بخشی از مقاله

چکیده

شروع تأثیرگذار داستان، از توانمندیهای نویسندگان به شمار میآید و اهمیت آن در داستان کوتاه بیشتر است. با توجه به حجم داستان کوتاه، نویسنده باید در فرصتی محدود، روایت را با تأثیرگذارترین شکل آغاز کند. جملات یا چند بند نخستین، تعیینکننده مواجهه داستان با جهان و مواجهه مخاطب با داستان است، که در جریان آن نوع برخورد مخاطب با متن، افق انتظارات او و نیز میزان همدلیاش با داستان تا حد زیادی تعیین میشود. سازوکارهای مختلفی برای شروع داستان کوتاه وجود دارد که یکی از آنها »شروع با کشمکش« است. این نوع شروع، باعث ایجاد ناپایداری و هیجان در آغاز داستان میشود و تا رسیدن روایت به حالتی از پایداری مخاطب را در تعلیق و انتظار نگاه میدارد.

این پژوهش پس از ارائه تعریف داستان کوتاه، تعیین واحد شروع و تبیین اهمیت بخش آغازین داستان، شگرد شروع با کشمکش را معرفی مینماید. در ادامه این نوع از شروع در داستانهایی از گلی ترقی، فرشته باقری، جلال آلاحمد، بهرام صادقی، حسین سناپور و صادق هدایت بررسی میشود. در این بررسی به چند عامل اساسی توجه شده است؛ از جمله ارتباط کشمکش آغازین با بحران بیرونی و درونی شخصیتها، ایجاد تعلیق و انتظار، ارتباط شروع با میانه و پایان داستان، ارتباط شروع و زاویه دید، و... . در نهایت داستانها از این منظر مقایسه و آسیبشناسی شدهاند.

کلیدواژهها: داستان کوتاه، شروع، کشمکش، عناصر داستان، آسیب شناسی.

مقدمه

داستان کوتاه یکی از انواع داستانی است که کمیت ساختارش به طور ضمنی از نامش هویداست. این ژانر داستانی، روایتی است، از حادثهای واحد که برش کوتاهی از زندگی را نمایش میدهد. نویسنده شخصیت یا شخصیتهایی را در یک چالش موقیعتی نشان میدهد و آنها را وا میدارد با این چالش دست و پنجه نرم کنند. بررسی عمیق و چندسویه عناصر فرمی و تکنیکی داستان، سهمی بسزا در فهم جهان داستانی نویسندگان دارد و اگر چنین بررسیهایی بر رویکرد کمی، آماری و مکانیکی متمرکز نشود، میتواند فهم و لذت عمیقتری از دنیای داستان را فراروی ما قرار دهد. بررسی تخصصی و تکنگارانه عناصر داستان - با تکیه بر عنصری خاص - ، با توجه به سیر تاریخی و نیز دقت در سبکها، جریان ها و ژانرهای داستاننویسی، همچنین میتواند چشمانداز روشنتری از تاریخ تحول ادبیات داستانی، دستاوردها و ظرفیتهای فرمی و تکنیکی داستانها و نیز ضعفها و آسیبهای این حوزه به دست دهد. طرح - پیرنگ - از اصلیترین و مهمترین عناصر داستان است و »شروع« از عناصر مهم طرح؛ اما به اعتقاد بسیاری از منتقدان، اهمیت شروع بیش از دیگر عناصر داستان است، چنانکه نانسی کرس مینویسد: »

شروع خوب نیمی از کار است « - کرس،. - 76 :1391 داستانهای زیادی به خاطر شروع نامناسب، یا شروع بهظاهر خوبی که با میانه و پایان یا سبک و ژانر داستان پیوند ندارد، ناموفقاند و مایه ملالت خوانندگان. آغاز داستان که بسته به نوع داستان از رمانهای طولانی تا داستان مینیمالیستی از چند صفحه تا چند جمله در نوسان است، به تعبیر دیوید لاج - 26 :1393 - آستانه یا درگاهی است که جهان واقعی را به جهان داستانی میرساند و معبر عبور به دنیای داستان است. جملات نخستین تعیینکننده مواجهه داستان با جهان و مواجهه مخاطب با داستان است که در جریان آن نوع برخورد مخاطب با متن، افق انتظارات او و نیز میزان همدلی و جذبش به داستان تا حد زیادی تعیین میشود.

نویسنده داستان کوتاه باید داستانی خلق کند که در اوج گیرایی، تمام اجزاء آن با یکدیگر پیوند داشته باشند و تأثیر واحدی را به خواننده القا کند. این نوع ادبی به دلیل محدودیتهای حجمی نمیتواند همچون رمان با مقدمههای مطول و شخصیتپردازی و توصیفهای مفصل خواننده را مجاب به خواندن داستان کند، بنابراین نویسنده باید ترفندهای خاصی برای نگارش داستان کوتاه برگزیند، تا خواننده در کمترین زمان مجذوب شود. نویسنده داستان کوتاه باید در پردازش شروع داستان نهایت دقت را به خرج دهد. این بخش از داستان در جذب خواننده بسیار تاثیرگذار است و غالباً مخاطب با خوانش آن تصمیم میگیرد به خواندن ادامه دهد یا خیر. شگردهای متفاوتی برای آغاز داستان کوتاه وجود دارد: شروع با بحران، شروع با معرفی شخصیت، شروع با کشمکش، شوع با صحنهپردازی، شروع با گفتگو، ترکیبی از این عناصر و... . در هر صورت روایت با هر شگردی که آغاز میشود، باید اطلاعات ضروری و وعده ضمنی به مخاطب ارائه کند و توانایی جذب خواننده را داشته باشد.

آنچه بر ضرورت توجه بهشگردِ آغازین داستان کوتاه میافزاید، محدودیتهای این قالب داستانی است. این نوع ادبی باید در فرصتی بسیار اندک، توجه خواننده را جلب نماید. بنابراین با تحلیل بخش آغازین داستانهای کوتاه و سنجش ارتباط این بخش با کلیت روایت و سایر عناصر داستان، میتوان به نقاط قوت و ضعف هر داستان پی برد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی تعدادی چند از داستان های کوتاه فارسی که با شگرد »کشمکش« آغاز شدهاند، به مقایسه و آسیب شناسی آنها بپردازد و از این طریق نقاط قوت و ضعف داستانها را نشان دهد. در انتخاب داستانها کوشیدیم داستانهایی از دورههای مختلف و با مضمون مشابه گزینش شود. بدین ترتیب مشخص خواهد شد که نویسندگان مختلف در یک درونمایه واحد، چقدر توانستهاند از امکانات یک تکنیک مشخص - شروع با کشمکش - استفاده کنند. داستانهای زیر در این مقاله بررسی خواهند شد: »خوشبختی« از گلی ترقی، »انگار سال هاست نفس نکشیدهام« نوشته بنفشه باقری، »دلم سنگین، زبانم تلخ« اثر حسین سناپور، »زن زیادی« از جلال آلاحمد، »وسواس« از بهرام صادقی و »زنده بهگور« از صادق هدایت.

داستان کوتاه

داستان کوتاه یکی از انواع داستانی است که میتوان آن را کوتاهتر از رمان و بلندتر از داستانک دانست. گذشته از اندازه و حجم، داستان کوتاه از لحاظ کیفی و بسیاری جهات دیگر هم از رمان و داستانکوتاهِ کوتاه متمایز است. »داستان کوتاه واقعی را نمیتوان تبدیل به رمان کرد، اما فکر داستان کوتاه را میتوان پرورش داد و تبدیل به فکر رمان کرد« - بیشاپ، . - 258 :1383 تعاریف مرتبط با کیفیت داستان کوتاه، بر موضوعاتی مشترک اتفاق نظر دارند و اکثر صاحبنظران معتقدند این نوع ادبی، اثری کوتاه با طرحی منظم است که قصد پیامی واحد را دارد و تأثیر واحدی را هم القا میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید