بخشی از مقاله

چکیده

تعلیم و تربیت انتقادی پدیده ای جدید در اندیشه تربیتی است .تفکر انتقادی ابتدا توسط جامعه شناسان در موسسه فرانکفورت مطرح گردید. البته از زمان سقراط چنین دیدگاهی مطرح بوده و افراد را با مطرح کردن سوالاتی به تفکر وا می داشتند . تفکر انتقادی در جهان کنونی، هدفش توجه به خرد ورزی و ارزیابی شرایط واقعی تربیت است. ناگفته پیداست که تفکر انتقادی در آموزش و پرورش کنونی مورد غفلت واقع شده و انتقال صرف اطلاعات اولویت یافته است. در این مقاله قصد داریم به سازوکارهایی جهت افزایش توان تفکر انتقادی در جنبه های مختلف محیط آموزشی، تربیت معلمان و برنامه های درسی اشاراتی داشته باشیم. و در ضمن بطور اخص به موضوع استدلال و مغالطات پرداخته شده است.

مقدمه

توان تفکر انتقادی در نظام تعلیم تربیتی ارائه شود و اگر از آن سرباز زند این خواسته ابتر مانده و یکی از نیازمندیهای شهروند قرن بیست و یکم پاسخ داده نمی شود .زمانیکه آموزش صرف ماده های درسی؛ خواندن ، نوشتن و حساب کردن و سایر علوم تخصصی چون شیمی، فیزیک، زیست و حتی تاریخ و جغرافیا به عنوان هدف اصلی آموزش و پرورش در تربیت همه جانبه افراد به عنوان شهروندان آگاه و توانمند با نقصان مواجه شد، نیاز به تفکر با ویژگی خاص انتقادی بیش از پیش احساس شد.

تعلیم و تربیت انتقادی پدیده ای جدید در اندیشه تربیتی توسط اندیشمندان تربیتی نظیر پائولو فریره، هانری ژیرو، پیتر مک لارن و مایکل اپل بر اساس مبانی نظریه انتقادی به وجود آمده است. این دیدگاه تربیتی بر گرفته از دیدگاه " تئودور آدورنو" 2 و " هورکهایمر "3 دو فیلسوف و جامعه شناس نئومارکسیست آلمانی است؛ که مکتب فرانکفورت و نظریه " انتقادی - دیالکتیکی " یا " فلسفه اجتماعی انتقادی " را در مؤسسه تحقیقاتی فرانکفورت به و جود آورد.البتهعلاقه به توسعه توانایی های تفکّر انتقادی در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست.منشأ چنین علاقه ای به سقراط برمی گردد. سقراط با پرسش های ماهرانه، فرد را به تفکّر و بیان افکار خود، وا می داشت - بنزلی4، . - 1997 امروزه این اصطلاح بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و ازعمده ترین نظریه پردازان آن را رابرت انیس،ماتیو لیپ من5، ورابرت اشتن برگ تشکیل می دهند - بنزلی،. - 1996

یکی از مسائل اساسی برای نظام تعلیم و تربیت این است که آیا مدرسه و برنامه های درسی منجر به تفکر به ویژه تفکر انتقادی در دانش آموزان می شود یا خیر؟ زیرا اصلاح و تقویت نیروی فکر همواره از اهداف اولیه آموزش و پرورش رسمی و یک هدف بنیادی در تدریس محسوب می شود. همواره تصور می شده که از طریق انتقال دانش می توان به این مهم دست یافت. در حالیکه فرایند تربیت و آموزشی که در آن توان نقد و قضاوت و انتقاد پرورش نیافته باشد محصول - دانش آموخته - کارآمدی نیز به دست نخواهد داد.

تعلیم و تربیت انتقادی6 به خردورزی، نقد و تغییر، به عنوان هدف های ارزشمند آموزشی، توجه می کند. این دیدگاه تربیتی می-کوشد که شرایط واقعی اجتماعی تربیت را کشف کند، به همین سبب به نقادی اندیشه نیازمند است - میرلوحی ،. - 1376 یکی از ویژگی های منحصر به فرد انسان برخورداری از نیروی کّرتف مسئولیّت ناشی از آن است؛ بخاطر همین قدرتتفکّر و برخورداری از نیروی اراده و تصمیم گیری،مسئولیّت انتخاب و عمل برعهده انسان گذاشته شده است. همچنین به هر میزان که بتوان از قدرتتفکّر استفاده کرد به همان نسبت احتمالموفقیّت و پیشرفت افزایش می یابد؛ بنابراین برای بهبود تفکر انتقادی در مدارس،اولین موضوع که باید مورد توجه قرار گیرد بحث خود تفکر است.

