بخشی از مقاله
چکیده
اگر تربیت فرهنگی رادارای اصولی بدانیم که از دل مبانی زاده می شوند،لذا شناخت مبانی، مربی را دراستفاده ازقواعد واصولمناسب برای نیل به اهداف تربیتی مدد می رساند، ضمن آنکه استفاده از شیوه و روشمناسب ما را به راهبردهای علمی وتأثیر گذار نزدیک می سازد.بااین رویکرد ،این مقاله به بررسی مبانی تربیت فرهنگی در آیات قرآنی و روایاتی که توجه زیادی به مسأله ی تربیت دارند، از طریق روش اسنادی می پردازد. ودرنهایت به این نتیجه می رسد که آنچه در جامعه معاصر موجب شکست دنیای امروز در عرصه ی حیات اجتماعی وآسیب فرهنگی شده است ، غفلت ازشناخت این آموزه ها و عدم بکارگیری در زندگی فردی واجتماعی است .همچنانکه اگردربدو پیدایش انسان، تعالیم الهی برای تربیت انسانها وجود نمی داشت،آدمیت معنا پیدا نمی کرد وآدمیان به جایگاه اصلی خویش دست نمی یافتند.
مقدمه
تربیت و پرورش کودکان یکی از مهمترین دغدغههای پدر و مادر و خانواده ها به شمار می رود. اگر تربیت فرزندان بر پایه اصول تربیت دینی و مذهبی باشد و در عین حال به اصول روانشناسی و تربیتی و مراحل رشد کودک توجه شود، پدر و مادر در امر تربیت موفق خواهند بود. به دلیل اهمیت این موضوع و تأکیدی که دین اسلام و ائمّه اطهار علیهم السلام بر تربیت دینی کودکان داشتهاند، دانستن اصول تربیت دینی کودکان و انجام تحقیق در این زمینه ضرورت پیدا میکند. در مقاله حاضر با استناد به آیات وروایات ، اصول و مراحل تربیت دینی استخراج شده و با استناد به برخی آراء روانشناسی، یافتهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با توجه به پارهای از مسائل اجتماعی و روز تبیین شده است تا نتایج کاربردیتر و مفیدتر باشد.
بیان مسأله
»آنقدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آنقدر مضر نیست. و آنقدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آنقدر مفید نیست
در میان فعالیت ها و رویدادهای مختلف زندگی، تعلیم و تربیت در راس قرار دارد اساس هر فعالیت مطلوب و منطقی را تشکیل می دهد.اگر انسان از دانش و اطلاعات زیادی برخوردار باشد ولی تربیت او صحیح نباشد؛ همان دانش به انحطاط او منجر خواهد شد.همچنین اگر شخص دارای ظاهری آراسته و قیافه ای زیبا بوده ولی عاری از تربیت مطلوب باشد؛ زیبایی ظاهر، زمینه انحراف او را فراهم خواهد کرد. نیز اگر کسی وارد عرصه سیاست، اقتصاد و امور مشابه دیگر شود اما درست تربیت نشده باشد، در هر یک از این عرصه ها به خود و جامعه، خسارت زیادی وارد خواهد نمود. بنابراین - هر فعالیتی عاری از تربیت، ثمره ای جز انحطاط - نخواهد داشت. تربیت درست، سعادت انسان و جامعه را تضمین می کند و مانع نفوذ عوامل مخرب و منحط در زندگی می گردد.
از مهمترین کارکردهای خانواده، کارکرد تربیتی است. تمام نهادهای اجتماعی به خصوص خانواده، برای پا بر جا باقی ماندن باید وجهه تربیتی خود را حفظ نمایند در غیر این صورت محکوم به نابودی هستند. مقام معظم رهبری - دامت ربکاته - می فرمایند:
»اگر یک انقلابی تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ قرار بگیرد، هیچ کسی این انقلاب را سرزنش نخواهد کرد، ولی اگر مردم این انقلاب نتوانستند فرزندان خود را خوب تربیت کنند، سرزنش خواهند شد.
اکنون سوال اساسی این است که چه مکتبی قادر به تربیت انسان کامل است؟در پاسخ باید گفت فقط مکتب انسان ساز اسلام- که نشئت گرفته از منبع وحی زلال الهی و عاری از تحریف است- قادر به تربیت انسان کامل خواهد بود.
مشکل دنیای امروزی، پیروی از مکاتبی است که ساخته خود انسان است؛ لذا مشاهده می کنیم که جوامع بشری با چالش تربیتی در همه امور مواجه است، به دلیل دوری از تربیت سالم معصومین علیهم السلام می باشد.
