بخشی از مقاله
چکیده
حقوق شهروندی از موضوعات مهم و اساسی که در جهان امروز مورد نظر جامعه ی بشری بوده و مباحث گوناگونی را مطرح کرده و در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و قضایی، چالش های نوینی را برانگیخته است، حقوق شهروندی است که از ابعاد گوناگونی می توان به آن پرداخت و آثار و نتایج آن را در جامعه مورد بررسی قرار داد.رعایت این حقوق صرفنظر از نژاد، دین، مذهب، جنسیت و تکیه بر عدالت و پیشرفت های علمی در جهان جدید همه دست به دست هم داده تا نهال نوپای حقوق شهروندی آبیاری شود و در مسیر رشد و بالندگی قرار گیرد.
حقوق شهروندی به کلیه حقوقی گفته میشود که یک شهروند براساس قوانین و مقررات و ارزشهای مشترک در یک کشور از آن برخوردار است..منابع بینالمللی متعددی در زمینه حقوق شهروندی وجود دارد. قانون آیین دادرسی کیفری جدید دارای ویژگی ها ونوع آوری هایی است که باشرای دادرسی عادلانه وحفظ ورعایت حقوق شهروندی شناخته شده درموازین بین المللی همخوانی بیشتری دارد.درجهان کنونی ،رعایت توازن میان برقراری نظم وامنیت عمومی ازیک سووحفظ حقوق وآزادی های فردی شهروندان ازسوی دیگر،صحنه چالش دراجرای مقررات آیین دادرسی کیفری است.
.1 مقدمه
حقوق شهروندی در بستر تاریخ تحولات فراوانی به خود دیده است و در مناطق مختلف دنیا و تحت حاکمیت حکمرانان رفتار های متفاوتی با آن صورت پذیرفته است.بر اساس ظرف زمان و مکان گاه هیچ ارزشی نداشته و گاه تحقق و رعایت آن ارزش بوده و گاه شکل هدف به خود گرفته است، برخی صاحب نظران ایران باستان را پایه گذار حقوق شهروندی در جهان دانسته اند. منشور صادر شده از سوی کوروش، که به منشور حقوق بشر معروف گردیده، بسیاری از مبانی و مبادی اولیه حقوق بشر و شهروندی را مورد تأکید قرار داده است.
فرمانهایی مثل منع برده داری و به اسارت گرفتن ، رعایت حقوق کارگران و شرای مناسب کار، منع نسل کشی - در حمله به بابل - ، تساوی افراد در برابر قانون و... در اسناد به دست آمده از تخت جمشید قابل مشاهده است، قانون آیین دادرسی جدید مطابق با قوانین به روز و جدید دنیا بوده و از مزیتهای بسیاری برخوردار است که مهمترین آنها توجه به حقوق متهم و شهروندی است، قانون آیین دادرسی کیفری جدید به صورت شکلی بوده و با تصویب آن، قانونگذار تشخیص داده که با اعمال و اجرای این قانون، اجرای عدالت و جلوگیری از تضییع حقوق اشخاص به صورت موثر و مطلوب انجام میشود، بر اساس این قانون متهمان بهتر میتوانند تحت تعقیب قرار بگیرند و راههای گریز از قانون نیز بسته شده و بر همین مبنا هیچ کس نمیتواند از قانون بگریزد. - ورودی نژاد، - 1377
.2 مفهوم شهروند و شهروندی
شهروند ترجمه فارسی citizen - سیتیزن - است. این کلمه درادبیات حقوقی ما سابقه زیادی ندارد و در ایران تا قبل از مشروطیت به جای این واژه از کلمه رعیت و رعایا استفاده میشد. در فرهنگهای دوزبانه مثل فرهنگ حییم و آریانپور کلمه شهروند به معنای بومی، شهری، اهل شهر، تابع، رعیت، شهرنشینی که از خدمت لشکری و شهربانی آزاد باشد تعریف شده است. ظاهراً اولین فرهنگ فارسی به فارسی کلمه شهروند را این چنین تعریف کرده است کسی که اهل یک شهر یا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد.
اما شهروندی در لغت، تبعه یک کشور بودن با احتساب حقوق و وظایفی که برعهده دارد ، حالت یک تبعه با حقوق و وظایف، شهرنشینی و شهرگری را گویند. در دانشنامهی سیاسی شهروند فردی است در رابطه با یک دولت که از سوی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکلیفهای را دارد، این رابطه را شهروندی گویند. - صادق منش،. - 1384 مفهوم شهروندی همراه با مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است. از این رو میتوان کلمه شهروند را به تبعه ترجمه کرد اگرچه واژه شهروند و تبعه بیانگر مفهومی واحد یعنی عضو یک کشور بودن هستند ولی معمولاً واژه تابعیت جنبه خارجی و بینالمللی و شهروند جنبه داخلی و ملّی آن عضویت را درنظر دارد. امروزه شهروندی با تابعیت قرین شده است.
تابعیت عبارت است از یک رابطه سیاسی،حقوقی و معنوی که فردی را به دولتی معین مرتب میسازد. قانون مدنی ایران طی مواد 976 تا 991 مقررات مربوط به تحمیل تابعیت و تحصیل آن را بیان کرده است و اشخاصی که تابعیت ایرانی کسب میکنند شهروند ایرانی محسوب میشوند - وکیلیان،. - 1382 بنابراین موقعیت شهروند بودن را قانون معین میکند و شهروند کسی است که به واسطه تولید یا اعطای قانون شهروندی به عضویت یک کشور و جامعه سیاسی است و دارای علقه وفاداری به آن جامعه سیاسی میباشد و مستحق برخورداری از تمام حقوق مدنی و حمایتهای قانونی میباشد.
.3 مفهوم حقوق شهروندی
حقوق شهروندی ترکیبی از دو کلمه حقوق و شهروندی است و گذشته تاریخیاش چندان روشن و شفاف نیست.حقوق شهروندی حقوقی است برای اتباع کشور در رابطه با موسسات عمومی همانند حقوق سیاسی، حق استخدام عمومی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در مراجع رسمی، حق داور و مصداق واقع شدن. درجای دیگر حقوق شهروندان را این چنین تعریف میکند حقوقی که فق به سکنه یک شهر از کشوری داده شود - در برابر حقوق مردم کشور به کار رفته است - مثال: در تاریخ حقوق رم انتخابات مخصوص شهر رم بود و سایر اهالی کشور از آن محروم بودند و بعداً این حق شهروندی مردم رم به سایر بلاد ایتالیا داده شد هرچند که عملاً نمیتوانستند در انتخابات عمومی شرکت کنند. - شیبانی، - 1384
ایده بنیادی تحقق حقوق شهروندی و نیز فعال نمودن شهروندان در حق تعیین سرنوشت از سوی افراد است که به عنوان یکی از بنیادیترین حقهای اخلاقی و بالمال حقوقی در حوزه حقوق مدنی، سیاسی میباشد و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از مصادیق بارز حق تعیین سرنوشت محسوب میگردد. این حق ریشه در اصل اخلاقی غایت بودن انسان و منع استفاده ابزاری از انسان دارد. از آنجا که انسانها در انسان بودن باهم برابرند اخلاقاً قابل قبول نخواهد بود که انسانهایی به خود اجازه دهند بدون رضایت و انتخاب دیگران بر آنها حکم برانند و آزادی آنها را محدود کنند.
به عبارت دیگر اساساً نمیتوان از یک سو از انسان مسئول اخلاقی و همچنین نظام اجتماعی عادلانه سخن گفت و در عین حال آزادی انتخاب افراد را انکار کرد. - شیبانی،. - 1384 بنابراین حقوق شهروندی به مجموع حقوق و آزادیهایی گفته میشود که دولت اجرای آن را طبق قوانین داخلی برای اتباع خود تامین و تضمین کرده است و محتوای آن ممکن است از یک کشور به کشور دیگر متفاوت باشد. یا حقوق شهروندی به کلیه حقوقی گفته میشود که یک شهروند براساس قوانین و مقررات و ارزشهای مشترک در یک کشور از آن برخوردار است.
-1-3 رابطه حقوق شهروندی با سایر مفاهیم حقوقی
مفهوم حقوق بشر اغلب در کنار دو مفهوم »حقوق اساسی« و »حقوق شهروندی« مطرح میشود. این سه مفهوم، گاه مترادف و جانشین یکدیگر به کار میروند اما در تفکیک مفهومی مرزهای ظریفی میان این مفاهیم سه گانه و دلالت موضوعی وجود دارد. حقوق بشر به مثابه عالیترین هنجار حقوقی فهم میشود که نسبت به حقوق موضوعه و نیز حقوق شخصی در مرتبه والاتری قرار دارد. حقوق بشر بر پایه حرمت و کرامت انسانی است که نه قابل انتقال و واگذاری است و نه صرفنظر کردنی. در فلسفه حقوق بشر در فرهنگ مغرب زمین، چنین حقوقی از بدو زایش همراه انسان است و به منزله حقوق طبیعی او تلقی میشود،
لذا حقوق بشر حقوقی نیست که دولت یا نهادی بتواند آن را مانند موهبتی به کسی اعطا کند بلکه دولت یا هر نهاد دیگری صرفاً میتواندآن را به رسمیت بشناسد یا نشناسداز سوی دیگر حقوق اساسی چیزی جز برگرداندن ارزشهای حقوق بشری به صورتی از حقوق مشخص و مدون و تصویب آنها در قوانین اساسی کشورهای گوناگون نیست. بخشی از حقوق اساسی مانند حق زندگی و خدشهناپذیری جسمی انسان که ملهم از حقوق بشر در شکل مطلق آن است باید از طرف همه دولتها و نهادها و در مورد همگان رعایت گردد اما بخشی دیگر از این حقوق اساسی مانند حق مشارکت سیاسی که ملهم از حقوق بشر در شکل نسبی آن است، میتوانند در برخی از قوانین اساسی، شکل ملی به خود بگیرد و فق شامل حال شهروندان کشوری خاص گردد، این بخش را حقوق شهروندی مینامند. پس حقوق شهروندی آن بخش از حقوق اساسی است که رنگ تعلق و وابستگی ملی به خود گرفته است. مانند حق مشارکت سیاسی که ملهم از حقوق بشر در شکل نسبی آن است.
-2-3 نظام های مهم حقوق شهروندی
جوامع بشری از آغاز تا به امروز هیچ گاه با نظام حقوقی واحدی اداره نشده اند و اگرچه حاکمیت نظام واحد حقوقی برای کلیه جوامع انسانی مطلوبیت داشته ولی هیچ زمانی این آرمان واقعیت پیدا نکرده است.