بخشی از مقاله

چکیده

باید به این واقعیت مسلم توجه داشت که مسکن نه به عنوان سرپناه بلکه همانند وسیله ایست که باید معیارهای اساسی لازم برای ایجاد پیوند بین زندگی خانواده و محیط را دارا باشد. دخل و تصرف در فضا، نظم وسازماندهی و ساماندهی فضا و معنا دادن به آن، معماری خانه را پدید می آورد.در واقع انسان ضمن آن که با ساختن سرپناه، نیازها و مقاصد مادی و فیزیکی خود را تأمین می کند، تعلقات مذهبی، فرهنگی و سنت های بومی، حالات عاطفی و تمایلات درونی خویش را در خانه به نمایش می گذارد.

همان گونه که هسته اولیه تحت عنوان خانواده، اجتماع را می سازد. مسکن عمده ترین فضای زیستی به شمار می آید و از این رو، روح اصلی جامعه، ویژگی ها و مختصات عمومی و غالب اجتماع بدون امعان نظر در خانه، کشف و ادراک نمی شود . این گونه بناها علاوه بر تنوع کاربری ها، نماینده سلیقه ها و تمایلات گوناگون افراد جامعه اند و در واقع در مسکن گرایش های مردمی به نحوی نسبتاً آزادانه تر از دیگر فضاها نمود پیدا می کند.

-1 مقدمه

انسان از دید ادیان الهی، بگونهای خاص آفریده شده و دارای فطرتی است که او را به سوی تکمیل نواقص و کمال هدایت میکند. خواستهای فطری انسان در ناحیه امور روحی واحساسی است که تأثیر مستقیم بر رفتارهای انسانی و رسیدن به کمال او دارد [1] انسان با این مشخصات و ویژگیها، نیاز به مسکن دارد نه بعنوان سرپناه بلکه به عنوان مکانی درراه رسیدن به فطرت پاک نهفته درونی، به او کمک میکند. لذا این سکونتگاه باید دارای ویژگیهایی هماهنگ با ویژگیهای فطری انسان باشد تا بتواند او را به آرامش برساند.

خانه به عنوان ظرف زندگی انسان و خود زندگی، باید دارای ویژگیهای فطری باشد تا بتواند انسان را به تأمل کردن و اندیشیدن هدایت نماید. معمار سنتی هم باید ابتدا خود متخلق به این صفات گردد یا حداقل آشنایی با این صفات داشته باشد تا بتواند این ویژگی ها را در معماری ایجاد کند و خانه را بگونهای متناسب با خلوتنشینی، تأمل کردن و به آرامش رسیدن، طرح کند و به کمال برساند . تحلیل سیرت مسکن سنتی بر اساس ویژگی های درونی و فطری انسان که عبارتند از: گرایش به حقیقتجویی و رسیدن به کمال، گرایش به خلاقیت و ابداع، گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی و گرایش به عشق روحانی و پرستش، بیان خواهد شد.

-2گرایش به حقیقت جویی و رسیدن به کمال

سکنی گزیدن یعنی در آن واحد تعلق خاطر یافتن به مکانی خاص که میتواند مزرعهای سبز و یا خیابانی خاکستری باشد. [2] سازندگان مسکن سنتی ازطریق رمز وتمثیل به ساحتهای دیگری از هستی اشاره داشتهاند و به سمت قلب آن حقیقت الهی و ازلی برای رسیدن به کمال نشانهگیری کردهاند. آنچه امروزه تحت عنوان توسعه پایدار مطرح است، وبه جهت اهمیت و ارزشی که دارد در بسیاریفعّالیتها و از جمله در شهرسازی نیز مطرح شده است، که نسخه ای ایرانی و ارزشمند نیز قابل ارائه است و آن اصل کمالگرایی است. دراین مجال تنها به مواردی از ویژگیهای اصل کمالگرایی اشاره می شود:

·    حداکثرهمراهی و همزیستی با طبیعت.

·    عدم قطع رابطه ی انسان با طبیعت.

·    حداقل یا فقدان تخلیه ی آلاینده هادر طبیعت.

·    استفاده از مصالح بومی.

