بخشی از مقاله
چکیده
معمولاً پایین بودن عملکرد یکی از مشکلات سازمانها بوده و شواهد تجربی نشان میدهد عملکرد سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان به نحو مطلوب نمیباشد و یکی از مشکلات گریبانگیر این واحد نیز همین ضعف عملکرد سازمان است. هدف پژوهش بررسی رابطه بین ابعاد فرهنگ سازمانی با عملکرد سازمانی در سطح شعبات سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان است. برای سنجش فرهنگ از پرسشنامه سنجش فرهنگ سازمانی مدل دنیسون و برای سنجش عملکرد سازمانی از چهار جنبه کارت امتیازی متوازن شامل فرآیند مالی، مشتری، یادگیری و رشد و فرآیندهای داخلی شعبات استفاده شد.
جامعه آماری پژوهش مجموع 28 شعبه سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان میباشد که تعداد 288 نفر برای پاسخگویی انتخاب شد. رابطه ابعاد فرهنگ سازمانی شامل مشارکتدرکار، رسالت، انطباق-پذیری و سازگاری با شاخصهای یاد شده عملکرد سازمانی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون تک و چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه تجزیهوتحلیل پرسشنامهها با نظرات خبرگان و حل با نرمافزار spss نشان داد که بین ابعاد فرهنگ سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه معنادار مثبتی وجود دارد و هر چهار فرضیه تأیید گردید و با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق پیشنهاداتی برای ارتقاء عملکرد سازمانی در این سازمان ارائه شد.
.1 مقدمه
در محدوده دانش مدیریت و سازمان ، صاحبنظران و متفکران بسیاری در پی یافتن تعریفی جامع برای فرهنگ سازمانی و نیز تبیین آن با ساختارسازمانی ، کارایی ، اثربخشی و عملکرد برآمدند.[1] با این فرض که فرهنگ سازمانی برای اثربخشی سازمانی حیاتی است ، می توان نتیجه گرفت که وظیفه ی محوری مدیران ، درک و مدیریت فعال فرهنگ سازمان ها است .[2] اولین قدم برای درک و مدیریت فرهنگ سازمانی ، شناسایی فرهنگ حاکم در سازمان است. دنیسون1 در سال 2000 چهار مولفه مشارکت در کار ، سازگاری - ثبات و یکپارچگی - ، انطباق پذیری و مأموریت را برای بررسی و ارزیابی فرهنگ سازمانی معرفی می نماید. وی بررسی و ارزیابی فرهنگ سازمانی را برای دستیابی به عملکرد بهتر ضروری می داند .
3] با این فرض که فرهنگ سازمانی برای اثربخشی سازمانی حیاتی است ، می توان نتیجه گرفت که وظیفه ی محوری مدیران، درک و مدیریت فعال فرهنگ سازمان ها است .[4] اگر مدیران درصدد افزایش بهرهوری و عملکرد سازمانی می باشند، باید به عوامل تشکیل دهنده فرهنگ سازمانی توجه داشته باشند.[5] تئوری های اقتصادی و سازمانی ادعا می کنند که ارزش های اصلی یک سازمان به شکل دادن الگوهای ترجیح اعضای خود کمک می کنند و با انجام این کار ممکن است تصمیم گیری اقتصادی و عملکرد در روش های گوناگونی تحت تاثیر قرار گیرد.[6] امروزه اغلب سازمان هایی که دارای فرهنگ مشارکتی می باشند دارای بهره وری بالایی بوده [7] و فرهنگ سازمانی در واقع بخش مکمل عملکرد سازمان می باشد .[5]
فرهنگ سازمانی جو حاکم بر محیط داخل سازمان است که افراد در آن فعالیت کرده و رفتار آنها شکل می گیرد که این موضوع خود در عملکرد سازمان نقش بسزایی دارد. عمولاً پایین بودن عملکرد یکی از مشکلات سازمان ها بوده و شواهد تجربی نشان می دهد عملکرد سازمان شعب تأمین اجتماعی استان گیلان به نحو مطلوب نمی باشد و یکی از مشکلات گریبانگیر این واحد نیز همین ضعف عملکرد سازمان است. حال، مسئله پژوهش این است که ارتباط بین فرهنگ سازمانی و عملکرد سازمانی چگونه می باشد تا با شناخت این روابط و بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد بتوان درصدد افزایش بهره وری و رشد سازمان بود. سؤال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین ابعاد فرهنگ سازمانی مدل دنیسون و عملکرد سازمانی تأمین اجتماعی استان گیلان وجود دارد؟
.2 متن اصلی
.1-2 ادبیات نظری
اگر فرهنگی وجود داشته باشد و برای بررسی و تحلیل مدنظر قرار گیرد ، باید ابعاد مشخصی داشته باشد که بتواند تعریف شده و مورد سنجش واقع شود .[8] به عقیده هافستد فرهنگ عبارت است از: " اندیشه مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آنها را از دیگر گروه ها مجزا می کند و در جایی دیگر، فرهنگ به صورت مجموعهای از الگوهای رفتار اجتماعی ، هنرها ، اعتقادات ، رسوم و سایر محصولات انسان و ویژگیهای فکری یک جامعه یا ملت تعریف می شود" .[9] فرهنگ به عنوان یک عامل کنترل به حساب می آید که موجب بوجود آمدن یا شکل دادن به نگرش ها و رفتار کارکنان می شود .
[10] مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود.[11] تعریف فرهنگ سازمانی در قالب مشخصی امکان پذیر نیست یعنی تعریفی که بطور عام، مورد پذیرش باشد وجود ندارد .[12] ریچارد مورس فرهنگ سازمانی را اعتقادات نسبتا ثابت ارزش ها و ادراکات مشترک که توسط اعضای ، سازمان حفظ می گردد تعریف می کند .[13] فرهنگ سازمانی بستری است به هم پیوسته که اجزا سازمان را بهم می چسباند .[14]
یکی از جدیدترین و در عین حال کاملترین مدل های فرهنگ سازمانی، مدل دنیسون است . بر عقیده دنیسون، فرهنگ سازمانی اثر مستقیمی بر مقیاسهای مختلف اثر بخشی و عملکرد سازمانها دارد و در نتیجه داشتن شناختی عمیق از فرهنگ موجود سازمان، جهت بهبود اثر بخشی آن، از اهمیت بالایی برخوردار است [3]،[15]،.[16] دنیسون برای به تصویر کشیدن فرهنگ سازمان از یک مدل استفاده نموده است. این مدل که در شکل شماره 1 آمده است، در برگیرنده چهار ویژگی اصلی فرهنگ سازمان یعنی: مشارکت در کار2، سازگاری3، یکپارچگی4، و مأموریت5 است.
این چهار ویژگی در قالب عبارتهایی از مجموعه فعالیتهای مدیریت بیان می شوند. فعالیتهای مدیریت شامل عملکردهای روشنی هستند که با چهار ویژگی فرهنگ سازمانی مرتبط میباشند و از اعتقادات، ارزشها و مفروضات مسلط بر سازمان نشأت گرفته و به وسیله آنها نیز تقویت می شوند. این فعالیتهای مدیریتی به وسیله استفاده از 12 شاخص که مدل را تشکیل میدهند، اندازهگیری میشوند [3]،.[17]