اهمیت وضرورت موضوع:
تربیت از ماده ی »ربو« به معنای بالا رفتن و اوج است و بدین سان لغت تربیت به معنی اوج دادن و زمینه را برای بالا رفتن و رشد فراهم ساختن است. - قائمی ، - 16 امام سجاد علیهم السلام: »اللهم اعنی علی تربیتهم و تادیبهم و برهم - « صحیفه سجادیه، فرازی از دعای بیست و پنجم -
خدایا! مرا در تربیت کردن و ادب کردن و نیکی کردن به فرزندانم کمک کن.
امام معصوم علیه السلام- که اسوه تربیت است و خود انسان کامل می باشد- در امر تربیت از حضرت حق کمک می طلبد؛ همانطور که امام صادق علیهم السلام در روایتی می فرمایند.
»من هر شب دو رکعت نماز برای سعادت فرزندانم می خوانم و کیفیت این نماز این گونه است که در رکعت اول بعد از حمد، سوره انا انزلناه و در رکعت دوم سوره اذا جاء می باشد.
علی علیه السلام می فرمایند: »لامیراث کالادب«؛ »هیچ ارثی بهتر از ادب نیست.« بدین معنا که فرزند بی ادب، ثروت زیاد را در جهت گناه صرف خواهد کرد؛ لذا باید این سرمایه را در راه ادب و تادیب فرزندان به کار برد تا علاوه بر این که مورد عنایت حضرت حق تعالی قرار بگیریم، جامعه را نیز از وجود انسانی مودب و مفید بهره مند نماییم. اصول کافی، ج 2، ص - 380 امام صادق علیه السلام می فرماید:
»اگر خدا دو روز به شما عمر داد، یک روز آن را ادب یاد بگیرید و یک روز ادب را به کار ببرید - -«میزان الحکمه. - به حق می توان ادعا کرد که تلاش های انبیای الهی یکپارچه کار تربیتی بوده است؛ خداوند نیز بالاترین تربیت کننده است.
این که هر روز حداقل ده مرتبه از خدا، با ذکر شریف »الحمد االله رب العالمین« تشکر می کنیم بدین معناست که، خدایا! تو را شکم می کنم که مربی من هستی.
بشر از اول خلقت حضرت آدم علیه السلام تا کنون چوب آدم های بی ادب طول تاریخ را خورده است.
اهداف تحقیق
هدف کلی تحقیق یافتن اصول ومبانی تربیت از مبانی اسلامی وآیات قرآن واحادیث وروایات است اهداف جزئی مقاله نیز :
-1 شناخت انواع تربیت وتاریخچه آن
-2 آشنایی افراد با مصادیق تربیت در قرآن واحادیث
-3 کاربست تربیت دینی در زندگی معاصر
پیشینه تحقیق
در بررسی پیشینه به یک مورد از تحقیقات انجام شده که در جنبه هایی از این مساله صورت گرفته است،پرداخته شده است،مقاله تحت عنوانتربیت دینی؛ مبانی و روش ها،با نگارش خانم نسرین تولیت است که در چکیده مطالب ذیل نوشته شده است - این نوشتار مبانی و روش های تربیت دینی از نگاه قرآن بحث می شود.
نویسنده نخست از روش های تربیت سخن گفته و از عناوینی چون حکمت عیار سنجش فضیلت اخلاقی جهت بخشی، برنامه ریزی، به گزینی، بهره گیری از پیش آمدها، الگو نمایی، یادآوری، تهدید، داستان سرایی و عادت سازی یاد می کند. در بخش دیگر مقاله، انسان شناسی تربیتی به عنوان مبانی تربیت مطرح شده و از ویژگی های انسان سخن به میان آمده است - .
روش تحقیق
این تحقیق از نوع توصیفی -تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها در تحقیق مورد نظراسنادی - کتابخانه ای - می باشد. پس از طرح پرسش در ارایه یک کار تحقیقی، مطالعات اکتشافی می باشد. اکتشاف شامل عملیات خواندن متون است .خواندن متون کیفیت پرسش ها را بالا می برد. - کیوی، - 37 : 1382 نگارنده برای جمع آوری داده ها بیشتر از منابع و متون تربیتی استفاده می نماید ، در واقع با استفاده از مطالعات کتابخانه ای از طریق فیش برداری داده ها اسنادی فراهم گردیده است. داده ها ی کیفی با استفاده از واژه ها به توصیف واقیعت می پردازد
.این گونه داده ها از طریق مشاهده،مصاحبه ،استخراج از اسناد و مدارک امثال آن گرد آوری می شود و تنظیم وتحلیل داده های کیفی مستلزم انجام سه فعالیت است :
الف - تلخیص داده ها ب - عرضه داده ها ج - نتیجه گیری و تأیید
تربیت و تاریخچه آن
تربیت عاملی برای سعادت و خوشبختی انسان هااست و به وسیله ی آن می توان به کمال انسانیت رسید. فرزند انسان در بدو تولد، غیر از آگاهی های فطری و غریزی چیز دیگری نمی داند و اگر تربیت نشود، همانند حیوانات به زیستن خود ادامه می دهد و رذایل اخلاقی او آشکار می گردد. تمدن بشری حاصل تربیت اوست؛ اگر انسان ها تحت تعالیم آسمانی قرار نمی گرفتند، ریشه ی انسانیت از روی زمین خشکیده می شد.
تربیت تاریخچه ای کهن و قدیمی دارد و به خلقت جهان از طرف خداوند متعال برمی گردد، چون عالم بر تربیت آدم بنا شده است و پیامبران الهی و کتب آسمانی همه برای تربیت انسان آمده اند.
تربیت به معنی آموزش، پرورش دادن و پرورش یافتن، تاریخی بس قدیمی دارد و از روزگاران گذشته در بین جوامع انسانی وجود داشته است؛ ولی به صورت علمی که بر اساس روشی اندیشیده انجام شود و فرد را از نقطه ای به نقطه ی دلخواه برساند، دانشی جدید است که مبتنی بر علم تربیت می باشد. با توجه به اهمیت مادر در تربیت فرزندان و تأثیر آن در سالم سازی جامعه، دانشمندان اسلامی با استفاده از آیات قرآنی و روایاتی که توجه زیادی به مسأله ی تربیت دارند، اقدا به نگارش کتاب هایی نموده اند تا راه گشای خانواده ها باشند.
شکست دنیای امروز در عرصه ی حیات اجتماعی و کثرت مفاسد و تبهکاری ها، درگیری ها، نرسیدن آدمیان به جایگاه اصلی خویش - که همانا قرب الهی می باشد - ، عدم آگاهی انسان ها از ظرفیت های خود، عدم کسب مهارت های لازم مانند زبان و توانایی برقراری ارتباط، عدم توانایی در یادگیری مفاهیم ضروری و سازش با دیگران، دوست یابی، برخوردبا ناملایمات، ایثار و از خودگذشتگی، استفاده ی درست و به موقع از عواطف و احساسات، عدم درک احساس دیگران و عدم توانایی در حل مسایل و مشکلات، تا حدود زیادی به کمبود مادران فهمیده و آگاه مربوط می شود که به مسایل و وظایف خود آگاه نبوده و نسبت به انجام آن ها متعهد نیستند. امروزه متأسفانه مادران جامعه به جای این که به مهم ترین مسئولیت خود یعنی تربیت نسل آینده همت بگمارند، به فکر شغل و مدرک تحصیلی و کسب درآمد برای رفاه هرچه بیشتر زندگی مادی خود هستند.
د رعین حال اظهار می دارند همه ی این موارد را برای آینده ی فرزندانمان انجام می دهیم، ولی زهی خیال باطل؛ این افراد و هم چنین مادرانی آن قدر درمقدمات زندگی خود را درگیر می کنند که از سعادت واقعی آینده ی عزیزانشان کلاً غافل می شوند و شغل و کسب درآمد و.... را اصل قرار داده و مایه ی فخرفروشی به دیگران قرار می دهند و آینده ی واقعی فرزندانشان را که همان تکامل و رسیدن به سعادت مادی و معنوی - توأمان - است، قربانی هوا و هوس های خود کرده و آینده ی نامعلومی را برای فرزندان خود رقم می زنند و مادری را شغل درجه دو و سه ی خود قلمداد می کنند. اگر مادران و زنان جامعه نسبت به وظایف و مسئولیت ها و توانایی هایی که دارند، آگاه شوند و نسبت به آن ها متعهد گردند، فرزندان و در نتیجه جامعه اصلاح خواهد گردید و انسان ها به آرزوی دیرین خود که همانا زندگی در صلح و آرامش و پیمودن مدارج قرب الهی، خواهند رسید.
بخش اعظم اهمّیتی که اسلام برای زنان قائل شده است، در رابطه با جنبه ی مادری آن هاست. اسلام به آن ها اهمیت می دهد و برای رشد و تربیت، به ان ها توصیه می کند تا بتوانند نسلی شریف بپرورانند. اسلام می داند که مادر نخستین معلم و مربی کودک است و او هرچه باشد، طفلش نیز همان خواهد بود