بخشی از مقاله

چکیده:

ایران و خراسان از دیر باز مهد عرفان وادب بوده است و بسیاری از بزرگان حلقه ی عرفان ریشه در این سرزمین داشته اند در این میان عده ای زیادی از این بزرگان در بین خواص و عوام نام آشنا بوده و هرکس می تواند با اندک مراجعه ای به دانسته های ذهنی خویش مختصری در باره ی آنها بگوید ؛ اما هستند عارفانی که ادبا و مورخان کمتر بدانها پرداخته و در هیاهوی روزگار گمنام مانده اند .

شیخ رکن الدین محمود سنجانی عارف بزرگ قرن پنجم هجری از جمله ی این عرفای بزرگ خراسان است که اهل ادب کمتر با او آشنا هستند .این نوشتار در پی آن است تا در راستای معرفی و بازشناسی مفاخر ومشاهیر خراسان در حوزه ی ادب فارسی به معرفی مختصری از این عارف وشاعر خراسانی پرداخته و گرد فراموشی را از رخسار او تا حد بضاعت بزداید.اساس این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و جستجو در منابع تاریخی بوده و سعی شده است تا با تکیه بر مطالعات انجام شده در منابع تاریخی ، خوانندگان عزیز تا حدودی با این عارف بزرگ آشنا گردند.

مقدمه:

دغدغه ی رسیدن به آرامش روحی از جمله دغدغه های همیشگی وهمراه بشر بوده است . انسانها در همه حال دنبال کسب نوعی آرامش روحی بوده اند و هرکدام در زمانی رسیدن به آرامش را در طریقی جستجوی کرده اند شاید روی آوردن به عرفان و تصوف نیز یکی از همین راه ها جهت کسب آرامش دورنی و روحی بوده است . با این تعبیر می توان گفت تصوف وعرفان ریشه در تاریخ دراز زندگی بشری دارد وبسیاری از ادبا و مورخین نیز با تکیه برهمین اعتقاد ریشه ی تصوف وعرفان را در عمق تاریخ زندگی بشری جستجو نموده اند.

جالب اینجاست که علی رغم تفاوت جوامع انسانی در فرهنگ، پیشینه و نژاد می توان ریشه ی تصوف و عرفان را درتمامی این جوامع بازیافت و این خود حکایت از وجه مشترک بشری در جستجوی همیشگی گمشده ای به نام آرامش دورنی ویا هر نام دیگریست به قولی » تصوف را از یک نگاه می توان تلاش بشر نامید، برای رسیدن به آرامش روحی و مجاهدت انسانهایی که براساس فطرت، عشق و معنویت را در درون خویش زنده نگه داشته و از کشمکش ها وغوغای زمانه به ستوه اند. به این لحاظ شاید بتوان تاریخ پیدایش چنین اندیشه واعمالی- که در اواخر قرن دوم هجری تصوف نام گرفت- را تا ایجاد نخستین تمدن هایی که بشر بدان دست یافت و برای ارضای حب جاه خویش به خونخوارگی گرایید عقب برد

اگر نگاهی به سرچشمه ی بسیاری از مذاهب هنر باستان ، یونان قدیم ، ایران ، مصر ودیگر تمدن های باستانی بیندازیم می توانیم رگه هایی از دورن گرایی انسان را در آن جستجو نماییم اینگونه مذاهب سرشار از آموزه هایی است که در تقابل باشر موجود در جامعه و در برابر بیداد حاکم بر انسان ها به آنها توصیه می کند که هر انسانی برای روی آوردن به آموزه های اصیل انسانی باید نخست به اصلاح درونی خویش روی آورد.

تعالیم بسیاری از مذاهب از جمله بودایی، زرتشتی، مانوی مشحون از نکات وآموزه هایی است که به خوبی می توان رد پای مشترک تصوف وعرفان یا همان میل به ایجاد آرامش در انسان را در آنها جستجو نمود.در اسلام نیز تصوف وعرفان از همان قرون اولیه شکل یافت و عارفان مسلمان با تکیه بر آموزه های دینی خود ،سعی برآن نمودند که برداشت نوینی از این آموزه ها را در قالب عرفان وتصوف اسلامی شکل دهند . ایران یکی از سرزمین هایی بود که درخت عرفان به خوبی در آن رشد ونمو یافت و عرفای مسلمان ایرانی توانستند از این بستر به خوبی بهره ببرند وبسیاری از آموزه های عرفانی در این سرزمین بروز وظهور یافت ؛ به گونه ای که بعد ها این آموزه ها در قالب های مختلف ادبی ازجمله نثر های صوفیانه و قالب های مختلف شعری در کتب متعددتدوین وتالیف شد.

با وجود آنکه در طول عمر عرفان در ایران نویسندگان مختلفی به آن پرداخته و آثار بسیاری با هدف های مختلف از جمله آموزش تصوف،معرفی عرفای بزرگ و.. بوجود آمده اند اما به دلیل وسعت وگستردگی، این حوزه هنوز هم می تواند دستمایه ی پژوهش های ادبی بسیاری باشد. این پژوهش با این باور برآن است تا به معرفی یکی از عرفای بزرگ کمتر شناخته شده در خراسان بزرگ یعنی شیخ رکن الدین محمود سنجانی بپردازد.

جستجو در پیشینه ی نوشته ها ومقالات پیرامون این شخصیت نشان می دهد که تاکنون تنها یک اثر مستقل در قالب کتاب با نام شاه سنجان به قلم نویسنده ی این مقاله در خصوص این عارف بزرگ به رشته ی تحریر در آمده است و دیگر منابع ادبی تنها به یادکرد مختصری از این عارف بسنده نموده که متاسفانه به دلیل سنت نقل قول اکثر مطالب تکراری می باشد .شاید بتوان به جرات ادعا نمود که مقاله ی پیش رو تنها مقاله ی مستقلی است که در خصوص معرفی این شخصیت به رشته ی تحریر در آمده است.همین عامل یعنی عدم وجود منابع متعدد شاید یکی از دشواری های اساسی انجام پژوهش حاضر است.امید آنکه بتواند دریچه ای باشد تا ادبا و نویسندگان صاحب نام با ظرافت وعمق بیشتری به واکاوی این شخصیت بزرگ عرفانی بپردازند.با عنایت به اینکه شیخ رکن الدین محمود سنجانی وابسته به طریقه ی عرفانی چشتیه است در ابتدا به معرفی مختصری از این سلسله پرداخته و پس از آن به معرفی این شخصیت خواهیم پرداخت.

متن مقاله:

چشت کجاست؟

چشت در شرق ولایت هرات در کشور افغانستان واقع شده است . این منطقه از شمال به»جوند«درولایت بادغیس از شرق به »تولک« در ولایت غور، از جنوب به »پرچمن« در ولایت فراه واز مغرب به »اوبه « در ولایت هرات محدود می شود و 47 قریه دارد . آب وهوایی معتدل دارد و شغل اهالی آن بیشتر کشاورزی، باغداری و دامداری می باشد محصولات عمده ی کشاورزی آن گندم، جو وفرآورده های باغی نظیر گردو، زردآلو، هلو، سیب، به وانگور است واهالی آن متدین به دین مبین اسلام وعمدتا شیعه مذهب هستند وبه زبان دری وافغانی صحبت می کنند

شهر چشت شریف از نظر مسافت در حدود نود کیلومتری مشرق شهر هرات واقع شده است این شهر در دره ای نسبتا باز واقع است و مقبره ی تعدادی از بزرگان چشتیه از جمله سلطان قطب الدین مودود چشتی و ابواحمد ابدال چشتی در آن واقع شده است چشت به سبب پیشینه ی فعالیت بزرگان چشتیه در آنجا اهمیت یافته است ونام سلسله ی چشتیه نیز از همین شهر گرفته شده است در کتاب روضات النجات اسفراری در قرن نهم از چشت با عنوان قریه یاد شده است.

سلسله چشتیه:

بنیانگذار این سلسله ی تصوف را در اصل خواجه ابواحمد ابدال چشتی می دانند. عده ای نیز در خصوص بنیان گذار این سلسله فراتر رفته واز خواجه ابواسحاق شامی بعنوان سردسته ی این طریقه نام برده اند .منابعی نیز خواجه معین الدین بعنوان سردسته ی این طرقه نام برده اند. منابعی نیز خواجه معین الدین چشتی در این زمینه یاد کرده اند

. آنچه برمامسلم است آنست که فرد اخیر بنیانگذار این طریقه نبوده است و آنچه که باعث گشته عده ای این مسئله را طراح نمایند آن است که وی طریقه ی چشتیه را درهندوستان بسط و گسترش داد به گونه ای که می توان از او به عنوان پایه گذار و مروج این طریقت در جامعه ی هندوستان یادنمود؛ با این حال با وجود مشایخی چون خواجه ابواحمد ابدال چشتی، خواجه ابومحمد چشتی، خواجه ابویوسف چشتی واز همه مهمتر خواجه قطب الدین مودود چشتی نمی توان شک نمود که خواجه معین که بعد از آنها در این طریقت سر سلسله بوده است نمی تواند بنیانگذار چشتیه باشد. با توجه به اهمیت نقش و جایگاه معین الدین چشتی در گسترش طریقه ی چشتیه در هند به بیان مختصری در خصوص شرح احوال او در این مجال می پردازیم.

خواجه معین الدین چشتی در قرن ششم سال 537 ه در سیستان متولد شد. نام کامل او خواجه معین الدین چشتی هروی سنجری می باشد. خواجه معین الدین دوران کودکی خود را در زادگاهش سیستان به سر برد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید