بخشی از مقاله
چکیده
درحال حاضر، مفروضات کهن در برابر تجارب کشورها و نیز ظهور تحولات فکری و اجتماعی جدید رنگ باخته اند. »توسعه پایدار« درجهان متحول کنونی، با نگاهی به قرن بیست و یکم تولدیافته. و در این مناظره اقتصاد، سیاست، فرهنگ، محیط زیست، امنیت، آموزش، بهداشت، اخلاق و غیره در کنار هم موردتوجه قرار گرفته اند. »توسعه پایدار« انسان محور است و باتوجه به گستردگی مباحث و قابلیتهای بسیار آن به سرعت به مهمترین مناظره کنونی و نیز یکی از مهمترین چالشهای قرن بیست و یکم تبدیل شده است .
در این مقاله پس از تعریف توسعه پایدار یا نگرشی به محوریت انسان ، پس از درک مفهوم صحیح سیستم مدیریت زیست محیطی ایزو 14001 به معرفی مولفه های توسعه پایدار پرداخته شده و از این سیستم به صورتی تعریف می شود که با چنین نگرشی به انسان است که سیستم مدیریت ایزو 14001 و توسعه پایدار در کنار هم معنا و مفهوم پیدا کرده و مشخص می شود که یکی از راهکارهای اساسی دستیابی به توسعه پایدار توسعه سیستم مدیریت زیست محیطی ایزو 14001 خواهد بود.
.1 مقدمه
توسعه پایدار درجهان متحول کنونی با نگاهی به قرن بیست و یکم متولد شده است. توسعه پایدار انسان محور است و به سرعت به مهمترین مناظره کنونی و نیز یکی از مهمترین چالشهای قرن بیست و یکم تبدیل شده است. توسعه پایدار عرصه نوینی است که همزمان سیاست و فرهنگ و هم اقتصاد و تجارت را موردتوجه قرار می دهد. توسعه پایدار درحقیقت راه حلی برای معمای توسعه در شرایط سالهای پایانی قرن بیستم بود.
انسان در توسعه پایدار محور توسعه معرفی می شود و این مفهوم در بخش اصل اعلامیه »ریو« انعکاس پیدا کرده است. فعالان عرصه های مختلف توسعه پایدار برآنند که بازدودن محرومیت از چهره جهان، دنیای آینده به محیطی برازنده برای زندگی توأم با آزادی، صلح و برابری تبدیل شود. انسان، کودکان و جوانان، زنان، محیط زیست و فرهنگ از مؤلفه های توسعه پایدار به شمار می روند. این اصل پذیرفته شده که دگرگونی اجتماعی و حرکت به سوی مطلوب نباید به بهای قربانی شدن فرهنگها به دست آید . سیستم مدیریت زیست محیطی یک چارچوب ساختاری برای مدیریت اجرای زیست محیطی سازمان است. به طور خلاصه یک سیستم مدیریت زیست محیطی موارد زیر را در برمی گیرد.
طرح ریزی: جنبه ها و اثرات زیست محیطی یک سازمان را تعیین می کند.
انجام: سیاست ها ، اهداف و برنامه های زیست محیطی برای حمایت از محیط زیست و حفظ منابع را اجرا می کند.
بررسی: بطور منظم سیستم را پایش نموده و هر گاه که نیاز باشد تعدیل انجام می دهد.
اقدام: سیستم را با تعیین اهداف جدید و اجرای برنامه های جدید و اجرای برنامه های جدید به منظور بهتر نمودن اجرای زیست محیطی مان بهبود مستمر می بخشد. یک سیستم مدیریت زیست محیطی به یک سازمان اجازه می دهد که تاثیرات زیست محیطی فعالیت ها محصولات و خدماتش را کاهش داده کنترل و تجزیه و تحلیل نماید. و همچنین چارچوبی به منظور برآوردن تمام قوانین و ملزمات زیست محیطی مربوطه برای سازمانها فراهم می آورد .[7]
.2 مؤلفه های توسعه پایدار
انسان: »توسعه پایدار«، انسان محور است و باتوجه به گستردگی مباحث و قابلیتهای بسیار آن به سرعت به مهمترین مناظره کنونی و نیز یکی از مهمترین چالشهای قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در پایان هزاره سوم میلادی روند رشد و توسعه در چارچوب پایداری احیا شد. در توسعه پایدار، انسان، محور توسعه و مستحق بهداشت، زندگی سازنده و در هماهنگی با طبیعت معرفی می شود و این مفهوم، دقاً،ی در نخستین اصل »اعلامیه ریو« انعکاس پیدا کرده است.
کودکان و جوانان: »کمیسیون برانت لند« توسعه پایدار را به عنوان »توسعه ای که حوایج کنونی را تامین می کند بدون آنکه توانایی نسل آینده برای برآوردن نیازهای خود را به مخاطره افکند« تعریف کرد. پایداری برای کودکان و نوجوانان و جوانان مسئله ای واقعی است. نظریه پردازان توسعه پایدار، به دلیل داعیه های خود درمورد انسان در قرن بیستم و یکم، با نگاهی به آینده بر حقوق کودکان و نقش آفرینی جوانان تاکید بسیار داشته، تحرک و خلاقیتهای مردم در سراسر جهان و مشارکت آنان در تمامی سطوح توسعه را ضرورتی اجتناب ناپذیردر هر برنامه می دانند.
زنان: زنان درجهان و به ویژه در کشورهای درحال توسعه از نابرابریهای بسیار در رنجند درحالی که توسعه بدون مشارکت فعال آنان به سرانجام نخواهد رسید، مسئله دفاع از حقوق زنان را نیز موردتوجه قرار داده اند. زنان به دلیل زادمان به تغذیه بیشتر و بهداشت بهتر نیازمندند. درحالی که کمتر از مردان غذا می خورند و کمتر به امکانات بهداشتی دسترسی دارند. سطح سواد و تعلیم و تربیت در زنان پایین تر از مردان است. درحالی که مسئله تعلیم و تربیت فرزندان خود را از بدو تولد برعهده دارند. زنان در برابر کار مساوی مزد کمتری می گیرند. آنان ساعات بیشتری را در طول روز با مزد و بدون مزد کار می کنند. زنان بیشتر در معرض خشونت و نابرابری و تبعیضهای بسیار قرار دارند .[1]
.1,2 محیط زیست:
واقعیت این است که توجه به محیط زیست و طبیعت در دوران ما تبدیل به معیار شده است، معیاری که هر روز بیش از پیش درجهان فراگیر می شود. در چشم انداز زیست محیطی آنگونه که »مان« مطرح کرد، توسعه تنها زمانی پایدار است که بر شالوده اصول بوم شناسی استوار باشد.توسعه پایدار، در آخرین سالهای هزاره دوم با محور قرار دادن انسان و با نگاهی به آینده درمورد استفاده از تمامی ظرفیتهایی است که جداگانه یا در تعامل با عوامل دیگر، تداوم زندگی نسلها را تضمین کند و این مهم تحصیل نخواهدشد مگر در پرتو بقای محیط زیست. راز همه این اصرارها نیز درهمین نکته نهفته است.
فرهنگ: در گذشته مراد از توسعه عبارت بود از تلاش برای »غربی کردن« تمام جهان و با تظاهر بر بی طرفی فرهنگی و سیاسی و درواقع تحت مفروضات جانبدارانه ایدئولوژیک، غرب به عنوان »کمال مطلوب« معرفی می شود. توسعه به این ترتیب ابزاری بود برای کشورهای غربی بهره مند از تکنولوژی پیشرفته تا فرهنگ و خودگردانی ملتها و مردم دیگر را تحقیر و نابود کنند .[3]
.2,2 آموزش:
در دوران، ما آموزش و پرورش به عنوان موثرترین ابزار جوامع برای ورود به چالشهای آینده موردتوافق قرار گرفته است و اصولاً پذیرفته شده است که در پرتو آموزش و پرورش امروز دنیای فردا شکل خواهدگرفت. تعلیم و تربیت مهمترین عامل موثر در دگرگونی طرزنگرش و رفتار بشری است که در مسیر رشد اقتصادی، بهبود کیفیت زندگی، ایجاد دانش ومهارت، تامین فرصتهای شغلی و افزایش تولید جامعه به کار گرفته می شود. از این رو در جوامع »منزلتی یگانه« یافته است - . - UN.1992-93
.3,2 علم:
امروزه دانش که به صورتی نابرابر درجهان توزیع شده است. منبع اصلی قدرت و کنترل محسوب می شود. آگاهی یافتن از دانش و فرهنگ بومی در عرصه های مختلف ازجمله محیط زیست، برای موفقیت ابتکارات مربوط به توسعه پایدار ضروری است و به ویژه باید دانست که هر تلاش برای رسیدن به پایداری، بدون مشارکت فعال مردم محلی به احتمال قوی به سرانجام نخواهدرسید . - BROHMAN, 1996:315 -
.4,2 اخلاق:
نگاه حاکم بر پروژه توسعه از آغاز نگاهی یک سویه و سطحی بود که بر بستر تعریفی مشخص از رشد اقتصادی قالب ریزی شده بود، لذا فضایی برای ظهور عناصر غیرمادی نظیر فرهنگ و معنویات و نظایر آنها باقی نمی ماند و به رغم تجدیدنظرهایی که در مفروضات توسعه صورت گرفت، به دلیل ریشه دوانیدن تعاریف اولیه، تلاشها حداقل در این عرصه چندان کارساز نبودند.[1]
.5,2 امنیت:
حقیقت این است که صلح را نمی توان براساس بنیادهای غیرعادلانه استوار کرد و به گفته »برانت لند« باید پذیرفت که دست کم در دوران جدید »توسعه به معنای صلح است«