بخشی از مقاله

چکیده

فرهنگ سازمانی، الگوییمشترک و نسبتاً پایدار از ارزشها، باورها، و اعتقادات اساسی در یک سازمان است. بنابراین می توان گفت انجام هر گونه تغییر و تحول بنیادی در سازمان تنها از طریق شناخت فرهنگ آن سازمان امکان پذیر می باشد. هدف از تبیین فرهنگ سازمانی شناساندن آن به افراد سازمان و ایجاد راه کارهای مناسب برای حل مشکلات درون و برون سازمان می باشد.

دراین پژوهش برای شناخت فرهنگ سازمانی، مدل دنیسون که مدلی به نسبت جدیدتر و کاملتر است مورد استفاده قرار گرفته است. این مدل که توسط آقای دانیل دنیسون و در پی مطالعات فراوان ایشان طراحی شده است، فرهنگ سازمانی را بر اساس چهار بعد درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و رسالت مورد ارزیابی قرار می دهد. برای ارزیابی هر یک از ابعاد چهارگانه مذکور، سه شاخص تعریف شده است.

مقدمه

از فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده است که متجاوز از 160 تعریف می باشد. بعضی از این تعاریف مفهوم عام و برخی دیگر مفهوم خاصی از این واژه را به دست می¬دهد.یکی از اولین تعاریفنسبتاً جامع از فرهنگ در سال 1871 توسط تیلور ارائه شده است او اعتقاد داشت که فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده¬ای از علوم، دانش¬ها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنت ها و به طور خلاصه کلیه آموخته¬ها و عاداتی که یک انسان به عنوان عضو جامعه اخذ می کند

به عقیده هافستد {9} فرهنگ عبارت است از: اندیشه مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آنها را از دیگر گروهها مجزا می کند و در جایی دیگر، فرهنگ را به صورت مجموعه ای از الگوهای رفتار اجتماعی، هنرها، اعتقادات، رسوم و سایر محصولات انسان و ویژگیهای فکری یک جامعه یا ملت تعریف میکند. لازم است تعاریف گوناگونی را که از فرهنگ ارائه شده است، به طور خلاصه مطرح گردد، تا مفهوم دقیقتری از این پدیده ذهنی و ×ناملموس به دست آید.

طول مقاله

پروفسور دانیل دنیسون در سال 2000 تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی و اثربخشی سازمان انجام داد. وی در مدل خود ویژگیهای فرهنگی را این گونه برشمرد:

-1 درگیر شدن در کار -2 سازگاری -3 انطباق پذیری -4 ماموریت یا رسالت

هر یک از این ویژگیها با سه شاخص اندازه گیری می شود:

-1 درگیر شدن در کار: سازمانهای اثربخش افرادشان را توانمند می سازند، سازمان را بر محور گروه های کاری تشکیل می دهند و قابلیت های منابع انسانی را در همه سطوح توسعه می دهند. اعضای سازمان به کارشان متعهد شده و خود را به عنوان پاره ای از پیکره سازمان احساس می کنند

.افراد در همه سطوح احساس می کنند که در تصمیم گیری نقش دارند و این تصمیمات است که بر کارشان مؤثر است و کار آنها مستقیماً با اهداف سازمان می پیوند. در این مدل این ویژگی با سه شاخص اندازه گیری می شود: -1 -1 توانمندسازی: افراد اختیار، ابتکار و توانایی برای اداره کردن کارشان دارند . این امر نوعی حس مالکیت و مسؤلیت در سازمان ایجادمی کند.

-2 -1 تیم سازی: در سازمان به کار گروهی در جهت اهداف مشترک، ارزش داده می شود. به طوری که کارکنان به مانند مدیران احساس می کنند در محل کار خود پاسخگو هستند. این سازمانها برای انجام کارها به گروه ها تکیه می کنند

-3-1 توسعه قابلیتها: سازمان به منظور تأمین نیازها و باقی ماندن در صحنه رقابت به طور مستمر به توسعه مهارتهای کارکنان می پردازد.