علاقه به توسعه توانایی های فکری پدیده ای نیست که در عصر حاضر مورد توجه قرار گرفته باشد. چنین علاقه ای در تاریخ تعلیم و تربیت ریشه دارد. متأسفانه مدارس امروز، توجه خود را بیشتر به انتقال اطلاعات و حقایق علمی معطوف کرده و از تربیت انسان هایمتفکّر و خلاق فاصله گرفته اند - شعبانی،. - 1382 مسئله دیگری که در آموزش و پروش اتفاق می افتد باز تولید است، به عقیده نظریه پردازان انتقادی، آموزش و پرورش عناصر و رویدادهای نامطلوب اجتماعی و فرهنگی گوناگونی را با بهره گیری از ابزارها و شیوه های گوناگون بازتولید می کند - بازقندی و قائدی، . - 1391 در صورتیکه هدف از آموزش علم به جای انتقال صرف اطلاعات علمی، پرورش روحیه علمی وانتقادی در دانش آموزان هم می باشد به صورتی که آنها به درک پیچیده تر و کامل تری از علم و دانش و نسبت آن با زندگانی اجتماعی و اقتضائات آن همانند عدالت و آزادی برسند و بر بنیاد آن نیز بیندیشند و زندگی کنند.

توجه به ویژگی های نظام سنتی که در آموزش و پرورش کنونی ما مورد استفاده قرار می گیرد کم و کاستی ها یی را نشان می دهد از جمله انتقال دانش به صورت لقمه آماده به دانش آموز، نبود گفنگو میان معلم و دانش آموز و طرح وارزیابی مسئله . فریره معتقد است که نظام سنتی موجود در زمینه آموزش و پرورش دیگر نمیتواند جوابگوی ذهن منتقدانه فراگیرانی شود که میکوشند خود را از فضایی که در آن باید مطیع معلمان باشند، رها سازند. به همین دلیل وی طرح مسئله را در برابر حل مسئله مطرح میکند، زیرا معتقد است که در حل مسئله، ذهن فراگیر، قدرت انتقادی خود را از دست می-دهد و جایی را برای بروز خلاقیت در خود نمیبیند.

بنابراین می کوشد تا با طرح گفت و شنود متقابل بین معلم و فراگیر، این فضای یکسویه آموزشی را در هم شکندتا در جریان یادگیری واقعی، هم معلم و هم فراگیر هر دو از همدیگر، مسائلی را بیاموزند. بنابراین با تجهیز فراگیران به سواد اجتماعی- انتقادی، و با تحلیل مسئله های اخلاقی، اجتماعی و سیاسی پیرامون فناوری، معلمان و فراگیران، مهارت های لازم برای کنترل و بکارگیری آن در مدارس را به دست می آورند - نیکلاس و آلن براون7، . - 1996

به گفته اسمیت و هولفیش 1371 - - ، اگر کودکان در زمان اشتغال به تحصیل در مدرسه، اندیشیدن و با هماندیشیدن و به صورت گروهی کار کردن را نیاموزند، نمی توانند به یادگیری ادامه دهند و در جامعه قدم بگذارند. از آنجایی که به اعتقاد برخی از صاحب نظران تربیتی، فقر تفکّر دانش آموزان نتیجه حاکمیت روش های سنتی در مدارس است - گودلد، - 1983 به همین رو نظام آموزشی ما که نظامی نسبتاً سنتی است، نیازمند تغییرات اساسی در برنامه درسی و روشهای تدریس و ... میباشد تا ریشه عقلانیت را در دانشآموزان بپروراند و این بهدست نمیآید، مگر اینکه ما کودکانمان را عقلانی بار بیاوریم.

راه کارهای افزایش توان تفکر انتقادی

برای بالا بردن آگاهی انتقادی دانش آموزان در کلاس باید آنها را واداشت تا به مسائل مطرح شده توسط معلم که در قالب موضوعات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی جامعه پیرامون آنها مطرح می شود ، آزادانه فکر کنند و با دیدی تیز بینانه این مسائل را تحلیل کرده و به نقد بکشند و در محافل فرهنگی که در مدرسه ایجاد شده با دیگر دانش آموزان و معلم به گفت و شنود بپردازند تا پاسخ این مسائل را دریابند. از مهم ترین ویژگی های مثبت دیدگاه انتقادی در تعلیم و تربیت، از میان برداشتن مرزهای رشته ای و در هم آمیخته دانش و کنش است که می تواند دانشی نو خلق کند .آگاهی بخشیدن به محرومان و ستمدیدگان و مهم پنداشتن نیازهای آنان در برنامه های درسی، از دیگر نقاط مثبت تربیت مبتنی بر دیدگاه انتقادی است.

برای بالا بردن آگاهی انتقادی دانش آموزان در کلاس باید آنها را واداشت تا به مسائل مطرح شده توسط معلم که در قالب موضوعات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی جامعه پیرامون آنها مطرح می شود ، آزادانه فکر کنند و با دیدی تیز بینانه این مسائل را تحلیل کرده و به نقد بکشند و در محافل فرهنگی که در مدرسه ایجاد شده با دیگر دانش آموزان و معلم به گفت و شنود بپردازند تا پاسخ این مسائل را دریابند. نظریه انتقادی رویکردی برای مطالعه و جامعه است که کارکرد اصلی آن آشکار سازی ارزش های فنی تعلیم و تربیت است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید