدی آتی واحد تجاری به منظور برآورد بازده مورد انتظار خود می باشد، بنابراین مدیران، سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و نهادهای قانون گذار برای تصمیم گیری آگاهانه درباره تخصیص بهینه منابع به اطلاعات معتبر و قابل اتکا نیاز دارند. کیفیت در گزارشگری مالی و افشاء یک ضرورت است و دارای اثرات اقتصادی. بنابراین فراهم کردن اطلاعات با کیفیت بالا موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران، پیش بینی بهتر جریان های نقدی آتی شرکت برای سرمایه گذاران و کاهش هزینه های نمایندگی می شود.
- کردستانی،رحیمی . - 1390 پس از بحران بزرگ در بورس آمریکا در سال 1932 و فروپاشی شرکتهای بزرگی مانند انرون و ورلدکام که علت آن مشکل نمایندگی1 و وجود تضاد منافع بین ذینفعان بود سهامداران و دولت ها به جهت حفظ منافع عمومی و محدود کردن رفتار فرصت طلبانه و سودجویانه مدیران تمایل داشتند که اطلاعات مصون سازی شده و منافع مدیران و مالکان همسو شود. بسیاری از محققان و پژوهشگران علت اصلی این بحران ها را ضعف در سیستم های حاکمیت شرکتی عنوان کردند، می توان گفت عواملی همچون، سیاستهای غلط مدیریتی، رفتار اخلاقی ضعیف در سطح شرکت، وجود مدیران فاقد تخصص در اداره امور شرکت، وجود کنترلهای ضعیف برای جلوگیری یا کشف مشکلات در سطح شرکت و نظارت ها ی ضعیف خارجی - مانند مقررات گذاران، بازار سرمایه، حسابرسان، چارچوب های حقوقی و ... - در بروز این بحران ها نقش زیادی داشته اند.
منظور از حاکمیت شرکتی2مجموعه ساز و کارهای کنترل داخلی و خارجی شرکت است که تعیین می کند شرکت چگونه و توسط چه کسانی اداره می شود و مکانیزمی برای نظارت و کنترل بر رفتار مدیران شرکتها در حوزه های مختلف از جمله مالی می باشد که از طریق هیئت مدیره و وجود سرمایه گذاران نهادی قابل اعمال است. اگر این نظارت به درستی اعمال شود، جهت دار گزارش کردن اقلام مالی و اعمال رفتار محافظه کارانه محدود می گردد و موجب گمراهی بازار سهام و سهامداران نمی شود و همچنین باعث کاهش اثرات تعارض منافع ناشی از هزینه های نمایندگی بر سودآوری شرکت می شود.
اهمیت راهبری شرکتی به حدی است که دولتهای کشورهای در حال توسعه، به دنبال تقویت مکانیزم های راهبری شرکتی برای کسب مزیت رقابتی جهت جذب سرمایه در دنیای تجارت جهانی هستند، بنابراین هرگونه تحقیق در زمینه نحوه اثر گذاری اطلاعات حسابداری بر طیف وسیع تصمیم گیرندگان ذینفع در شرکتها، به درک بهتر از چگونگی نقش این اطلاعات و ضرورت افشای بیشتر و بهتر آنها کمک می کند و برای تصمیم گیریهای سرمایه گذاری، اعتباردهی و همچنین ارزیابی نقدی آتی مورد استفاده خواهند بود. . در سالهای اخیر در کشور ایران نیز به لحاظ اجرای خصوصی سازی حضور سرمایه گذاران مختلف در جمع سهامداران شرکتها از رشد چشمگیری برخوردار بوده، بنابراین بررسی کیفیت و کمیت حاکمیت شرکتی و تاثیرات آن بر عملکرد شرکتها می تواند بر بهبود و کیفیت گزارشگری مالی و حمایت از سرمایه گذاران و کمک به تحلیلگران مالی مفید باشد.
از آنجائی که صنعت خودرو نخستین صنعت مورد تاکید وزارت صنعت است و در اقتصاد جهانی همواره عامل رشد اقتصادی بوده و بخش قابل توجهی از ارزش افزوده بسیاری از کشورهای صنعتی و نوظهور را به خود اختصاص داده و با توسعه خود می تواند جای درآمدهای نفتی را بگیرد بنابراین سهم بسزایی در تولید ناخالص داخلی،اشتغال، صادرات و خودکفایی دارد بعنوان شواهد تحقیق انتخاب شده است. این تحقیق تلاش می کند تا با بررسی رابطه بین ساز و کارهای حاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری مالی برای صنعت خودرو مفید و سودمند باشد. هدف علمی این پژوهش این است که به توسعه ادبیات تحقیق و خلاهای موجود در زمینه تحقیق یعنی رابطه بین ساز و کارهای جاکمیت شرکتی و کیفیت گزارشگری شرکتهای صنایع خودرو پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار بشرح زیر کمک نماید:
1. تعیین چگونگی رابطه بین سهامداران نهادی و کیفیت گزارشگری مالی
2. تعیین چگونگی رابطه بین استقلال هیات مدیره و کیفیت گزارشگری مالی
3. تعیین چگونگی رابطه بین نقش دو گانه مدیر عامل و کیفیت گزارشگری مالی
-2 مبانی نظری
منظور از حاکمیت شرکتی یا نظام راهبری، مجموعه ساز و کارهای کنترل داخلی و خارجی شرکت است که تعیین می کند شرکت چگونه و توسط چه کسانی اداره می شود و سیستم مکانیزمی برای نظارت و کنترل بر رفتار مدیران شرکتها در حوزه های مختلف از جمله مالی می باشد که عرضه کنندگان منابع مالی از طریق آن نسبت به دریافت بازده سرمایه گذاری خود مطمئن می شوند و این از طریق هیئت مدیره و کمیته های حسابرسی و وجود سرمایه گذاران نهادی قابل اعمال است. اگر این نظارت به درستی اعمال شود، جهت دار گزارش کردن اقلام مالی و اعمال رفتار محافظه کارانه محدود می گردد و موجب گمراهی بازار سهام و سهامداران نمی شود همچنین باعث کاهش اثرات تعارض منافع ناشی از هزینه های نمایندگی بر سودآوری شرکت می شود.
حاکمیت شرکتی شامل معیارهایی می شود که می تواند با افزایش عدم تمرکز در کنترل شرکتها، از قدرت مدیران در پیگیری منافع شخصی بکاهد. از مؤثرترین این معیارها حضور سهامداران نهادی در شرکت است که دارای توان بالقوه در کنترل مدیران هستندو حضور آنها باعث بهبود عملکرد شرکتها و در نتیجه افزایش بازده سهامداران خواهد شد. هیئت مدیره مهمترین رکن کنترل و نظارت بر مدیریت شرکت و محافظت از منافع سهامداران تلقی می شود بنابراین سهامداران در سال های اخیر با دادن استقلال بیشتر به هیئت مدیره، به دنبال تقویت نقش آن به عنوان نماینده سهامداران شرکت بوده اند.
این امر در عمل موجب نزدیکی هیئت مدیره به مدیریت شده و باعث می شود رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت توسط مدیران غیاجرایی شرکت تحت کنترل و نظارت باشد، با این کار مسئولیت هیئت مدیره بیشتر شده، اعضای آن در تمام امور استراتژیک سازمان دخالت مثبت دارند بنابراین باید قدرتمندتر، با اعتماد به نفس بیشتر، با دانش تر، با نقش چشمگیرتر در برنامه ریزی های استراتژیک و به عنوان منبع اولیه، مشاوره و نکته سنجی خود را مطرح ساخته و فعالیت کنند.
وجود چنین مدیرانی می تواند کیفیت تصمیمات مدیریت را تحت تاثیر قرار داده و راهکارهای مناسب که باید توسط مدیریت انجام شود تا عملکرد شرکت بهبود یابد را در اختیار وی قرار دهد از اینرو جنبه مهم حاکیمت شرکتی، رابطه بین سهامداران و هیئت مدیره و وظیفه پاسخگویی و مباشرت آنهاست. - کیانی فر،وحیدی . - 1392 پس از رسوایی های مالی، سرمایه گذاران به این موضوع بیشتر توجه کردند که دوگانگی وظیفه مدیرعامل ممکن است وظیفه امانتداری هیئت مدیره در نظارت بر گزارشگری مالی را به مخاطره اندازد بنابراین تفکیک وظایف مدیرعامل از وظایف هیئت مدیره موجب روشن شدن دامنه مسئولیت پاسخگویی و رفع ابهامات در زمینه وظایف این دو نهاد می شود.
افزون بر این، مدیرعامل مستقل می تواند نقش موثرتری در راهبری مناسب شرکتها و در نظر گرفتن منافع تمام سهامداران و ذینفعان داشته باشد و به طور بالقوه ریسک تصمیم گیرنده نهایی بودن مدیرعامل در زمینه گزارشگری مالی را افزایش دهد - چانگ، سان،. - 2008 بر اساس نظرات جنسن - - 1993 مدیران اجرایی که همزمان عضو هیئت مدیره هستند، با تاثیری که بر هیئت مدیره می گذارند توان و قدرت راهبری هیئت مدیره را کاهش داده و استقلال هیئت مدیره را خدشه دار می کنند.
دستورالعمل راهبری شرکتی در ایران - 1386 - نیز در این خصوص رهنمودهای مشابهی دارد که بیان میدارد دلیل اصلی تفکیک نقش ها و نسپردن مسئولیت به یک فرد واحد آن است که چنانچه هر دو نقش به یک فرد سپرده شود آنگاه نقش نظارتی در برابر مسئولیت اجرایی آسیب جدی خواهد دید. نقصان استقلال و نقش نظارتی رئیس هیئت مدیره سبب می شود انگیزه های او برای مطمئن شدن از این که مدیرعامل در حال پیگیری منافع سهامداران است کاهش یابد - مشایخی و همکاران. - 1387 با توجه به مطالب ارائه شده فرضیه های این تحقیق عبارتند از:
1. بین سهامداران نهادی و کیفیت گزارشگری مالی ارتباط وجود دارد .
2. بین استقلال هیات مدیره و کیفیت گزارشگری مالی ارتباط وجود دارد .
3. بین نقش دو گانه مدیر عامل و کیفیت گزارشگری مالی ارتباط وجود دارد.
1-2 مروری بر پیشینه پژوهش
قنبری - 1386 - ، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین مکانیزم های راهبری شرکت و عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. معیار های عملکرد مورد استفاده در این تحقیق Q توبین و رشد سود خالص در نظر گرفته شده و یافته ها مبنی بر این بود که بین نسبت حضور اعضای غیرموظف در ترکیب هیئت مدیره و شفافیت اطلاعاتی با عملکرد شرکت رابطه ای وجود ندارد ولی سرمایه گذاران نهادی با عملکرد شرکت رابطه مستقیم و مثبت دارد.