-2 سازگاری - ثبات و یکپارچکی - : تحقیقات نشان داده است که سازمانهایی که اغلب اثربخش هستند با ثبات و یکپارچه بوده و رفتار کارکنان از ارزشهای بنیادین نشأت گرفته است. رهبران و پیروان در رسیدن به توافق مهارت یافته اند - حتی زمانی که دیدگاه متقابل دارند - و فعالیت های سازمانی به خوبی هماهنگ و پیوسته شده است. سازمان هایی با چنین ویژگی هایی، دارای فرهنگ قوی و متمایزند و به طور کافی بر رفتار کارکنان نفوذ دارند. این ویژگی با سه شاخص بررسی می شود:

-2-1 ارزش های بنیادین: اعضای سازمان در یک دسته از ارزش هایی که هویت و انتظارات آن ها را تشکیل می دهند شریک هستند.

-2-2 توافق: اعضای سازمان قادرند در اختلاف مهم به توافق برسند. این توافق هم شامل توافق در سطح زیرین و هم توافق در ایجاد توافق در سطوح دیگر می باشد.

-2-3 هماهنگی و پیوستگی: واحدهای سازمانی با کارکردهای متفاوت می توانند برای رسیدن به اهداف مشترک خیلی خوب با هم کار کنند. مرزهای سازمان با اینگونه کار کردن بهم ریخته نیز نمی گردد.

-3 انطباق پذیری: سازمان هایی که به خوبی یکپارچه هستند به سختی تغییر می یابند. لذا یکپارچه هستند به سختی تغیی ر می یابند . لذا یکپارچگی درونی و انطباق پذیری بیرونی را می توان مزیت و برتری این سازمان ها به حساب آورد.

سازمان های سازگار به وسیله مشتریان هدایت می شوند، ریسک می کنند، از اشتباه خود پند می گیرند و ظرفیت و تجربه ایجاد تغییر را دارند. آن ها به طور مستمر در حال بهبود توانایی سازمان به جهت ارزش قالئل شدن برای مشتریان هستند. این ویژگی با سه شاخص مورد بررسی قرار می گیرد:

-3-1 ایجاد تغییر: سازمان قادر است راه هایی برای تامین نیازهای تغییر ایجاد کند و می تواند محیط موسسه را بشناسد، به محرک های جاری پاسخ دهد و از تغییرات آینده پیشی جوید.

سازمان مشتریان را درک می کند و به آن ها پاسخ می دهد و پیشاپیش در صدد تامین آینده بر می آید . در واقع مشتری گرایی درجه ای که سازمان ها در جهت رضایتنمدی مشتریان هدایت می شوند را نشان می دهد.: - 3- 2 مشتری گرایی -3-3 یادگیری سازمانی : میزان علائم محیطی را که سازمان ها دریافت ترجمه و تفسیر می کنند و فرصت هایی را که برای تشویق خلاقیت، سبک دانش و توسعه توانایی ها ایجاد می کند اندازه می گیرد.

-4 رسالت: شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی فرهنگ سازمانی رسالت و ماموریت آن است. سازمان هایی که نمی دانند کجا هستند و وضعیت موجودشان چیست؟ معمولا به بیراهه می روند. سازمان های موفق درک روشنی از اهداف سازمانی و اهداف استراتژیک خود دارند، به طوری که اهداف سازمانی و اهداف استراتژیک را تعریف کرده و چشم انداز سازمان را ترسیم می کنند. این ویژگی ها با سه شاخص مورد بررسی قرار می گیرد:

-4-1 گرایش و جهت گیری استراتژیک: گرایش ها ی استراتژیک روشن جهت اهداف سازمانی را نشان می دهد و هر شخص می تواند خودش را در آن بخش مشارکت دهد

-4-2 اهداف و مقاصد: اهداف با استراتژی، ماموریت و افق دید سازمان پیوند یافته و سمت و سوی کار را مشخص می کنند.

-4-3 چشم انداز: سازمان یک دیدگاه مشترک از وضعیت آینده دارد. آن ارزش بنیادی را ابراز می کند، اندیشه و دل نیروی انسانی را با خود همراه ساخته و در همین جهت را نیز مشخص می کند.

-4رسالت: شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی فرهنگ سازمانی رسالت و چیست؟معمولاً به بیراهه می روند. سازمانهای موفق درک روشنی از اهداف و جهت گیری های استراتژیک خود دارند، به طوری که اهداف سازمانی و اهداف استراتژیک را تعریف کرده و چشم انداز سازمان را ترسیم می کنند.

این ویژگی با سه شاخص مورد بررسی قرار می گیرد:

: گرایشهای استراتژیک روشن

-2 4-1 گرایش و جهت گیری استراتژیک

جهت اهداف سازمانی را نشان می دهد و هر شخص می تواند خودش را در آن بخش - صنعت - مشارکت دهد.

: اهداف با استراتژی، مأموریت و افق دید سازمان -3 4-2 اهداف و مقاصد پیوند یافته و سمت و سوی کار افراد را مشخص می کنند.

: سازمان یک دیدگاه مشترک از وضعیت آینده دارد . آن -4 4-3 چشم انداز

ارزش بنیادی را ابراز می کند، اندیشه و دل نیروی انسانی را با خود همراه ساخته و در همین زمان جهت را نیز مشخص می کند.

طیفهای ثابت - منعطف و تمرکز داخلی- خارجی: همانطور که در مدل دنیسون دیده می شود این مدل دارای دو محور عمودی و افقی است که مدل را به چهار قسمت - ربع دایره - تقسیم کرده اند. محور عمودی در برگیرنده میزان و نوع تمرکز فرهنگ سازمانی است .این محور از یک طرف به تمرکز داخلی و از طرف دیگر به تمرکز خارجی منتهی می شود. محور افقی نیز به میزان انعطاف سازمان اشاره دارد که از یک طرف به فرهنگ ایستا و از طرف دیگر به فرهنگ منعطف منتهی می شود

در ایران پژوهشهای متعددی در راستای شناخت فرهنگ سازمانی انجام شده است . برای این منظور مدلها و الگوهای مختلف مورداستفاده قرار گرفته اند. از جمله مدلهایی که برای این منظور به دفعات مورد استفاده قرار گرفته است می توان به مدل کویین، مدل لتوین، مدل هافستد و مدل استیفن رابینز اشاره کرد.الگوی دنیسون با توجه به جدید بودنش بطور بسیار محدود مورد استفاده قرار گرفته است . یکی از معدود پژوهشهایی که از این مدل استفاده شده توسط منوریان و بختائی - - 1384 انجام شده است .

مسائل مورد توجه ایشان در این پژوهش که در سازمان مدیریت صنعتی انجام شده است، عبارتند از:

-1 فرهنگ سازمان در ارتباط با متغییر درگیر شدن درکار، سازگاری، انطباق پذیری ورسالت چگونه است ؟

-2 فرهنگ سازمان در سطح کلان چگونه است و در چه ابعادی نیاز به تغییر دارد؟

محققین برای شناخت فرهنگ سازمانی سازمان مدیریت صنعتی، چهار بعد درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری ورسالت را مورد ارزیابی قرار دادهاند وبرای ارزیابی هریک از ابعاد چهارگانه مذکور سه شاخص تعریف کرده اند. بر این اساس سازمان مدیریت صنعتی در تمام ابعاد چهارگانه در حد متوسط و بالاتر از متوسط قرار گرفته است . با این وجود در برخی از شاخصها از جمله در پژوهش حاضر نیز پس از بررسی و مطالعه مدلهای مختلف شناخت "هماهنگی و پیوستگی "و" اهداف و مقاصد "نیازمند بهبود است.

جدید بودن مدل دنیسون نسبت به مدلهای معرفی شده و مبنای رفتارگرایی این مدل و همچنین کامل بودن این مدل از نظرشاخصهای اندازه گیری و سنجش ابعاد فرهنگ سازمانی، از جمله دلایل انتخاب این مدل به شمارمی آیند .قابلیت استفاده از مدل دنیسون درتمام سطوح سازمانی یکی دیگر از ویژگیهای این مدل است ضمن اینکه در سالیان اخیر این مدل توسط مؤسسات مشاوره مدیریت برای ارزیابی فرهنگ سازمانی شرکتها و سازمانها در خارج از کشور بطو ر گسترده مورد استفاده قرار گرفته است .

یکی دیگر از مزایای مدل دنیسون نمودار گرافیکی آن است که ویژگیهای فرهنگ سازمانی را در دو بعد تمرکز داخلی و خارجی و میزان انعطاف و همچنین در سطح 12 شاخص که پیشتر نام برده شد بصورتی که کاملاً وضع فرهنگ سازمانی را نشان می دهد، ترسیم می کند و اهداف تحقیق عبارتست از شناخت فرهنگ سازمانی کل سازمان - فرهنگ کلان شناخت خرده فرهنگهای موجود در بخشهای مختلف سازمان و مقایسه نظرات کارکنان بخشهای مختلف سازمان در مورد فرهنگ سازمانی و تفاوتهای موجود میان دیدگاههای آنان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید