بخشی از مقاله
چکیده
شاعران بسیاري از دورترین ایام شعر پارسی تا کنون در رثاي عزیزان ،یاران و بزرگان مرثیه هایی سروده اند که این مراثی بخش قابل توجهی از شعر قابل توجهی از شعر فارسی را به خود اختصاص داده است و شایسته گرد آوري و تحقیق و تحلیل است. در این مقاله نیز شعر چند تن از شاعران بررسی و ابیاتی که در مراثی و سوگواري سروده شده استخراج و تحلیل شده و در پایان نیز دوازده بند معروف محتشم کاشانی که در مورد واقعه کربلا سروده شده مورد تحلیل قرار گرفته است.
کلیدواژهها: ادبیات فارسی، شعر، سوگواري، مرثیه
مقدمه
کربلا نه تنها رستاخیز عشق،که بر پا دارنده ي قیامت تاریخی انسان ها و رستخیز جان مردم مرده است . به قول - - محتشم کاشانی - - در کربلا جهان از هم می گسلد و محشر کبراي الهی بر پا می شود . از آسمان خون می بارد و حتی سرادق گردون، نگون می گردد: اما ،مانند رستخیز ، به تن مردگان،جان می دمد و انسانها ،برصحنه ي حیات و پهنه ي هستی ، از تاثیر آن ، بر پاي می ایستند تا حسین - ع - و راه او را بشناسند، و به سوگ بنشیند تا خود حسینی شوند . از منابر، در کتابها ، در مراثی که مردم سینه به سینه باز می گویند ... در حقیقت ، از کلام هر کس که از ستم می خروشد،نداي حسین - ع - می جوشد و نداي سرخ وي ، چون پرچمی بر چکاد هر قیام، در اهتزاز بوده است و تا قیامت نیز،خواهد بود .از این میان ،شعرا ، این گلبانگ را رساتر خروشیده اند و از ایشان ، هر کس جانمایه فریاد خویش را از تولاي حسین - ع - و حماسه سوگ سرخ او ، بیشتر سیراب ساخته است،که در این مقاله به بررسی برخی از این سوگ سروده ها خواهیم پرداخت.اینک بررسی سوگ سرود در شعر فارسی:
سوگواري ادبی در ایران سابقه اي دیرینه اي دارد. برخی از مشهورترین آن ها، عبارت اند از:
- محتشم کاشانی ، از شعراي اوایل عهد صفوي ، در دیوان غزلیات و قصاید خود ، شاعر متوسطی است. اما در مراثی آل االله شاعر قوي و در ترکیب بند ، نه تنها شاهکار جمیع اشعار خویش،بلکه یکی از چند شعر بی همتاي زبان فارسی را آفریده است.او در سوگ برادر به جوانی مرده ي خویش نیز ، ترکیبی در یازده بند دارد بسیار مشهور و پرشور به مطلع:
ستیزگر فلکا ! از جفا و جورتو ، داد! نفاق پیشه سپهرا! ، زکینه است فریاد!
اما با همه شیوایی و پرشوري ، در برابر ترکیب بندي که در سوگ حسین - ع - سروده ،کم اهمیت تر است.
سوگواري مشهور رودکی در رثاي شهید بلخی:
کاروان - - شهید - - رفت از پیش و ان ما رفته گیر و می اندیش
از شمار دو چشم،یک تن کم وز شمار خرد،هزاران بیش
-ابوالقاسم فردوسی
مگر همرهان جوان یافتی که از پیش من تیز بشتافتی؟
برفت و غم و رنجش ایدر بماند دل و دیده من، به خون در نشاند.
مرا شصت و پنج و ورا سی و هفت نپرسید از این پیر و تنها برفت ....
-رثاي مشهور مسعود سعد سلمان در مرگ شاعر نامی سید حسن غزنوي ، و هم در مرگ فرزندش ورشید الدین به مطلع:
پرده از روي صفه برگیرید گریه زار زار در گیرید
-سوگنامه منظوم انوري ابیوردي به خاقان سمرقند در شکایت از فتنه ي غز:
به سمرقند اگر بگذري اي باد سحر نامه اهل خراسان به سوي خاقان بر
نامه اي مطلع آن ، رنج تن و افت جان نامه اي مقطع آن ، درد دل و خون جگر
نا مه اي بر رقمش آه عزیزان پیدا نامه اي در شکنش خون شهیدان مضمر
-چکامه ي بسیار مشهور خاقانی شروانی در تحیر از دیدن خرابه هاي مداین:
هان اي دل عبرت بین ،از دیده نظر کن ، هان ایوان مداین را ، آیینه عبرت دان
و نیز ترکیب غرا و بلند او در سوگ فرزندش رشید و همچنین قصیده هاي بلند دیگر در عزاي برخی مشاهیر زمان خویش.
-قصیده ي بلند کمال الدین اسماعیل اصفهانی در مرگ فرزندش که در سفر از دنیا رفته بود:
همرهان نازنینم از سفر باز آمدند بدگمانم تا چرا بی آن پسر یاز آمدند.
ارمغان حنظل آورند و صبر از بهر ما گر چه خود با تنگ هایی از شکر باز آمدند
-نظامی گنجوي نیز ،در خمسه گران قدر خود ، مرثیه هاي بسیار دارد از جمله در سوگ دارا و مرگ شیرین و در وفات لیلی و جز آن ها ...
-سعدي و حافظ نیز ، مراثی دارند مرثیه فخیم حافظ ، در مرگ شاه شیخ ابواسحاق بسیار مشهور است:
یاد باد آن که سرکوي توام منزل بود دیده را روشنی از خاك درت حاصل بود
و در جاي دیگري می فرماید :
دیدي آن خاتم فیروزه اي بو اسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
باري، این شیوه سوگواري ادبی، در نزد تمام شعرا معمول است ، پس از حافظ هم : همچنان تا زمان ما پیروي شده است.اما در حوزه سوگواري هاي مذهبی فارسی خاصه در سوگ سیدالشهدا و ائمه معصوم در شعرما ، از همان قرون اولیه ، اهتمام بسیار شده است. شعراي شیعی فارسی ،در روزگارانی که حتی حکومت در دست کسانی به جز شیعیان بوده است. از ذکر مصیبت هاي اهل بیت در اشعار خویش دریغ نکرده اند، از کسایی مروزي و سوزنی سمرقندي و ابن یمین تا دیگران .....اما از روزگار صفویه به بعد ، شاعران ما ، در این زمینه، به دلیل آزادي بیشتر در بیان این مصیبت ها، اهتمام ویژه اي بکار برده اند که از آن میان ، از بهترین ها یکی ، - - محتشم کاشانی - - است و دیگر نیاز جوشقانی ،هر دو از دوره صفویه. و اما در دوره قاجاریه نیز چند تن را می توان نام برد که در این زمینه شعرهاي بلند و استوار و خواندنی و ماندنی دارند:
-1صباحی بیدگلی کاشانی شاعر اوایل قرن سیزدهم ه.ق معاصر آقا محمد خان قاجار که مرثیه، نیک می سرود و ترکیب 14 بندي وي در اقتفاي محتشم، مشهوراست یک بیت از آن،این است:افتاد شامگه به کنار افق نگون خور چون سر بریده از این تشت واژگون ترکیب بند صباحی، از محتشم بالاتر می ایستد اما فضل تقدم محتشم، یکدستی و یکپارچگی و انسجامترکیب بند محتشم ، در مجموع بیشتر است.
-2 میرزا محمد شفیع ملقب به وصال شیرازي که او نیز ترکیب بندهاي شیوایی در سوگ آل االله دارد و از آن میان سوگ حضرت امام حسن مجتبی - ع - از همه نیکوتر افتاده و شاید در سوگ آن حضرت ، والاترین وبهترین شعر موجود است. به ویژه بند هفتم آن :
در تاب رفت وتشت به ببر خواند و ناله کرد آن تشت را ز خون جگر ، باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
نبود عجب که - - خون جگر - - ریخت در قدح عمریش روزگار ، همین، در پیاله کرد
-3میرزا تقی خان علی آبادي - منشی الممالک - که با وصال شیرازي همزمان و با وي رفیق خانه و گرمابه گلستان و بسیار مانوس بوده است و مثنوي هاي شیدایی در رثاي اهل بیت دارد.