·    تنظیم شرایط محیطی با استفاده از امکانات و شرایط اقلیمی.

·    احتراز از اسراف و فساد و بیهودگی.

·    نگرش به طبیعت به عنوان منبع شناخت وآیات الهی.

·    استفاده مناسب وبهینه از نیروی کار انسان.

·    مصرف مواد ومصالح درجهت کمال بخشی وشرافت بخشیدن به ماده به منظور ارتقا کیفیت حیات.

طبیعی است که با استفاده از فن آوری در دسترس، امروزه می توان نه تنها از تخریب آتی که بر طبیعت ونهایتاً بر زندگی انسان وارد می شود کاست،که حتی رویه های پیشین را تقویت نمود.

-3گرایش به خلاقیت و ابداع

هر انسانی بر اساس فطرت اولیه خود تا اندازهای توانایی خلاقیت و ابداع دارد. انسان به اعتبار اینکه صورت الهی دارد و جانشین خداوند روی زمین میباشد، صفات الهی در او تجلی کرده است. صفاتی همچون خالق، باری، و مصور که هر سه متضمن معنای خلق و ایجاد هستند. معمار، مسکن را بر اساس یک الگوی خاص خلق میکند سپس از یکدیگر متمایز مینماید و به هر کدام از آن ها صورت مناسب خود را میبخشد. معمار فطرتاً صورتی را در مادهی عالم حسی ایجاد می کند و به خلاقیت میپردازد . [3]

لذا میتوان چنین نتیجه گرفت که انسان، بر اساس الگو گرفتن ازصورت خلق الهی، ابتدا معانی و حقایق عالم که از دین و قوانین الهی بدست آمده، را درذهن خود خلق مینماید. سپس بر اساس این معانی وتعالیم الهی، معانی را به نقش میکشد و مصالح ساختمانی را ماده زدایی میکند و در مرحله بعد، به صورتگری بر اساس معانی نهفته در نفس و ذهن خود میپردازد. لذا هر آنچه در فعل خود پدید میآورد از درون دین نشأت گرفته و دارای یک سیرت پنهان است. بنابراین صنعتگر یا معمار باید به پیروی از خدای خود خلق کند، جان بخشد و صورت دهد و همچنین خلاقیت و هنر خود را با اتقان به کمال برساند.

-4 گرایش به محرمیت

معمار سنتی بر اساس فطرت پاک خود و با تکیه بر اصول دین به ساختن مسکن میپردازد. یکی از مهمترین اصولی که دین در رابطه با خانواده و در روابط اجتماعی به آن توصیه کرده، پوشاندن دید و ایجاد محرمیت است.معمار سنتی هم با توجه به این اصل، اقدام به طراحی مسکن سنتی میکند. لذا مسکن سنتی محرمیت را با خلق فضای جدید و بر اساس ایجاد حرمت برای ساکنین، ایجاد مینماید.

از ویژگی تفکیک بیرونی و اندرونی و همچنین انحراف دید در ورودی را برای ایجاد مفهوم حجاب و محرمیت برمیگزیند و خلق می کند. بر این اساس "دوخود" را در خانه مشخص و مجزا مینماید. آن خودی که برمیگزیند تا به سایرین نشان دهد یا به تعبیر دیگر بر نامحرمان آشکار کند، که این خود را در حیاطی بیرونی یا بخش بیرونی مسکن قرار داده است. ولی آن خودی که از منظر درونی دیده میشود و فقط بر نزدیکانی آشکار میگردد که به درون خانه دعوت میشوند، یا به تعبیر دیگر بر محارم آشکار میگردد، در حیاط اندرونی یا بخش اندرونی مسکن قرار می دهد.

تحقق مفهوم بیرونی و اندرونی، که با آداب زندگی یک خانواده مسلمان هماهنگی دارد، پاسخی معمارانه به خواست فطری ساکنان، که همانا حجاب داشتن و محفوظ ماندن از دید نامحرمان میباشد، است و در عین حجاب داشتن، حرمت و احترام میهمانان باقی میماند و بدین صورت با حفظ حریم اهل خانه، زندگی خانوادگی به هنگام میهمانیها مختل نمیگردد و باعث افزایش آرامش روانی میشود . [4]    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید